متین مسلم در ادامه یادداشت خود در «خبرآنلاین» نوشت: تقریبا یک سال پیش، «اون» به مانند سالهای پس از ۲۰۱۱، نمایشی خیرهکننده والبته سخت رعبآور از بهکارگیری انواع موشکهای تاکتیکی کوتاه و میانبرد و استراتژیکی با برد بلند اتمی و غیر اتمی مخرب را به اجرا گذاشت. اکنون «آفتاب تابان» وعده صرف نان ذرت تستشده همراه با مربای توت فرنگی مخصوص به رئیسجمهور ترامپ داده است!
خدای من، در آن صبح ۲۳ آوریل در کاخ اقامت «اون» چه اتفاقی افتاد که او را به یکباره به آدم دیگری تبدیل کرد؟ زمان در کره شمالی در حال عقب یا جلو رفتن است؟ مشخص نیست! آیا دربرابر تجربهای مدرن و متفاوت از نوعی ترمینولوژی غیرانقلابی در عصر ضد ایدئولوژی پسا جوچه کیم ایل سونگ قرار گرفتهایم؟ نمیدانیم! یا در تحلیل نهایی اما غیر شفاف، آنچه مشاهده میشود شاید بخشی از همان رفتارهای معمول «اون» باشد. این را هم نمیدانیم!
برخلاف تصور، پاسخ به این سوالات چندان ساده نخواهد بود. نه به این دلیل که تحلیل رفتار «کیم اون» ساده نیست (که حتما نیست)، بلکه بیشتر به این اعتبار که در بالادست روابط و رقابتهای ایالات متحده و چین با روسیه آقای پوتین، آنچه در شرق آسیا مشاهده میشود، میتواند ارتباط و مواجهه مستقیمی با دو راهبرد مستقل امنیتی فوق استراتژیک واشنگتن و پکن درحوزه امنیت عمومی پاسیفیک و دریای چین جنوبی و دریای ژاپن داشته باشد.
برخی تحلیلگران امور امنیت استراتژیک در آسیا میگویند تحولات جاری، بیش از آنکه ماهیت مستقلی داشته یا الزاما با خواست رهبری کره شمالی مرتبط باشند، به نظر میرسد بخشی از یک تحول عمدهتر در منطقهای است که چین به گونهای مناقشهبرانگیز آن را فلات امنیتی خود میداند و ایالات متحده و متحدانش خصوصا ژاپن و اندونزی با آن مخالفند. با توجه به راهبرد نظامی و امنیتی چین تا سال ۲۰۵۰، این تقابل فوق استراتژیک به احتمال قوی، بخشی از استراتژی همسانسازی پکن برای تسلط برمنطقه بدون توسل به زور نامتعارف یا به تعبیر ژاپنیها آهن نرم به شمار میرود.
برخی دیپلماتهای آسیایی مقیم واشنگتن معتقدند پکن با حل مسئله اتمی و موشکی کره شمالی مترصد است نهایتا زمینه خروج ایالات متحده از منطقه دریای جنوبی چین، خاک کره جنوبی و دریای ژاپن را فراهم آورد. یک مقام ارشد سیاسی وزارت خارجه کره جنوبی که در شرایط کنونی ترجیح میدهد هویتش آشکار نشود، میگوید: «سئول اطمینان یافته اگر موضوع کره شمالی حل شود، پکن خواستار کاهش حضور نظامیان آمریکا در کره جنوبی و ژاپن و نهایتا خروج ناوگان هفتم نیروی دریایی ایالات متحده از منطقه خواهد شد». او در پاسخ به این سوال که آیا رهبران چین موفق خواهند شد؟ با خنده میگوید: «از جنبه ترجیح شخصی و دیپلماتیکی، نه!»
ارزیابی سیاسی این دیپلمات، قابل تامل است. شاید به همین دلیل بود که در اوج خوشبینیهای بوجود آمده بر سر ملاقات ۱۲ ژوئن کیم اون و دانلد ترامپ در سینگاپور، یک مقام ارشد کره شمالی اوایل هفته گذشته در اعتراض به مانور نظامی مشترک آمریکا و کره جنوبی، به یکباره با لحنی تند و کاملا شناختهشده در دیکسیونر سیاسی پیونگ یانگ، ایالات متحده را مورد حمله قرار داد که نتیجه آن متعاقبا اعلام لغو ملاقات سینگاپور از سوی رئیسجمهور ترامپ بود. نه تنها رئیسجمهور ترامپ بلکه بسیاری از آگاهان مستقل سیاسی معتقد بودند پکن در این بحران ۴۸ ساعته نقش محوری داشته است. گرچه اطلاعات دقیق و موثقی در دست نیست اما با حمایت پکن احتمال سمبلیک بودن واکنش کره شمالی چندان دور از ذهن نمیتواند باشد. پکن نشان داد پلیس محلی کماکان سر چهارراه ایستاده است آقای ترامپ!
در جبهه مخالف اما تحلیلگرانی هم معتقدند اگر چه رویارویی آینده دو قدرت چین و ایالات متحده در منطقه قطعی است اما در یک نتیجهگیری نسبتا منطقی میگویند حل بحران شبه جزیره کره، اتفاقا به ایالات متحده فضا و امکان بیشتری برای حضور کمهزینهتر در منطقه برای محدود کردن قدرت چین خواهد داد. این تحلیلگران معتقدند احتمالا اقدامات رهبران چین بالقوه میتواند به منطقی معکوس علیه خود پکن تبدیل شود. دلیل آن هم روشن است. در یک نمونه واضح، گسترش قدرت دریایی نظامی چین در دریای ژاپن، دریای چین جنوبی و جزایر استراتژیک پاراسل و نیز ساخت فرودگاه در جزایرمصنوعی اسپراتلی در آبهای آزاد زمینه نگرانیهای فزآیندهای را فراهم آورده و حضور گستردهتر نیروی دریایی آمریکا و افزایش توان نظامی ژاپن را موجب شده است. ادامه این روند از سوی چین به اتحاد نظامی و سیاسی - امنیتی - راهبردی تازهای میان ایالات متحده و متحدان نگران منطقهاش منجر خواهد شد.
به همین دلیل از آنجا که این نوع اعمال قدرت به خودی خود تهدیدی بالقوه و خطرناک محسوب میشود، فکر میکنم در شکل نهایی محال است اتفاقی مانند حل بحران مزمن شبه جزیره کره، مستقلا بتواند اوضاع را آرام یا به خروج نظامی ایالات متحده از منطقه منتج شود.
تصور میکنم این بخش از تحلیل چینیها با واقعیات راهبردی شناختهشده در منطقه سازگار نیست. از سوی دیگر در میان همه این واقعیات انتزاعی نامنطبق و نامتقارن مورد نظر رهبران چین، آن بخش سناریو که حل مسئله کره شمالی، به پکن امکان خلع سلاح ایالات متحده و متعاقبا حضور بیرقیب در منطقه را میدهد از بقیه بیشتر دور از ذهن بوده و البته جلب توجه میکند.