در هفتههای اخیر اخبار و شایعات متعددی در مورد احتمال کناره گیری زودهنگام آقای روحانی از جایگاه ریاست جمهوری به گوش میرسد و برخی کانالها در شبکههای اجتماعی نیز به گسترش این شایعات دامن میزنند. برخی حتی از بیماری صعب العلاج آقای روحانی و احتمالا استعفاء زودهنگام آن سخن گفتهاند!
این شایعات پس از خروج ترامپ از برجام و ناکامی سیاست آقای روحانی در حل مشکلات اقتصادی از طریق حل مناقشات هستهای، در افکار عمومی از پذیرش بیشتری برخوردار گردیده و بستر برای دروغپراکنیهایی از این قییل فراهم شده است. برخی جریانهای سیاسی نیز چندان از گسترش این شایعات ناخرسند نیستند و اغراض و اهداف سیاسی خود را دنبال میکنند! اما سوال اصلی در این میان آن است که چه کسانی از شیوع این شایعات سود میبرند؟ و چه کسانی بدنبال برکناری یا عبور از روحانی هستند؟!
احمدی نژاد و مطالبه برگزاری زودهنگام انتخابات
در ایام ناآرامیهای دی ماه 1396 بود که اولین بار اخباری پیرامون تقاضا جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران مبنی بر استعفاء حسن روحانی در محافل مختلف شنیده شد. این خبر خیلی زود توسط دولتمردان تکذیب شد و روزنامههای اصلاحطلب تلاش کردند تا انتشار اخبار آن را خط رسانهای – تخریبی رقیب قلمداد کرده و آن را محکوم نمایند.
پس از این ماجرا بود که مساله برگزاری انتخابات زودهنگام و استعفای رییس جمهور بلافاصله به مطالبهای از جانب جریان انحرافی بدل گردید و به بهانههای مختلف تکرار شد! محمود احمدی نژاد در نامهای که در اسفندماه سال انتشار یافت از رهبری خواستار "برگزاری فوری و آزاد انتخابات ریاست جمهوری و مجلس" شده بود. این خط رسانهای توسط این جریان دنبال شد و در نامهای که توسط بخشی از دانشجویان نزدیک به احمدی نژاد خطاب به رهبری معظم انقلاب در فرودین ماه امسال نوشته شد، مجددا مساله برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری مطرح گردید.
نوسانات شدید قیمت ارز و اوضاع آشفته بازار در فروردین ماه امسال کافی بود تا بار دیگر مساله استعفای روحانی توسط نزدیکان احمدی نژاد مطرح شود و این بار علیاکبر جوانفکر وارد میدان گردد و چنین بنویسد: «نمیشود شکست را پذیرفت و همچنان بر مسند قدرت باقیماند. دولت روحانی باید به دلیل ناکارآمدی محض استعفا دهد و زمینه برگزاری انتخابات مجدد را فراهم آورد.»
اصلاح طلبان و پروژه استعفای روحانی
این تنها همراهان احمدی نژاد نبودند که در این ایام از موضوع پایان زودهنگام ریاست جمهوری سخن گفتند. بلکه این ادبیات را میتوان در کلام فعالین سیاسی اصلاح طلب نیز جستجو نمود. سعید حجاریان که جایگاه تئوریسینی برای او قائل هستند، نیز به تازگی در یادداشتی به این موضوع پرداخته است. وی با رندی همیشگی خود از زبان اصولگرایان سخن گفته و در تشریح وضعت دولت روحانی در صورت وخیم شدن اوضاع و ناکامی در برجام چنین اظهار میدارد:
«در صورتی که وضعیت گفته شده تشدید شود، راستها چهار سناریو پیش روی دولت روحانی قرار خواهند داد. اولین آنها پیشنهاد استعفاست؛ یعنی روحانی را به استعفا دلالت کنند. دومین سناریو، اِعمال فشار است؛ و بر سر مسائل شخصی رییسجمهور مانور دهند. سپس بر مبنای عکسالعمل روحانی حملات را تشدید کرده و از رییسجمهور مشروعیتزدایی و نهایتا وی را وادار به کنارهگیری کنند. سناریوی سوم، طرح عدم کفایت روحانی است؛ به نظر اگر اکثریت مجلس تا پایان سال اوضاع را بحرانی ببینند و نتوانند در برابر فشار مردم تاب بیاورند و به این جمعبندی برسند که دولت توانایی حل بحران ندارد، لاجرم و شاید بنا به بعضی صحبتها موضوع عدم کفایت را مطرح میکنند.آخرین سناریو از جنس پروندهسازی است؛ به این نحو که مجموعه عملکرد روحانی را رصد کنند و فیالمثل بگویند رییسجمهور با اصحاب فتنه سر و سرّی داشته یا در موضوع برجام دو و سه با خارجیها ارتباطی برقرار کرده است، لذا نمیتواند سکاندار قوه مجریه باشد.» [1]
از سوی دیگر عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی اصلاح طلبان و فعال سیاسی اصلاح طلب دراین باره نوشته است: «یک جریان سیاسی خاص با توجه به شرایط فعلی کشور، راهبرد جدیدی را برای جلوگیری از اتمام دوره ریاستجمهوری حسن روحانی طراحی کرده است. طرح مباحثی همچون استعفا یا فشار سیاسی بر رییسجمهور در همین راستا طراحی و نقل محافل سیاسی و رسانهای شده است.» [2]
رمضانعلی سبحانیفر نماینده سبزوار و سخنگوی حزب اعتدال و توسعه نیز معتقد است: «دلواپسان برای نگه داشتن خود در صحنه سناریوهایی از استیضاح وزرا تا رئیس جمهور را دنبال میکنند تا خود را در صحنه نگه دارند.» [3]
این ادعاها در حالی مطرح میگردد که مویدی برای آن مطرح نگردیده و چنین تعابیری در اظهارات منتقدان دولت روحانی وجود ندارد. لذا بکارگیری تعابیری چون به استعفا رساندن، اِعمال فشار، طرح عدم کفایت و پروندهسازی، بیش از آنکه حاکی از ذهن منتقدین بالاخص اصولگرایان باشد و مستحضر به مشاهدات میدانی و انضمامی گردد، گزارشی است از آنچه در ذهن اصلاحطلبان میگذرد! و بازتاب تفکری است که در این اردوگاه در حال قوت است، چرا که صدای "عبور از روحانی" از مدتها قبل از اردوگاه اصلاح طلبان به گوش رسیده است!
پیشینه سناریوی "عبور از روحانی"
1. برخی از اصلاحطلبان تحقق اهداف اصلاحطلبی و موفقیت در انتخابات 1398 و 1400 را در عبور تدریجی از روحانی میدانند. این جریان معتقد است، دولت اعتدال، دولت اصلاحطلب نیست و اهداف و برنامههای دولت از این طریق تحقق نخواهد یافت. حمایت از روحانی تنها موجب آن خواهد شد که ناکامیهای وی به اسم اصلاحطلبان نوشته شود و با توجه به افزایش روزافزون انتقادات، اعتراضات و اعلام پشیمانیها از دولت و کاسته شدن از اعتبار و مقبولیت آن، از اعتبار و مقبولیت اصلاحطلبان نیز کاسته شود و فرصت برای موفقیت جریان رقیب فراهم آید!
پیشگامان تحقق این سناریو هوادارانی هستند که با موج جدید اعتراضات سلبریتیهای این جریان در روزهای اخیر و با راهاندازی کمپینهایی برای ابراز پشیمانی، فشار خود را به رأس اصلاحطلبی نیز وارد کرده و خواستار همراهی آنان هستند! در واقع، بخشی از بدنه اجتماعی پیشگام سیاستورزی شده و تلاش دارد جرئت و جسارت لازم را برای رأس فراهم کرده تا این سناریو را دنبال کند. سیاست مذکور سیاستی نیست که اگر کسی از بزرگان اصلاحطلبی به آن اعتقاد داشته باشد، حاضر شود آشکارا آن را اعلام کند؛ از این رو در لابهلای اظهاراتشان باید به دنبال اشاراتی گشت!
اما وضعیت کنونی را نباید حاصل سناریوی تخریبی علیه دولت دانست؛ بلکه باید محصول عملکرد ضعیفی دانست که سیاستمداران دولت دوازدهم در پیش گرفتهاند! اخبار منتشر شده درباره کاستن از یارانهها و افزایش سه برابری عوارض خروج از کشور، نمونههایی از تصمیماتی است که فشار را بر زندگی مردم بیشتر میکند؛ این در حالی است که راهبرد اصلی دولت اعتدال مبنی بر حل مشکلات کشور از طریق دیپلماسی نیز به شکست انجامیده و گشایش چندانی در عرصه اقتصاد حاصل نیامده است. به این ترتیب، نمیتوان انتظار داشت که پس از سپری شدن بسیار، حمایتها همچنان ادامه یابد.
2. یکی از عوامل موثر در کلید خوردن سناریوی "عبور از روحانی" شکلگیری این تلقی است که حسن روحانی تحت فشار اصولگرایان تغییر راهبرد داده و به سمت این جناح و واگرایی از اصلاح طلبان میل پیدا کرده است. به واقع سخن از «چرخش به راست رئیسجمهور» از ماهها پیش در محافل اصلاحطلبی مطرح شده و آنها مدعیاند که آقای روحانی پس از چهار سال نزدیکی به اصلاحطلبان و کسب رأی در انتخابات 96، نوعی بازگشت به راست را در پیش خواهد گرفت! کمتوجهی به خواسته اصلاحطلبان در چینش کابینه و انتخاب استانداران، بیتوجهی به نقدهای اصلاحطلبان در چهار سال اول ریاستجمهوری روحانی، کم شدن از قدرت اسحاق جهانگیری در کابینه جدید، عمل نکردن به بعضی وعدههای انتخاباتی و حتی پاک کردن صورتمسئله تعدادی از آنها از سوی نزدیکان دولت، نشانههایی است که اصلاحطلبان را به عملکرد روحانی و دولتش حساستر میکند. "احمد خرم" از فعالین سیاسی اصلاح طلب در این باره معتقد است: «واقعیت جامعه بیانکننده این مسئله است که این اتفاق در حال رخ دادن است؛ اتفاقی که با انتقاد بخش قابل توجهی در طیفهای اصلاحطلب همراه شده است.»[4]
3. البته این نظر با نگرانیها و مخالفینی در اردوگاه اصلاح طلبان روبرو بوده و واکنش ایشان را به همراه داشته است. به عنوان نمونه مصطفی تاجزاده با ادبیاتی هشدارگونه در اینباره بیان میدارد: »شخصاً با این پیشفرض که روحانی چرخش به راست داشته، مخالفم و معتقدم رئیسجمهوری پس از انتخابات نه تنها چرخش به راست نکرده، بلکه اساساً نمیتواند گردش کند... معتقدم روحانی باهوشتر از آن است که بخواهد به سمت راست بچرخد؛ چرا که میداند در صورت گردش به راست، چیزی به دست نمیآورد و صرفاً پشتوانه عظیم مردمیاش را از دست خواهد داد و روحانی باید مراقب این مسئله باشد.»[5]
اظهارات اخیر حجاریان نیز بدون واکنش باقی نمانده است. به عنوان نمونه علی جنتی وزیر ارشاد دولت یازدهم در گفتوگوی خود با روزنامه اعتماد در پاسخ به سوالی درخصوص تعبیر سعید حجاریان از نتیجه فشارها به حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور و احتمال استعفا و یا عدم کفایت او به همین دلیل گفته است: «البته مخالفان دولت ممکن است چنین پروژهای را تعقیب کنند ولی به نظر من امکان تحقق آن وجود ندارد... نه روحانی به خاطر فشارهایی که وارد میشود اهل استعفا دادن است و نه شرایط به گونهای است که مجلس بخواهد رای به عدم کفایت ایشان بدهد. آقای روحانی در سال ٩٢ که وارد انتخابات و پیروز شد، در یک ملاقات خصوصی که با ایشان داشتم، بیان کرد که من هوس رییسجمهور شدن نداشتم ولی شرایط کشور به گونهای است که آمدهام خودم را فدا کنم تا کشور نجات پیدا کند. کسی که با این روحیه به میدان میآید هرگز به خاطر مشکلات و فشارها استعفا نمیدهد تا بحرانی جدید برای کشور ایجاد کند؛ لذا من هیچ یک از این سناریوها را محتمل نمیدانم.» [6]
سناریویی جنگ روانی و مدیریت افکار عمومی
در کنار تمایلاتی که اصلاح طلبان برای واگرایی و عبور از روحانی در طول این سالها داشتهاند که بدان شاره گردید، در نگاهی دقیقتر دامن زدن به شایعه استعفای زودهنگام رییس جمهور و متهم کردن نظام یا جریان رقیب به داشتن سناریویی برای به انسداد کشاندن دولت دوازدهم، توسط تئوریسین اصلاحطلبان را باید طرحریزی سناریویی برای جهت دهی به رخدادهای آینده و مهار و مدیریت افکار عمومی دانست که اتفاقا جزو حوزه های تخصصی ایشان به حساب میآید. جالب آن است که بدانیم سعید حجاریان در شهریور ماه 1394 در بخشی از گفتوگوی خود با نشریه اندیشهپویا اظهار کرده بود: »آقای روحانی اگر شکست بخورد بحران در بحران ایجاد خواهد شد. فرض کنید که توافق برجام در یک جایی به لحاظ اجرا شکست بخورد و همهچیز هوا شود. روحانی هم استعفا میدهد و میرود، و یک نفر مثل معجزهی هزارهی سوم سر کار میآید. روحانی شکست میخورد.»
1. طرح این ادعا بهانهای برای تخریب رقیب است. این اقدام را میتوان در قالب سناریوی مظلوم نمایی دولت تحلیل نمود. اصلاح طلبان تلاش دارند تا بدین وسیله چهرهای معصوم و مظلوم از دولت ارائه دهد که دست بسته و از انجام وظایف محوله به اجبار باز داشته شده است. به واقع دولت را تحت فشار سنگین رقیب معرفی کنند که بخشی از مشکلات کشور و ناکامی دولت نیز حاصل این فشارها میباشد. لذا برای آنکه دولت توانمند و کارآمد گردد باید افکار عمومی به کمک آمده و جریان رقیب را تحت فشار قرار داده و به حمایت از دولت منتخب مردم بپردازد.
2. این اقدام میتواند افکار عمومی را از توجه به مطالبات واقعی خود باز دارد و در زمانی که دولت توان پاسخگویی اقناعی به سوالات افکار عمومی را ندارد و اوضاع نابسامان اقتصادی و ناکامی برجام اعتراضات عمومی را به همراه داشته است، کمککار دولت گردد و کمی از فشارهای وارده بر آن بکاهد!
3. این اقدام حتی میتواند صدای مطالبهگری درون اردوگاهی را که مدتهاست نسبت به عملکرد دولت اعتدال آغاز شده و بازتاب آن از بیرون نیز شنیده میشود، به بهانه بزرگنمایی خطر رقیب، برای مدتی مسکوت بگذارد! اعتراضاتی که از اقشار مختلف هواداران روحانی شنیده میشود و آخرین آن در عدم حضور بخشی از هنرمندان در مراسم افطاری رییس جمهور خودنمایی کرد! و البته اصلاحطلبان تمایلی به
4. آخرین نکته قابل تامل آنکه این سناریو میتواند این دستاورد را برای طراحان به همراه داشته باشد که هرگاه دولت اعتدال به دلیل ناتوانی از مدیریت کشور به آخر رسیده و با فرافکنی در مسیر انصراف و استعفا قرار گیرد، بهانه لازم برای مقصر جلوه دادن رقیب فراهم باشد و هزینه سنگین این اقدام به سبد رقبا گذاشته شود، و عوارض منفی حاصل از این کنارهگیری گریبانگیر اصلاح طلبان به عنوان حامیان دولت اعتدال نگردد و مرگ سیاسی مجدد اصلاح طلبان مرتفع شده و به از دست رفتن انتخابات مجلس نینجامد!
در پایان باید یادآوری نمود که اراده و دغدغه مسئولین عالیرتبه نظام اسلامی و همه دلسوزان کشور تقویت نظام مردمسالاری دینی و حمایت از الزامات و پایبندی به نتایج آن است. لذا حمایت از رییسجمهور منتخب مردم به مثابه عالیترین مدیر اجرایی کشور یکی از سیاستهایی اساسی است که در طول قریب به سه دهه زعامت حکیم انقلاب اسلامی و در دولتهای مختلف دنبال شده و معظمله از آن کوتاه نیامده است و این امر به همه جریانهای اصیل و حامی انقلاب اسلامی توسط معظمله گوشزد شده است. پیشینه این امر و حمایتهای جدی و تمام عیار رهبری از ریاست جمهوری آقایان هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد، علیرغم اختلافات جدی در برخی مسایل و تصمیمگیریها حقیقتی نیست که مخالفی برای آن سراغ داشته باشیم. این حمایت را امروز نیز به خوبی میتوان در کلام و مرام رهبری انقلاب نسبت به دولت دوازدهم میتوان مشاهده نمود.
البته باید توجه نمود که اگر در صورتی که مسیر تحولات سیاسی به نحوی رقم بخورد که مصلحت انقلاب و نظام اسلامی بر تدبیر دیگری باشد، باز هم برای چنین اقداماتی فرآیندهای قانونی تعبیه شده است که پرداختن به آن خارج از حوصله این نوشتار است.
آخر کلام آنکه باید در این عرصه ها هوشیار بود و اجازه نداد تا این خط تخریبی علیه نظام اسلامی که حاصل دروغپردازیهایی با اغراض خاص سیاسی است، اذهان عمومی را به خود مشغول کرده و برهم زننده وحدت مسئولین نظام اسلامی و اتحاد جامعه اسلامی باشند.
پی نوشت:
[1]ـ گفتگوی سعید حجاریان با روزنامه اعتماد، 29/2/۱۳۹7.
[2]ـ عبدالله ناصری، "پروژههای ضد روحانی" روزنامه اعتماد، 30/2/۱۳۹7.
[3]ـ سایت صدای ایران، 2/3/۱۳۹7.
[4]ـ روزنامه آرمان امروز، 29/8/۱۳۹۶.
[5]ـ «تاجزاده در گفتوگو با ایلنا»، خبرگزاری ایلنا، 14/8/۱۳۹۶، کد خبر: 554603.
[6]ـ روزنامه اعتماد، 20/3/97.