پدر و مادرم ۲ سال قبل از یکدیگر جدا شدند و هر کدام به دنبال زندگی خودشان رفتند در این میان من که تک فرزند خانواده بودم، سعی کردم نزد مادرم زندگی کنم چرا که آن جا از آزادی عمل بیشتری برخوردار بودم. مادرم کاری به کارم نداشت و من هم همه اوقات تنهایی ام را در جمع دوستانم میگذراندم.
به گزارش نوداد در همین روزها درس و مدرسه را رها کردم و به تفریح و خوشگذرانی با دوستانم پرداختم. ابتدا به تقلید از پسرها خالکوبی روی دست و کشیدن سیگار را آغاز کردم. در این میان هم به تشویق دوستانم سعی کردم پوشش ظاهری و رفتارم را تغییر دهم تا همانند پسرها راحت باشم چرا که تیپ پسرانه را دوست داشتم، اما در واقع این شیوههای رفتاری از زمانی شروع شد که با فرزین آشنا شدم. فرزین نام مستعار زن مطلقه ۳۵ سالهای بود که وارد پاتوق ما شد و من و دوستانم را ترغیب کرد تا در گروه دختران پسرنما قرار بگیریم. از آن روز به بعد همه رفتارها و طنازیهای زنانه را کنار گذاشتیم. دیگر به مصرف حشیش روی آورده بودم.. دیگر حتی رفتن به خانه مادرم را فراموش کرده ام و تنها برای گرفتن پول نزد او میروم. این در حالی است که روزها را در پاتوق فرزین میگذرانم و بسیاری از شبها را در خانه دوستانم سپری میکنم... دختر نوجوان در حالی که سعی میکرد مصرف مواد مخدر صنعتی را انکار کند، ادامه داد: اکنون دوستان زیادی پیدا کرده ام و نشستن روی صندلیهای پارک عادت هر روزم شده است...