سال گذشته همین روزها بود که طرح جمع آوری کودکان کار و خیابان مطرح شد، طرحی پرحاشیه که سرانجام پس از فشارهای نهادهای مردمی متوقف شد . به نظر می رسد نگاه مدیران شهری در این مدت از حذف این کودکان از سطح خیابان به ساماندهی آنها تغییر کرده است .در پژوهشی که به تازگی یک نهاد مطالعاتی شهری با موضوع سیاست گذاری در خصوص ساماندهی کودکان کار و خیابان انجام داده، پیشنهاداتی برای معنادار کردن و هویت مندی کار در خیابان برای کودکان مطرح شده است.
سالانه 120 میلیون کودک وارد بازار کار می شوند
به گزارش مهر بر اساس آمار سازمان جهانی کار سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان از کودکی محروم می شوند. طبق این آمار ۱۲۰ میلیون نفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام وقت می شوند.۶۱ درصد این کودکان در آسیا،۳۲ درصد در آفریقا و ۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی می کنند.
همه کودکان کاردرخیابان نیستند / کارگاه های کودکان کار در کدام مناطق تهران است
تمام کودکانی که مجبورند به جای کودکی کار کنند در خیابان های شهر نیستند، برخی از آنها در کارگاههای زیر زمینی و کارگاههای کوچک فعالیت می کنند، مکان هایی که از چشم عابران هر روزه خیابان پنهان است.
این کارگاه های غیررسمی کوچک بیشتر در محلات قدیمی در حال فعالیتند در تهران مانند مناطق شوش، دروازه غار، امامزاده یحیی، حوالی بازار و... انبارهای کوچک و پنهان وجود دارد که محل اصلی کودکان کار است اغلب این کارگاه های کوچک و انبارها که در ساختمان ها و واحدهای مسکونی قدیمی ایجاد شده اند روزانه تعداد زیادی دختران و پسران کم سن و سال را به عنوان کارگر به کار می گیرند. عمده فعالیت این کارگاه ها بر دوش کودکان است.
همانطور که شناسایی دقیق این کارگاه ها امکان پذیر نیست وضعیت کارگران کوچک این کارگاه ها که اغلب در این شرایط ناامن و نامناسبی به سر میبرند از چشم ها به دور میمانند. یکی از موارد مهم توجه در سیاست های مربوط به ساماندهی کودکان کار و خیابان این است که مشخص شود سیاست ساماندهی بر کدام گروه از کودکان کار استوار است. آیا همه کودکان شاغل در مناطق شهری مشمول برنامه های ساماندهی قرار می گیرند یا اقدامات و برنامه ها صرفا بر کودکانی متمرکز خواهد بود که در خیابان هستند؟
کدام قانون به افزایش کودکان کار کمک کرد ؟
در اواخر دهه ۷۰ قانونی به تصویب مجلس رسید که در تغییر سرنوشت اقشار آسیب پذیر جامعه بسیار موثر بود. قانون معافیت و خروج کارگاه های زیر ۱۰ نفر از شمول قانون کار که از آن زمان تا امروز نظارت بر کارگاه های کوچک شهری به کلی متوقف شد و از این رو بسیاری از کارگاه های کوچک به دلیل این عدم نظارت به حیات خود ادامه داده و روز به روز رشد بیشتری کردند. اما زمینه مهم خروج کودکان از نظام آموزشی و سپرده شدن آنها به این کارگاه های خانوادگی و کوچک فراهم کردند، دختران و پسران کوچکی که در سنین مدرسه و حتی در سنین زیر مدرسه به عنوان مهمترین نیروهای کار این کارگاه های شهری هستند.
نگاه قدیمی به کودکان کارو خیابان
اما همه کودکان کار در این کارگاه های کوچک نیستند، برخی از این کودکان در خیابان ها مشغول کسب درآمد هستند با این حال به کودکی، کودک خیابان گفته می شود که به دلیل رها شدگی و به دست آوردن پول در فضای عمومی شهر اعم از کوچه و خیابان، چهارراه، بازار و پارک حضور و فعالیت دارند امتیاز این کودکان نسبت به کودکانی که در شرایط دیگر کار می کنند به طور عموم قابلیت دیده شدن است .
در تحقیقات انجام شده توسط مرکزمطالعات و برنامه ریزی شهرتهران، مشخص شده است برخورد شهروندان با کودکان دست فروش و رها شده در خیابان ابتدا بر اساس ذهنیت ساخته شده در دهه ۶۰ بوده است ، تصور اینکه کودکان وابسته به باندهای بزهکار و سودجو هستند واین نگاه مانع همدلی و جلب توجه به آنها شده است، تصوری که هنوز کم و بیش ادامه دارد. اما به مرور با توجه نهادهای عمومی و دولتی به کودکان کار و خیابان بعضی از فعالان اجتماعی آرام آرام شروع به برقراری ارتباط با این کودکان کردند و سپس به فکر تشکل های حمایتی جهت کمک به این کودکان و خانواده هایشان افتادند.
تغییر نگاه به کودکان کار و خیابان /نقش مهم کودکان کار در افتصاد خانواده های فقیر
امروزه در سال های پایانی دهه ۹۰ نگرش تعلق کودکان کار و خیابان و باندهای خطرناک و دیدن آنان به عنوان قربانیان گروه های مجرم سازمان یافته رفته رفته در حال تغییر است. با گسترش فقر عمومی، تورم، بیکاری، اعتیاد و ازدیاد اقشار آسیب پذیر و ... در جامعه متاسفانه باید پذیرفت که کودکان به عنوان یک نیروی کار مهم در اقتصاد خانواده های فقیر و آسیب دیده در حال ایفای نقش هستند. آنها به دلیل نزول توان اقتصادی خانواده از مدرسه رفتن بازمی مانند و در کارگاه های کوچک بازارها و مراکز تجاری به عنوان پادو، باربر و دستفروشی اقلام کوچک و متکدی مشغول به فعالیت هستند.
باندهای خطرناک کودکان کار را هدایت نمی کنند
این مطالعات نشان می دهد که برخلاف تصور عموم کودکان کار و خیابان از سوی باندهای خطرناک کنترل و مدیریت نمی شوند و کاملا با خانواده های خود در ارتباط هستند اغلب خانواده های این کودکان در وضعیت معیشتی زیر خط فقر به سر برده درآمد ثابتی ندارند و خانواده این کودکان بالای ۵ نفر هستند و در خانه های کوچک و حتی در یک اتاق بسیار نامناسب با سرویس بهداشتی مشترک با سایر همسایگان زندگی می کنند.
درد همیشگی بی هویتی
تعداد زیادی از کودکان کار و خیابان فاقد شناسنامه هستند، آشفتگی روابط خانوادگی و روابط جنسی خارج از خانواده، زندگی کردن با یکی از والدین، بی توجهی و بی مسئولیتی والدین، اعتیاد پدر یا مادر یا هر دو و مهاجرت و ... باعث شده تا بخشی از این کودکان فاقد اوراق هویتی بوده و وضعیت بیمه و تحصیل آنها در آینده دچار مخاطرات جدی باشد. کودکان افغان مانند والدین خود اغلب فاقد برگه هویتی هستند و دائما در حال تهدید نیروهای امنیتی و بلاتکلیفی به سر می برند.
چالش بی سوادی و سوءاستفاده مالی
این کودکان فاقد سواد حتی در سطوح ابتدایی و خواندن و نوشتن هستنداز نگاه این کودکان پلیس برای آنها همیشه یک دشمن است که باید از دست انها فرار کرد و درک اینکه پلیس می تواند در مواقع لزوم به آنها کمک کند را ندارند، آنان تصور محدودی از میزان و ترتیب اعداد دارند و تا میزان مشخصی از پول را می توانند بشمارند و این مشکل باعث می شود مورد سوءاستفاده افراد سودجو قرار گیرند.این کودکان معمولا هیچ تصوری از مفهوم پس انداز و روش های پس انداز ندارند که این موضوع احتمال سوءاستفاده را بالا می برد.
کودکان خیابان ریتم خیابان را می شناسند
مسواک زدن، کوتاه کردن مو و ناخن، پوشیدن و یا تعویض لباس زیر و... برای آنها مفهوم ضرورت را ندارد، مهمترین مهارت زندگی و روزمره که در کودکان خیابان بسیار قوی است شناخت خیابان، حوادث و به طور کلی شناخت ریتم روزمره خیابان است. آنها به تجربه می دانند در کدام قسمت هایی از شهر کنترل کمتری بر دستفروشی وجود دارد و چه ساعتی از روز در کدام قسمت از شهر شلوغ تر است. همچنین این کودکان به دلیل سر و کار داشتن با پیچیدگی های زندگی روزمره در خیابان، از هوش موقعیت بسیار قوی برخوردارند که باعث می شود از دست مزاحمان شناخته شده خود مانند ماموران مترو و شهرداری فرار کنند.
رشد جسمی و روانی 2 سال و 4 ماه عقب تر از کودکان معمولی
نتایج این پژوهش نشان می دهد این کودکان از نظر تحول یافتگی کلی و نیز رشد جسمی و روانی نسبت به همسالان خود تاخیر دارند و بر اساس برخی تحقیقات رقمی حدود دو سال و چهار ماه نسبت به همسالان خود دچار عقب ماندگی در این موارد هستند.
شایع ترین بیماری های کودکان کار/ سوتغدیه و عفونت های روده ای
براساس گزارش سازمان بهزیستی شایع ترین بیماری جسمی کودکان کار و خیابان بیماری های پوستی و انگلی است. تقریبا ۲۵ درصد آنها دچار سوءتغذیه هستند. حدود ۱۲ درصد آنان سابقه آسیب ناشی از کو دک آزاری را داشتند. تحقیقی در جنوب تهران نشان می دهد که ۶۶ درصد از کودکان خیابان به بیماری عفونت های انگلی روده، ۱۰ درصد عفونت های ادراری، ۹۶ درصد به پوسیدگی دندان و بیماری های لثه و ۲۴ درصد به عفونت های پوستی مبتلا هستند.
افسردگی درد مشترک کودکان کار و خیابان
بر اساس کارمیدانی انجام شده در این پژوهش از ۸۷ کودک خیابانی مورد مطالعه که میانگین سنی شان ۱۱ سال بود ۱۶.۱ درصد به کودکان مورد مطالعه مصرف سیگار و ۹.۱ درصد کودکان مصرف مواد مخدر داشته اند. ضمن اینکه افکار خودکشی در ۵.۷ درصد کودکان به اثبات رسیده، ۱۰.۵ درصد کودکان دچار افسردگی بوده، ۱۰.۵ درصد هم قبلا افسردگی داشته اند و در مجموع ۶۱.۴ درصد از کودکان افسردگی داشته اند. در این میان ۱۳.۲ درصد مبتلا به افسردگی سیگار و ۷.۵ درصد آنها مواد مخدر مصرف می کردند و در مجموع ۲۱ درصد از کودکان مورد مطالعه و ۱۵ درصد از کودکان مبتلا به افسردگی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته بودند.
کار کودک نتیجه سلسله ای از عوامل اقتصادی و اجتماعی است که تا زمانی که این عوامل تخفیف نیابد هدف محو کار کودک دور از دسترس و غیرواقعی خواهد بود. این نگاه سیاست ها و اقدامات ساماندهی در سطح شهر را به نفع کودکان کار و خیابان را توجیه پذیر می سازد.
براساس این پژوهش کودکان کار را نباید از خیابان حذف و نه محو کرد بلکه باید حضور کودکان کار در خیابان را ساماندهی کرد. امن کردن خیابان، آشتی کودکان با خیابان، استفاده از ظرفیت خیابان برای آموزش کودکان کار در زمره بهترین جهت گیری های ساماندهی خواهد بود.
کودکان کار و خیابان را محو نکنید
پژوهشگران این گزارش عنوان کرده اند : شهرداری به عنوان نهاد عمومی که بی واسطه ترین نهادی است که با پدیده کودکان کار و خیابان به طور روزمره سر و کار دارد، می بایست جهت گیری سیاست های خود را از میان دو جهت گیری «حذف کودکان از خیابان» و «معنادار کردن و هویت مندی کار خیابان برای کودکان» انتخاب کند.
در جهت گیری اول هم خیابان برای کودکان تهدید است و هم کودکان برای خیابان تهدید قلمداد می شود. چرا که این کودکان در شرایط فعلی چهره خیابان های شهر را مخدوش می کنند. عاملان رواج آسیب های اجتماعی هستند و وقتی بزرگتر شوند به دلیل تجربه کودکی هیچ تضمینی وجود ندارد که از در صلح و آشتی با شهر درآیند و لاجرم به بزهکاران آینده تبدیل خواهند شد.
راهکار این نگاه ایجاد فشار روزمره، جمع آوری، ایجاد کمپ های نگهداری، پیدا کردن سرپرست های ممکن، سپردن به مدارس شبانه روزی و بهزیستی است که به نظر می آید چنین راهکارهایی به شدت ناعادلانه است و امکان موفقیت آنها نیز محدود است اما در جهت گیری دیگر می توان فرض کرد که زندگی بچه ها به خیابان وابسته است.نگاهی که به نظر می رسید سبب شد طرح ناموفق جمع آوری کودکان کار از سطح شهر را دنبال کند .
حسین مهاجر کارشناس حوزه آسیب های اجتماعی در نقد این نگاه به مهر می گوید: برای حل مشکل کودکان کار باید زمینه حضور آنها به عنوان نیروی کار ریشه یابی شود و تا زمانی که این ریشه ها برطرف نشود نمی توانیم معضل کودکان کار را برطرف کنیم. باید به این نکته توجه داشت که ورود به آسیب های اجتماعی با طرح های ضربتی و بگیر و ببندها تبعات جبران ناپذیری دارد.
به گفته وی، ایجاد پدیده کودکان کار نتیجه فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و فقر آموزشی و حاصل مهاجرت های اجباری و بی رویه و حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ است. اگر برنامه ای برای توانمندسازی خانواده ها نداشته باشیم و اگر به کیفیت زندگی مردم در روستاهای کوچک توجه نکنیم باز هم به استمرار شاهد کوچ خانواده های بی بضاعت خواهیم بود. در واقع خانواده کودکان کار توان حمایت از کودکان خود را ندارند و می توان گفت در صورتی که متولیان امر با برخوردهای قهری آنها را از سطح شهر جمع آوری کنند و مجدد به خانواده ها تحویل دهند اقدام موثری انجام نشده است. مطمئنا فضای کاری این کودکان از سطح معابر شهر به مکان های غیرمجاز کار تغییر شکل می دهد. تاریکخانه هایی که کودکان کار را می بلعند و به ازای بهره کشی های مختلف از کودکان کار مبالغی را به خانواده هایشان می دهند. این اقدام متولیان حوزه آسیب های اجتماعی این فرصت را به فرصت طلبان می دهد که بیش از گذشته از کودکان بهره کشی کنند.
مهاجر در ادامه با اشاره به نقش نهادهای مردم نهاد در حوزه کودکان کار برای ساماندهی وضعیت این کودکان می گوید: توانمندسازی خانواده ها و آموزش کودکان می تواند اقدام موثری برای حذف پدیده کودکان کار باشد. سوءتغذیه، بازماندگی از تحصیل، آسیب پذیر بودن از لحاظ آسیب های جسمی و جنسی و آسیب های روحی از جمله مسائلی است که باید با بیشترین سطح حساسیت مورد توجه متولیان امر باشد. سازمان های مردم نهاد، بهزیستی، قوه قضاییه، وزارت رفاه، آموزش و پرورش، صدا و سیما، نیروی انتظامی، کمیته امداد امام خمینی، شهرداری تهران، وزارت امور خارجه در خصوص کودکان کار اتباع بیگانه و بسیاری از سازمان ها و نهادهای دیگر می بایست در قالب کمیته های دیگر تخصصی موضوع ساماندهی کودکان کار را پیگیری کنند
نگاه دومی که در این پژوهش به آن تاکید شده ضرورت ترویج فرهنگ مواجهه درست با کودکان کار، این موضوع می تواند با عاملیت دستگاههای فرهنگی تابع شهرداری عملیاتی شود.
تحقیقات نشان می دهد یکی از مشکلات اصلی کودکان کار سوء تغذیه و رشد ناکافی است. دادن مواد غذایی حاوی ویتامین ها، آهن و امگا ۳ از سوی شهروندان به آنها به عنوان حمایت از آنها به جای خرید از آنها می تواند گام موثری در کاهش سوءتغذیه و افزایش سلامت این کودکان باشد.
دومین راهبرد ضرورت ارائه خدمات رسانی سیار است. با توجه به اینکه کودکان کار در خیابان از بسیاری از مهارت های اجتماعی بی بهره هستند، مشکلات بهداشتی دارند و هیچ گاه نمی توانند سرزندگی و شادابی دوران کودکی را تجربه کنند و مثل یک کودک معمولی بازی کنند.
تحقیقی در جنوب تهران نشان می دهد که ۶۶ درصد کودکان خیابان به بیماری های عفونی، انگلی مبتلا هستند. این کودکان به علت نداشتن بیمه یا کمبود منابع اقتصادی توانایی مراجعه به پزشک و دندانپزشک را ندارند و می توان توسط سازمان خدمات اجتماعی و با همکاری نهادهای ذیربط مراکز سیار برای کودکان کار در خیابان به منظور خدمات آموزشی، تفریحی و خدمات درمانی سرپایی، خدمات پزشکی و مشاوره های درمانی ارائه شود.
اتوبوس های از رده خارج با رنگ های شاد تزئین شده، مینی بوس ها و ون هایی که به تیم مشاوره و امکانات کتابخوانی و سایر خدمات مورد نیاز کودکان مجهز هستند در نقاط شهری مانند میدان ها و گذرهای پررفت و آمد توقف کنند و به این کودکان خدمات رسانی کنند.
سومین موضوع که در نگاه دوم برای ساماندهی کودکان کار باید در نظر گرفت لزوم در نظر گرفتن خانواده به جای واحد سیاست گذاری است. بر خلاف تصور عمومی این کودکان جدا از خانواده و نزد باند های سودجو نیستند. بنابراین مسئله این کودکان مشروط به حل شدن مسائل خانواده حل می شود. ضروری است که واحد سیاست گذاری برای حل مشکلات کودکان کار از فرد فراتر رود و به خانواده تبدیل شود. بنابراین پیشنهاد می شود کلینیک های مددکاری با حضور مددکاران متخصص و دارای آموزش دانشگاهی در سطح منطقه و یا محله به خصوص در مناطق حاشیه ای و فقیرنشین تهران برای شناخت و حمایت بیشتر از خانواده های در معرض آسیب یا آسیب دیده ایجاد و گسترش یابد. آموزش والدین و یادگیری نحوه مراقبت صحیح از کودک خیابانی برای جدایی و قطع ارتباط این کودکان با خانواده ضروری است. آگاهی بخشی در زمینه اعتیاد یکی دیگر از ضرورت های سیاست گذاری برای این خانواده ها است.