زن ۴۵ ساله در حالی این جملات را بر زبان جاری میکرد که به قصد خودکشی بالای پل هوایی عابر پیاده ایستاده بود. خیلی زود خبر تلخ اقدام به خودکشی این زن در بی سیمهای پلیس پیچید و گروهی از ماموران انتظامی به دستور سرهنگ حمیدرضا علایی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) عازم بولوار وحدت شدند تا از وقوع یک حادثه دلخراش جلوگیری کنند.
به گزارش نوداد دقایقی بعد گفت: وگوهایی که بین زن ۴۵ ساله و مددکار اجتماعی کلانتری صورت گرفت، ناگهان زن میان سال از خودکشی منصرف شد و درحالی که مشاور کلانتری کنارش قرار گرفته بود از پل عابر پیاده پایین آمد و به کلانتری انتقال یافت. این زن ۴۵ ساله که گویی کوهی از غم را بر دوش میکشید بعد از آن که احساس آرامش کرد، در تشریح ماجرای زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: خیلی دوست داشتم در کنار همسر اول و فرزندانم به زندگی ادامه بدهم، اما اختلافات خانوادگی ما با دخالتهای خانواده همسرم به جایی رسید که دیگر نمیتوانستم آن شرایط را تحمل کنم.
با آن که صاحب دو فرزند بودم و ۱۸ سال از آغاز زندگی مشترکمان میگذشت، مهر طلاق بر شناسنامه ام جا خوش کرد و بدین ترتیب در حالی از همسرم جدا شدم که مجبور بودم پسرم را نزد خودم نگه دارم. آن زمان در تهران زندگی میکردیم و من برای آن که از خانواده همسرم دور شوم، بار و بندیلم را بستم و به همراه پسرم راهی مشهد شدم، ولی در این جا نتوانستم شغل مناسبی بیابم تا هزینههای زندگی ام را تامین کنم. به همین دلیل مبلغ مهریهای را که از همسرم دریافت کرده بودم، به همراه نفقهای که برای فرزندم میپرداخت آرام آرام خرج کردم.
سه سال از ماجرای طلاقم میگذشت تا این که همسر سابقم از دادن نفقه به پسرم سرباز زد و من هم به ناچار او را راهی تهران کردم تا با پدرش زندگی کند. در همین روزها به پیشنهاد بنگاه دار محله با مرد بازنشستهای ازدواج کردم تا حداقل از این وضعیت رها شوم. پاییز سال گذشته «عیسی» در حالی به من قول ازدواج دایم داد که مدعی بود فقط یک زن دارد که در مشهد زندگی میکند، اما بعد از دو ماه، دو زن دیگرش را لو داد. در این میان یکی از همسران عیسی وقتی متوجه ماجرای ازدواج شوهرش با من شد، شرط ادامه زندگی با او را به طلاق من گره زد. در همین وضعیت همسرم با جعل سند، صیغه نامه یک سالهای را که مدعی بود از محضر ازدواج آورده است به من داد و من هم به خاطر اعتماد بیش از حد به او آن را امضا کردم، ولی از پنج ماه قبل، او دیگر هیچ هزینهای برای زندگی به من نپرداخت و مرا برای گرفتن طلاق کتک میزد و تحت فشار قرار میداد. با وجود این من برای حفظ آبروی خودم صبر کردم و با آن که همسرم بعد از من با زن دیگری نیز ازدواج کرده است، طلاق نگرفته ام. اکنون نیز فهمیده ام او هفت زن دارد و مدام مرا برای گرفتن طلاق تهدید میکند و به جز تجدید فراش به چیز دیگری نمیاندیشد. کار به جایی رسید که مجبور شدم برای رهایی از این وضعیت، دست به خودکشی بزنم و ... شایان ذکر است با راهنمایی مددکار اجتماعی و دستور رئیس کلانتری میرزا کوچک خان، این زن میان سال به مراکز روان شناسی و مشاوره پلیس خراسان رضوی هدایت شد.