یکی از موضوعاتی که در ماه مبارک رمضان مورد توجه بسیاری از خانوادهها قرار میگیرد، روزه گرفتن فرزندانی است که با عنوان روزه اولی، به سن تکلیف رسیده اند و روزه گرفتن بر آنها واجب شده است. برخی از والدین بخصوص مادران عزیز، به واسطهی دلسوزی مادرانه شان، فرزندان خود مخصوصاً دختران را با وجود رسیدن به سن تکلیف شرعی و واجب شدن روزه بر آنها، به بهانه ضعف جسمانی و اینکه قدرت تحمل تشنگی و گرسنگی و روزه گرفتن در روزهای بلند را ندارند، آنان را از گرفتن روزه باز میدارند.
به گزارش تبیان لقمه حرام انسان را از عبادت محروم میکند، چنانچه در احوالات شیخ رجبعلی خیاط داریم که گفته است، روزی که من نصف گردوی شبهه ناک خوردم، از دیدن باطن عالم محروم شدم.
نکته قابل توجه این است که به واقع این نوع رفتار، دلسوزی نیست و شاید بهتر باشد که بگوییم: این دلسوزی، واقعی نیست که فرزندمان را که مکلف به روزه داری است، به روزه خواری ترغیب کنیم و نتیجه اش آن شود بعداً به ازای هر روز روزهای که مادر عزیزش برای او دلسوزی کرده، مجبور شود ۶۰ روز روزه بگیرد و سنگینی گناهِ ترک واجب بر گردنش بماند.
این رفتار درست مثل این است که فرزندمان را از زدن واکسن که شاید درد ناچیز و ابتدایی داشته باشد به بهانه اذیت شدن منع کنیم، اما پس از مدتی فرزندمان به واسطه نزدن واکسن، از بیماری مضاعف و حتی لاعلاج رنج ببرد. آیا این دلسوزی کردن است و آیا عقلاً این نوع برخورد صحیح است؟
از طرفی خانوادههایی هستند که خصوصاً مادر خانواده با بینش و مدیریت زیبایی که دارد تمهیداتی را در ماه مبارک رمضان تدبیر میکند و با برنامه ریزی خاص نه تنها فرزندش را تشویق کرده بلکه کمک میکند تا بتواند از عهدهی این تکلیف الهی اش به بهترین شکل بر آید. در این باب بر آن شده ایم که هم نظر کارشناسان در این امر و نیز تجربه مادری موفق که برای واجبات فرزندشان برنامه ریزی داشته اند را جویا شویم.
روزههای کله گنجشکی کودکان را جدی بگیرید
زهرا فخر روحانی، کارشناس حوزه و دانشگاه در خصوص تربیت امور عبادی کودکان گفت:گروهی معتقدند کودک را باید رها کرد تا به سن بلوغ رسیده و خودش استعداد درک امور دینی و گرایش به عبادت را پیدا کند در حالی که به نظر میرسد رها کردن کودک در سنین اولیهی کودکی و موکول این امور به سنی که خودش قدرت تشخیص پیدا کند، چندان انتخاب درستی نیست.
وی در این باب مثال بسیار زیبایی را مطرح کرده و گفت؛ مثالی که میتواند این مسأله را به ذهن نزدیکتر کند. مثال آن سفالگری است که وقتی خمیر را در دستانش آمده میکند، اگر در زمان مناسبی که خمیر آماده شکل پذیری است به آن شکل ندهد، بعد از گذشت زمان، خمیر، استعداد حالت پذیری خودش را از دست داده است. برای انسانها نیز میتوان چنین حالتی متصور بود؛ در صورت انفعال انسانها در سن خاص که در به لحاظ دینی نیز توصیه میشود که کودکان را به سمت گرایش به مبانی دینی دعوت کنیم، باید از این توانایی استفاده کرده و شکل پذیری صحیح را با استفاده از از ظواهر رفتارهای شریعت مثل شرکت در برنامههای جمعی، حضور در نماز، همراهی کردن کودک با بزرگترها در روزه دار بودن و بهرهمندی از لحظات ناب سحر و افطار حتی در زمانی که هنوز به آنها واجب نشده که در اصطلاح به آن روزههای کله گنجشکی گفته میشود، آنها را برای این مسئولیت مهم آماده میکند.
سنین کودکی؛ بهترین سن شروع برای ایجاد آمادگی امور دینی
به توصیه فخر روحانی؛ آمادگی برای انجام امور عبادی و روزه گرفتن باید از همان سنین کودکی آغاز شوند. وی گفته خود را مستند بر روایتی از امام صادق علیه السلام که مرحوم کلینی در کتاب کافی ج. ۳ ص. ۴۰۹ نقل شده، میدانند که حضرت میفرمایند: "انّا نَامرُ صِبْیانِنا بِالصَّلاةِ اذا کانُو بَنی خمسَ سنینَ فَمُرُوا صِبْیانِکمْ بِالصَّلاةِ اذا کانوا بَنِی سَبْعَ سِنین: ما فرزندانمان را وقتی به پنج سالگی رسیدند به نماز امرمی کنیم، ولی شما فرزندانتان را وقتی به هفت سال رسیدند به نماز وادار کنید. "ما کودکانمان را وقتی هفت ساله هستند به روزه داری وا میداریم به اندازهای که توان دارند، "آن چیزی که اصطلاحاً امروز به آن روزه کله گنجشکی گفته میشود. " چه این زمان نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتی گشنگی و تشنگی بر آنها چیره شد افطار کنند تا آنها بر این امر عادت کرده و توان آن را پیدا کنند، اما شما وقتی کودکانتان ۹ ساله شدند (برای پسر بچهها) به اندازهای که توان دارند به روزه گرفتن دعوت کنید و وقتی تشنگی بر آنها چیره شد، میتوانند افطار کنند.
در همین باب طاهره همیز، کارشناس امور دینی و مشاور خانواده این گونه بیان میکند: برای تشویق فرزندان به روزه گیری در ماه مبارک رمضان و حضور آنها در امور عبادی، باید مقدماتش از قبل فراهم شود تا اینکه بچه به سن تکلیف میرسد از روزه گرفتن لذت ببرد.
در حدیث داریم که فرزند شما که سه سالش تمام شد از او بخواهید که هفت بار بگوید "لااله الا الله" و بعد رهایش کن. بعد میفرماید ۳ سال و هفت ماه و بیست روزش که شد از او بخواه هفت بار بگوید "محمدً رسول الله"، رهایش کن. چهار سالش که تمام شد از او بخواه هفت بار بگوید: "صل علی محمد و آل محمد" رهایش کن. نکتهای که در این روایت وجود دارد این است که چرا امام بعد از هر قست میفرمایند: رهایش کن؟ چرا که بسیاری از خانوادهها، پدر و مادر از بچه میخواهند که این الفاظ را برای خاله، عمه، عمو ... تکرار کند و این امر باعث میشود بچه از این کار متمرد شود و خوشایندش نباشد.
در ادامه امام میفرمایند که پنج سالش که تمام شد دست چپ و راستش را به او آموزش دهید، قبله را به او نشان دهید و یک بار سجده کند بعد او را رهایش کن؛ که این امروزه هم در مواردی که تجربه کرده ایم نتیجه اش را دیده ایم که وقتی این چنین با کودک برخورد شود و آموزشهای این چنین به او داده شود، کودک وقتی در فضای جدید هم وارد شود اولین سؤالش از مادرش این بوده که قبله به کدام سمت است، مذهب و قبله برایش مهم میشود و وارد وادی تربیت روحی میشود. شش سالش تمام شد وضوی صحیح را یاد بده، رهایش کن. (مکارم الاخلاق، ص. ۲۲۲)
استاد همیز در اعتراض به کسانی که بیان میکنند بچه ۹ ساله از نماز چه میفهمد؟ عنوان کردند: این به خاطر این است که قبل از ۹ سالگی به او معرفت ندادند. اگر به او فهم و معرفت میدادند، در ۹ سالگی بسیار زیبا از پس عباداتش بر آمده و لذت خواهد برد.
چگونه توحید را به کودکانمان آموزش دهیم؟
نکتهی دیگری که در باب فراهم کردن مقدمات باید برای آمادگی فرزندان در انجام امور عبادی، تقویت بینش و دیدگاه توحیدی آنان است. همیز در این باره معتقد است: در گفتگویی که میان حضرت موسی علیه السلام و خداوند صورت میگیرد، خداوند از موسی علیه السلام میخواهد کهای موسی! من را محبوب بندگانم کن. موسی عرضه میدارد چگونه؟ میفرماید: نعمتهای من را به او نشان بده.
وقتی بچه خدا را در طبیعت ببیند، به خدا علاقمند میشود
در بعد عملی اگر بخواهیم بگوییم که چگونه این امر در برخورد فرزندان و کودکان تحقق پیدا میکند این است که به طور مثال وقتی کودک را به پارک و تفریح میبریم، طوری نباشد که فقط و فقط با او تفریح بی هدف داشته باشیم، لا به لای این تفریح و بازی هایمان، نعمتهای خداوند را برایش به فراخور مناسبتهای مختلف نمایش دهیم تا از این نعمتها و زیباییها شگفت زده شود. مثلا تفاوت برگ درختان را به آنها نشان دهیم، گل سرخ و زیبای آن را برای کودکمان با زبان خودش شرح دهیم؛ بگوییم ببین این گل سرخ به این زیبایی از زمین مواد مغذی که دریافت کرده، شکلهای مختلفی به خودش گرفته و نتیجهی چنین عملی این شده که دریافتش از این مواد در ساقهای رنگ قهوهای، در برگش سبز، در خود گل رنگهای مختلف به خود گرفته است. این را چه کسی اینگونه کرده است؟ این را خداوند حکیم انجام داده است.
وقتی بچه خدا را در طبیعت ببیند، به خدا علاقمند میشود بعد نمازش را میخواند و از نمازش لذت میبرد. روزه اش را میگیرد و از این گرسنگی و تشنگی نه تنها خسته نشده بلکه لذت میبرد.
بچه ۹ ساله از نماز چه میفهمد؟
این کارشناس مذهبی و خانواده در اعتراض به کسانی که بیان میکنند بچه ۹ ساله از نماز چه میفهمد؟ عنوان کرد:این به خاطر این است که قبل از ۹ سالگی به او معرفت ندادند. اگر به او فهم و معرفت میدادند، در ۹ سالگی بسیار زیبا از پس عباداتش بر آمده و لذت خواهد برد. چنانچه امروز در سیستم آموزشی قبل از کلاس اول، مقطع پیش دبستانی را داریم که بچهها قبل از ورود به مدرسه و کلاس اول یک معرفت و فهم مقدماتی نسبت به هم بازی هایشان پیدا کرده و از لحاظ عاطفی آماده بشوند. این بچه به شکل آرام آموزش را شروع میکند تا در کلاس اول که شروع جدی بر درس و کلاس است، آماده باشد.
تلاشهای مادر بسیار بسیار مهم است
چه طور ما برای بچه شش ساله قائل هستیم برنامه مقدماتی و معرفت زایی را داشته باشیم، اما نمیتوانیم برای نماز و روزه و واجبات مقدماتی او برنامه ریزی کنیم؟ این امر نیازمند تلاش و برنامه ریزی است که در این موضوع تلاشهای مادر بسیار بسیار مهم است.
دختری ۹ ساله که سی روز ماه مبارک روزه اش را گرفت
مادر نورا، دختری که در سن ۹ سالگی با توجه به جثه بسیار ظریفی که داشته، اما تمام سی روز ماه مبارک توانسته به لطف خدا روزه اش را بگیرد، در بیان برنامهای که برای این امر داشته میگوید: من طی برنامه ریزی که داشتم سعی میکردم نورا شبها بیدار بماند و روزها بخوابد. پا به پای نورا جان بیدار میماندم، فیلم میدیدیم، جدول حل میکردیم، بازیهای فکری میکردیم. با مشورتهایی که با دکتر کلانتری، مشاور کودک داشتم، دائم به نورا انرژی مثبت میدادم منوط بر اینکه "تو میتوانی و در توان تو روزه گرفتن هست"
دکتر کلانتری بسیار تأکید داشتند که با انرژی مثبتی که به بچه میدهید، ناخودآگاه توانایی او افزایش پیدا میکند. ب. عد از این توصیه به نورا میگفتم که این کار بسیار با عظمت و مهمی است که خداوند از تو خواسته است. خداوند تو را بزرگ دانسته که از تو کار به این بزرگی خواسته است.
سعی میکردم افطارها سبک و ساده و سحرها سفرهای زیبا بچینم تا هم چشمش زیباییها را دیده و اشتیاق بر خوردن داشته باشد و هم اینکه از افطار تا سحر که با نورا بیدار بودیم، بوی غذا را راه میانداختم، و از همین طریق با نورا بازی مادر و دختری میکردیم. بوی غذا آدمها را از رختخواب بیرون میکشد و خواب را از سر آنها میبرد. از افطار تا سحر با بهانهها و اشکال مختلف، کمبود آب بدنش را با انواع آب میوه، تخم شربتی و ... و ویتامینهای لازم برای بدنش را در شکلهای مختلف با خوراکیها تأمین میکردم.
وقتی کودک، عاشقانه روزه میگیرد
طاهره همیز در رابطه تأثیر نوع ارتباط گیری مادر با فرزند برای تحریک اشتیاق او به امور عبادی میگویند:باید با زبان کودک با او سخن گفت، با زبان او تشویقش کرد. وقتی زبان عاطفی کودک را شناختید و او را همه جوره چه از لحاظ عاطفی، چه از لحاظ عقلی پرورش داده اید و غنی کردید، او را کشف کرده و با او ارتباط برقرار کنید، آن وقت نتیجه آن خواهد بود که بچه به راحتی روزه اش را با لذت خواهد گرفت. بنابر این فراموش نکنیم که اولین پله و قدم برای تشویق و وادار کردن بچه به روزه گیری، کار بر روی عقیده توحیدی اوست تا عقیده او نسبت به خدایی که میخواهد برایش روزه بگیرد ساخته شود. وقتی از زیباییها و تدابیر خداوند در خلقت موجودات، کوهها و... برای بچهها بگوییم، آن موقع است که وقت انجام عباداتش، در برابر خدای مدبر خضوع میکند؛ چراکه فهمیده است خداوند با تدبیر است و اگر کاری را هم خواسته که انجام شود به دور از حکمت نخواهد بود.
بچهها را با مسجد آشنا کنید. این آشنایی از چند جهت بسیار مفید و سودمند است؛ جهت اولش این است که فرصتی است برای یادگیری معارف دین، برای اینکه کودک با آدمهای دیگر آشنا شده و آنان را هم در این مسیر ببیند و بداند که در این مسیر تنها نیست.
جایی را پیدا نکردم که خدا نباشد
این مشاور خانواده تمرد بچه را نسبت به دستورات و احکام الهی، نادانی او دانسته و میگویند:اگر کودکان نسبت به موضوعات معرفت پیدا کنند، نتیجه آن میشود که داستانش را همه شنیده ایم؛ که در کلاس درسی معلم به همه دانش آموزان پرندهای میدهد و از آنها میخواهد که بروند و در جایی که هیچ کسی نیست او را بکشند. فردای آن روز همه با پرندگان مرده در کلاس حاضر میشوند جز یک نفر که در پاسخ به معلم که چرا او را نکشتی، میگوید: شما گفتید جایی برویم که هیچ کسی نباشد و من جایی را با این ویژگی پیدا نکردم، چون هر جا رفتم خدا حضور داشت.
عطش مذهبی در کودکان را تحریک کنید
در بیان زهرا فخر روحانی؛ آموزش رفتارهای دینی از سنین قبل از تکلیف باید آموزش داده شود تا عطش مذهبی کودک تحریک شده، بنابر این لازم نیست تکالیف دینی یک باره و طوطی وار به فرزند القا شود بلکه باید این تکالیف به طوری که مشقت آور نبوده و با روحیه دینداری آنها سنخیت داشته باشد، تا منجر به اذیت شدن آنها نشود، همراه باشد.
بچهها را با مسجد آشنا کنید
توصیه دیگری که این کارشناس امور مذهبی داشت این بود که؛ بچهها را با مسجد آشنا کنید. این آشنایی از چند جهت بسیار مفید و سودمند است؛ جهت اولش این است که فرصتی است برای یادگیری معارف دین، برای اینکه کودک با آدمهای دیگر آشنا شده و آنان را هم در این مسیر ببیند و بداند که در این مسیر تنها نیست.
جهت دیگر آنکه مشارکت آنها در در فعالیتهای اجتماعی و پایگاههای جمعی میتواند شوق و سرزندگی را در روح فرزندان ما به جریان بیاندازد. جهت سوم اینکه کودکاندر سنین بلوغ و نوجوانی که درصد الگوبرداری آنها از دوستان و جامعه همسالانشان به طور قابل توجهی بالا میرود، مسجد میتواند جامعه همسالان سالمی باشد که دوستان خوب میتواند مشوق بسیار خوبی بر این امر باشد؛ لذا حضور در این مکانهای جمعی، چون مساجد و هیئات سالم فرصت بسیار شایستهای است که بتواند زمینههای تشویق فرزندان را به انجام عبادات و روزه داری تشویق کند.
ما به مادرها توصیه میکنیم که مادرها سحری تازه درست کنند به طوری که تمهیداتی را فراهم کرده و چرخهی خواب خود را که ناخودآگاه نیز تغییر پیدا میکند به جهتی ببرند که که دو ساعت قبل از اذان بیدار شده و شروع به درست کردن سحری کنند تا بدین وسیله بوی غذا در خانه بپیچد تا اشتهای بچه تحریک شود.
برای دیندار کردن فرزندمان، اراده او را تحریک و تقویت کنیم نه علمش
طاهره همیز در بیان نکتهای در باب آماده سازی کودکان برای امور عبادی، چون روزه گرفتن بیان کرد که؛ برای دیندار کردن بچه ها، باید اراده آنها را تحریک و البته تقویت کرد نه علمش را. به عبارت دیگر کودک باید اراده اش عبادت را بخواهد نه علمش چرا که الان میبینیم که همه علم دارند، اما اراده ندارند.
این تقویت اراده از طریق نشان دادن ضرر و منفعت صورت میگیرد که این نیز تأیید عقلی دارد. اراده بچهها هم بر اساس منفعت و ضرر است؛ اگر چیزی ضرر داشته باشد ترکش میکنند و اگر منفعت داشته باشد انجامش میدهند. از ابزار تجمسی استفاده کنیم و امتیازات فردی که دارای عبادت است با کسی که از این امر محروم است را برای او با زبان خودش تجسم کرده و بیان کنید و بعد از کودک بخواهید خودش با اراده انتخاب کند که میخواهد جزو کدام دسته قرار بگیرد. بچهها همیشه خوبها را انتخاب میکنند.
مادرها سحری تازه درست کنند
همیز، استاد دانشگاه و فعال در امور مشاوره خانواده در مقام بیان راهکارهای عملی این گونه بیان میکند:ما به مادرها توصیه میکنیم که مادرها سحری تازه درست کنند به طوری که تمهیداتی را فراهم کرده و چرخهی خواب خود را که ناخودآگاه نیز تغییر پیدا میکند به جهتی ببرند که که دو ساعت قبل از اذان بیدار شده و شروع به درست کردن سحری کنند تا بدین وسیله بوی غذا در خانه بپیچد تا اشتهای بچه تحریک شود.
غذای مورد علاقه فرزندتان را با چینش زیبایی تهیه کنید. کودک را تقریبا یک ساعت قبل از اذان به زیبایی بیدار کنید تا خواب از سرش برود و بتواند با آرامش و اشتها غذایش را کامل بخورد. در کنار غذا از چیزهایی که برای رفع تشنگی مناسب است قرار دهید تا بچه با وقت وسیعتر و آرامش سحری را بخورد. در طول روز هم که از مدرسه میآید حتماً و حتماً بخوابد و استراحت کند و بعد از افطار و استراحتش به درس هایش رسیدگی کند. با این ترتیب و برنامه ریزی که مادران در محیط خانواده ایجاد میکنند، ان شاء الله فرزندانشان به انجام روزه که از واجبات است موفق خواهند بود.
پدرها مراقب لقمههایی که میآورند باشند
نکتهی دیگری که در امر برنامه عملی باید به آن توجه داشت، وظیفه پدران در فراهم کردن لقمه حلال است. همیز با اشاره به این نکته گفت:لقمه حرام انسان را از عبادت محروم میکند، چنانچه در احوالات شیخ رجبعلی خیاط داریم که گفته است، روزی که من نصف گردوی شبههناک خوردم، از دیدن باطن عالم محروم شدم.