ضرغامی مصاحبه ای انجام داده است که در بخشی از آن به برخی بازیگران ممنوع الکار اشاره شده است که در ادامه بخشی از آن را می خوانید.
شما تاکید دارید که باید از دوقطبی شدن فضا پرهیز کرد، روشن است که ممنوعالتصویریها هم قطعا به دو دستگی دامن میزند.
بحث من درباره دوقطبی شدن فضا بیشتر به رفتارهای آقای روحانی برمیگردد چرا که فکر میکنم برخی مواضع نادرست رییسجمهور برای جریانهای سیاسی مخالف و رقیب ایشان تحریککننده است. این مواضع، بعضا حرفهای خوب آقای روحانی را هم از بین میبرد. کشور اکنون در فضایی قرار دارد که باید شرایطی فراهم کنیم تا از طریق گفتگو، قرائتهای مختلف از پدیدههای یکسان مطرح و سپس مشخص شود چه کسی حرف درست میزند و چه کسی نادرست. متاسفانه در کشور فضایی ایجاد کردهایم که هر حرف حقی که زده میشود به نوعی مصادره میشود و بعد هم وجاهت و اعتبار آن مخدوش میشود. البته هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان در شکلگیری چنین فضایی مقصر هستند و باید درصدد اصلاح آن برآییم.
خاطرم هست در دوران معاونت سینمایی، آقای الیاس حضرتی به من گفتند آقای میری، بازیگر کمدین دوران شاه آدمی سیاسی نیست و بعد از انقلاب ممنوع شده است، حالا اجازه دهید کار کند. در سالهای ابتدایی بعد از انقلاب، در دوران آقای خاتمی سینمای کشور در اختیار جریان آقای انوار و بهشتی بود که از ویژگیهای آنها اقتدار جدی در سینما بود. در دوران آنها تعیین شد چه کسانی باید حذف شوند و چه کسانی حذف نشوند. به همین خاطر من درباره آقای ملک مطیعی بدون اینکه اسمی از ایشان ببرم گفتم معلوم نشد ضوابط آن دوران چه ضوابطی بوده است که مبنای مشخصی ندارد.
چرا وقتی خودتان بر سر کار آمدید این اصول را مشخص و اصلاح نکردید؟
در واقع مدیران بعدی حتی بنده هم مقهور آن شدیم و همین سیاست را ادامه دادیم.
اگر اعتقاد به مشکلدار بودن سیستم داشتید، طبیعتا باید درصدد اصلاحش برمیآمدید! اینکه صرفا از آن انتقاد کنید قابل توجیه است؟!
سازمان آنقدر گرفتاری داشت که امکانش نبود. بعضیها به من انتقاد میکنند که چرا بعضی از مواضعی که الان داری، آن زمان نداشتی؟ در واقع من آن زمان هم همین مواضع را داشتم ولی لزومی به اعلام آن نیست چرا که وقتی شما رییس یک سازمان بزرگ هستید، نمیتوانید مواضع شخصیتان را دایما مطرح کنید. اگر در دوران ریاست بر سازمان صدا و سیما به این موضوع ورود میکردم و به دنبال اصلاح بعضی از این امور بودم، قطعا سازمان وارد برخی حواشی غیرضرور میشد. متاسفانه گاهی میخواهیم از اینگونه موضوعات بهرهبرداری سیاسی و جناحی کنیم. شبیه انتخاباتها که بلای جان کشور میشود درصورتی که اگر واقعیت آن را بنگریم، انتخابات شادی و نشاط ملت است، اما با رفتارهای برخی جریانها تبدیل به عزا میشود. در همین انتخابات ٩٦، آنقدر که علیه نظام افشاگری شد، امام (ره) درباره شاه افشاگری نکرده بود. افشاگریهای ٨٨ بین موسوی و احمدینژاد هرگز بهشدت افشاگریهای نامزدهای انتخابات ٩٦ نبود، چرا؟ چون انتخابات را به دعوا بدل کردیم. برخی رسانهها از همین اظهارنظر من سوء برداشت کردند و مرا مخالف انتخابات معرفی کردند در حالی که ما داریم انتخابات را آسیبشناسی میکنیم و باید امانتدار ادبیات آن باشیم.
درباره آقای میری حرفتان نیمهتمام ماند.
درباره ایشان میگویم اگر لازم شد همین آقای حضرتی بیاید بدون نگاه سیاسی و تبلیغاتی برود با همان مدیران سینمایی ١٠ ساله مدیریت آقای خاتمی در ارشاد صحبت و سوال کند سیاست آنها درباره فعالیت یا ممنوعالکاری بازیگران چه بود؟ اگر سیاستی درکار نبوده است، رافت اسلامی میتواند شامل حال خیلیها شود. برای مثال، خانم رابعه اسکویی پشیمان شدهاند و این پشیمانیشان را هم با صدای بلند اعلام کردهاند، اما تا امروز که با شما صحبت میکنم، هرروز با دستگاههای مختلف اطلاعاتی صحبت میکنم تا به ایشان اجازه فعالیت بدهند و هنوز هم نتیجه نگرفتهام. چرا همه شعار میدهیم؟ چرا از کسی که اعلام پشیمانی میکند، حمایت نمیکنیم؟ این مسائل درد مشترک همه ما است ولی همهچیز را خطی و جناحی کردهایم لذا بنده که از ابتدا عضو هیچ گروه سیاسی نبودم و نگاه انقلابی داشتهام، همیشه گفتهام هرکسی میخواهد از رهبری دفاع کند، میگویند این حرف اصولگرایان است! اصلا این خبرها نیست. رابطه خیلی از اصولگریان با چارچوبهای ارزشی رهبری فاصله دارد.
اگر صدف طاهریان برمیگشت و میگفت: اشتباه کردم، از او هم به همین شدت دفاع میکردید و پیگیر روبه راه شدن کارهایش بودید؟
[خنده]اتفاقا یک نفر برایم دقیقا همین را کامنت کرده بود. نوشته بود: «اگر مردی، طاهریان را برگردان!»