کودک که بودم، گاهی که از پیاده رو رد میشدم، زنی با لباسهای کهنه رنگ و وارنگ و دستمالی که روی روسری به سرش پیچیده بود با انگشتهای رنگی از حنا با لهجهای خاص، چند قدم دنبالم میآمد و و دستش را دراز میکرد و میگفت: "فالِت بگیرُم؟"
معروف بودند به کوُلیها. راستش در عالم کودکی از آنها میترسیدم. قدم تند میکردم تا زودتر دور شوم. فالگیر، در ذهن ما یک چنین هیأتی داشت. اما امروز، همان طور که گداها چهره و لباس عوض کردهاند و با سر و وضعی مرتب و تر و تمیز پشت چراغ قرمز سراغ ماشینتان میآیند، فالگیرها هم به گونهای دیگر به سراغتان میآیند. در شیکترین سالنهای آرایش، در پرمخاطبترین پایگاههای اینترنتی و غیره. چرا با گذر زمان و بالا رفتن سطح فکری و فرهنگی و فناوری، فالگیری نه تنها رخت برنبسته بلکه انواع بیشتر و متنوعتری پیدا کرده و همچنان مخاطب دارد؟
به گزارش تبیان شاید پاسخ این سؤال این باشد که همچنان مردم، برای دانستن اتفاقات آینده، کنجکاوند به همین دلیل یا واقعاً به قصد فهمیدن حوادث آینده زندگی شان یا صرفاً برای سرگرمی و گذران وقت، فال، طالعبینی، کفبینی و این قبیل امور را دنبال میکنند. عجیب اینجاست که بعضی از گردانندگان این معرکه که به اصطلاح مدرن هم شدهاند، اعتراف و اذعان میکنند که اعتقاد به فال، یک اعتقاد خرافی است، اما خواندن فال روزانه سرگرمی جالبی است؛ پس هر روز به سایت ما سر بزنید و فال روزانه ماه تولد خود را بخوانید!
در این موضوع، از جوانب مختلف، سخن بسیار است؛ اما به قدر وسع مطلب، چند نکته مهم را یادآوری میکنیم که کوشیدهایم از منبع قرآن و مکتب اهل بیت علیهم السلام جویا شویم.
عالِمِ به آینده تنها خداست
نکته مهم اول-عالِمِ به آینده تنها خداست و کسانی که متصل به خدا هستند. حتی مواردی از اتفاقات آینده را فقط و فقط خدا میداند حتی بهترین و برترین و نزدیکترین بنده خاص خدا که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله باشد هم از آن آگاه نیستند. مانند زمان وقوع قیامت.
قرآن میگوید: درباره قیامت از تو سؤال میکنند، کی فرا میرسد؟ بگو علمش فقط نزد پروردگار من است و هیچ کس جز او نمیتواند وقت آن را آشکار سازد."[1] باز در ادامه همین آیه این مطلب را تکرار میکند و تأکید میکند که:"از تو سؤال میکنند چنان که گویی تو از زمان وقوع آن باخبری؛ بگو علمش تنها نزد خداست".[2]
حتماً با شک، تردید و انکار به فالگیرها نگاه کنید
پس قاعدتاً افراد زیادی نیستند که بتوانند بطور حقیقی، حوادث آینده را خبر دهند. اگر میبینید مدعیان خبر دادن از آینده زیادند، پس حتماً باید در صداقتشان تأمل کرد. اگر میگویند "سرنوشتت کف دستت نوشته یا ته فنجان قهوه خبر میده"، حتماً با شک و تردید و انکار نگاهش کنید.
این لطف خداست که ما را درگیر حوادث آینده نکرده
نکته مهم دوم- خداوند زندگی بشر را به گونهای طراحی کرده، که با ابزارها و امکانات معمولی در دسترسش، هم نیازهای خود را مرتفع کند و هم در همین مسیر زندگی معمولی، راه تقرب به پروردگار خود را طی کند. یعنی هر آنچه که برای زندگی و بندگی لازم دارد، در اختیارش گذاشته است. اگر ما نمیدانیم فردا قرار است چه اتفاقی بیفتد یا نتیجه فلان امتحان و مصاحبه چه میشود یا سرنوشت عشق و عاشقی بچه همسایه به کجا میرسد یا ... چون اثری در وظیفه و تکلیف عقلانی و معمولی ما ندارد، لازم نیست بدانیم و چه بسا به نفعمان باشد که ندانیم.
این لطف خداست که ما را درگیر حوادث آینده نکرده و میگذارد که در حال زندگی کنیم و از زندگی در حال لذت ببریم. پس چه لزومی دارد که ذهن و فکر خود را با فال و فالگیر و کفبین مغشوش کنیم و پول بیزبانی را که به زحمت بدست میآوریم در جیب آنها بریزیم؟
گاهی نه تنها ندانستن غیب، اشکالی ندارد، بلکه حتی ارزش است
نکته مهم سوم- گاهی نه تنها ندانستن غیب، اشکالی ندارد، بلکه حتی ارزش است. از نظر خدا، ایمانی ارزش دارد که "ایمان به غیب" باشد. "(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان میآورند."[3] " آنها بر طریق هدایت پروردگارشانند و آنان رستگارانند.[4] یعنی یکی از پایههای اصلی هدایت و رستگاری، ایمان به غیب است.
در واقع انسان برای سعادت ابدی، باید به رسولان صادق الهی اعتماد کند و به آنچه که آنان از غیب اشاره میکنند، ایمان بیاورد و علیرغم تلاش برای فزونی علم و دانش مفید، اصرار به دیدن و دانستن بعضی از امور نداشته باشد.
نکته مهم چهارم- اگر مطلبی، کاملاً باطل باشد، تشخیصش آسان میشود اما وقتی با پارهای از حقیقت مخلوط میشود یا وقتی پوششی دروغین از حقیقت به خود میگیرد، زیرکانه از تیررس عقل و درایت آدمی میگریزد. علومی هستند که حقیقت دارند؛ روش و اصول خاص خود را دارند و کسانی که اهل آگاهی به آن علوم اصیل هستند، معدودند. متأسفانه آن علوم اصیل، بدل زیاد دارند و افراد نااهل بسیاری برای منافع مادی و فریب مردم، ملغمهای از راست و دروغ میبافند و به اسم علوم غریبه تحویل مردم میدهند.
از آنجا که همه کائنات و زمین و زمان و آسمان و خلقت، به هم مربوطند و بر هم اثر میگذارند، احتمالاً زمان و مکان تولد هر انسانی، بر دیگر مختصات زندگیاش اثر داشته باشد، اما نه آنقدر که اختیار و انتخاب و برنامهریزی را از ادم بگیرد یا نگذارد که فرد، روح و روان و خلقو خوی خودش را ارتقا دهد و اصلاح کند.
این مانور و هیاهوی فراوانی که برای ماه تولد افراد به راه انداختهاند، اصلاً تناسبی با میزان تأثیر این امور بر زندگی انسان ندارد در عین اینکه اکثر قریب به اتفاق آنها حقیقت ندارد.
چه میشود کرد؟
واقعیت این است که گاهی در محاصرهی تبلیغاتی قرار میگیریم به گونهای که میگوییم شاید یکیشان راست باشد. اما همانطور که گفتیم، بر فرض محال اگر همه این فالبینی ها باطل نباشند، آنقدر امیخته به دروغ و باطل هستند که لازم است از همهشان اجتناب شود.
واقعیت مهمتر این است که هیچیک از این امور در زندگی اهل بیت علیهم السلام که معیار و الگوی سالمترین زندگی در دنیا هستند هیچ جایگاهی نداشته است و در زندگی پیروان واقعی آنها هم ندارد. تا به حال شنیدهاید که مثلا چون این امام معصوم در این ماه بخصوص به دنیا آمده، این ویژگی اخلاقی را دارد و روند زندگی اش اینگونه شده است؟
پس یک راه مطمئن و یک راهکار مؤثر برای رهایی از هجوم این خرافات، این است که به سیره و زندگی نورانیترین و اصیلترین الگوهای بشر یعنی اهل بیت عصمت علیهم السلام مراجعه کنیم. مشتری فالگیرها نباشیم تا فضای فرهنگیمان از خرافات پاک شود.
پی نوشت:
[1] - "یسئلونک عن الساعه ایّان مرساها قل انما علمها عند ربی لا یجلیها لوقتها الا هو "(اعراف،187)
[2] - "یسئلونک کأنّک حفیّ عنها قل انّما علمها عند الله" همان
[3] - "الذین یؤمنون بالغیب" (بقره،3)
[4] - "اولئک علی هدیً من ربهم و اولئک هم المفلحون" (بقره،5)