فضاسازی دیروز برخی محافل سیاسی و رسانهای در آستانه سخنرانی رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل، عجیب و سؤالبرانگیز بود.
مدعیان حمایت زیرپای روحانی را در آستانه سخنرانی خالی کردند
دیشب دو ساعت مانده به سخنرانی آقای روحانی، حسامالدین آشنا و معصومه ابتکار ویدئویی منتشر کردند با عنوان «روحانی نباز»! انگار که قرار است روحانی ببازد؟! و این در حالی بود که دست رئیسجمهور به اعتبار بدعهدی آمریکا در برجام و حمایتش از تروریستهایی که ۲۵ نفر از هموطنانمان را به شهادت رسانده بود، پر بود. در واقع آنها تصویری منفعل از روحانی مخابره میکردند... تصویر کردن چهرهای از پیش باخته از روحانی و دعوت به اینکه نبازد، در حالی است که همین محافل دولتی میگفتند ۳ گل به آمریکا زده و ۲ گل خوردهایم!
چند ساعت قبل از این اقدام آشنا و ابتکار، سایت دولتی خبر آنلاین تیتر زد: «روحانی صداقت ایران را نشان ندهد، بازار نا امید میشوند» (!)
خبر آنلاین ضمنا از قول کارشناس خود نوشت: «واقعیت این است که دولت روحانی در یک سال گذشته دو گل خورده و یک گل زده در کارنامه دیپلماسی و اقتصادی خود دارد. دولت در عدم خروج آمریکا از برجام کوشش جدی موفقی نکرد و دوم اینکه پیشبینیها و آمادگیهای لازم برای مهار تبعات خروج آمریکا از خود نشان نداد. اما یک موفقیت داشت و آن این بود که تندروهای داخلی را متقاعد کرد که خروج کشور از برجام به سود منافع ملی نیست. (!)
وی میافزاید: با خروج از برجام و تعقیب جدی و فراگیر تحریمها تمام تلاشها و امیدبخشهای تکنوکرات و اصلاحطلب ایران برای عادی سازی به حاشیه رفت اکنون با توجه به نوع تعامل متکبرانه؛ غیرصادقانه و ناعادلانه ترامپ با جامعه ایران، رغبت و انگیزههای اندکی برای جریان داخلی ایران برای گامبرداری به سوی روابط عادی باقی گذاشته است، ولی با این وجود انتظارات شارع و بازار ایران از دولت روحانی بسیار زیاد است.
این به اصطلاح کارشناس همچنین گفته: «ترامپ مغرور؛ خودشیفته و یا غیرقابل اعتماد، یک واقعیت مسلط بر روابط بینالملل است. باید آزمود و برای صلح و امنیت ملتها حتی با شیطان وارد گفتگو شد، نباید فرصت گفتگو را از دست داد چه بسا اگر پارسال پیشقدم شده بودیم امروز ترامپ هنوز در برجام بود و ما چند گام در جهت منافع ملی جلو بودیم و میتوانستیم روایت غالب ایران هراسی را یکبار دیگر در جهان شکست و امید به صلح پایدار در خاورمیانه را تقویت کرد.»
این حملات در حالی است که رئیسجمهور تصریح کرده با عنایت به کارشکنیها و بدعهدیها و تخریب پلهای موجود، اساسا مذاکره با دولتی با مختصات دولت ترامپ معنا و امکان ندارد.
یادآور میشود دیروز صبح نیز روزنامه زرد و اجارهای آرمان از قول زیباکلام تیتر زد: «روحانی با شاخه زیتون، آمریکا را منفعل کند».
زیباکلام البته عمدا به یاد نمیآورد که دکتر مصدق نخستوزیر سکولار و کراواتی دوران نهضت ملی شدن نفت، با شاخه زیتون به نیویورک و ملاقات رئیسجمهور وقت آمریکا رفت، اما به فاصله کوتاهی، سیلی غفلت خود را با کودتای ۲۸ مرداد خورد. همچنین یاسر عرفات نخستوزیر دولت خودگردان فلسطین نیز معتقد به کنار گذاشتن مقاومت و دست گرفتن شاخه زیتون صلح بود. او حتی مشترکا با صهیونیستها نامزد جایزه صلح نوبل شد. اما هر مذاکره و توافق وی، باعث از دست رفتن بخشی از حاکمیت ملی فلسطینیها، اشغالگری بیشتر صهیونیستها و کاریکاتوری شدن دولت خودگردان فلسطین شد. با این وجود صهیونیستها، همین عرفات سازشکار شاخه زیتونی را ترور بیولوژیک کردند و او با سرطان از بین رفت.
آمریکا با جنایت تروریستی اهواز به راهبرد خود شلیک کرد
ارتکاب تحرکات تروریستی کور نشان میدهد پروژه آشوب جواب نداده و دشمن مرتکب رفتارهایی میشود که ناقض راهبرد اختلافافکنی است.
روزنامه فرهیختگان با اشاره به جنایت تروریستی در اهواز نوشت: پیام آشکار حمله تروریستی در اهواز آن هم توسط گروهکی جداییطلب که آشکارا از ارتباطش با دولتهای مرتجع منطقه میگوید، در وهله اول تغییر راهبرد محور ضدایرانی از آشوب داخلی به حمله تروریستی است.
تصمیمسازان و تصمیمگیران هیئت حاکمه ایالات متحده در مواجهه ۴۰ ساله با جمهوری اسلامی احتمالا به تجربه مهمی رسیدهاند، اینکه مواجهه سخت و فیزیکال اعم از جنگ یا اقدام تروریستی با جمهوری اسلامی عموما منجر به ایجاد وحدت داخلی، انسجام در ادبیات مسئولان و کم شدن فاصله مردم و مسئولان میشود. آثار پسینی تجربه انباشته جنگ تحمیلی و اقدامات مسلحانه سازمان منافقین در دهه ۶۰ در همین پارادایم بازخوانی میشود.
اما چه شد که محور ضدایرانی به چنین نقطهای رسید؟ تحولات داخلی ایالات متحده و چالشهای آن در سیاست خارجه با چین.
کره شمالی و حتی اروپا و البته چالشهای درون حاکمیتی عربستان سعودی و البته اوضاع دراماتیک سعودیها در یمن نوعی شتابزدگی را در رفتار آنها با ایران پدید آورده که ممکن است اشتباهات محاسباتی اینچنینی را پدید آورد. البته دلیل مهمتر برای این خطای محاسباتی بزرگ محور غیرایرانی عدم نتیجهگیری مطلوب آنها از راهبرد ایجاد آشوب از دی ماه ۹۶ تا شهریور ۹۷ است.
امروز برای بخشهای زیادی از مردم روشن شد آنچه رباتها و لشکر اجیر شده سایبری در توئیتر و ... از مبارزه طرح میکنند دقیقا چیست؟ جسد شهید چهارساله اهوازی تابلوی دقیقی از خروجی مطلوب این تروریستهای سایبری است. اثر دیگر این اقدام ایجاد سوالات جدی درخصوص برخی معیارهای دوگانه نظام بینالملل است، حالا که بحث کارگروه FATF داغ است یک سوال مهم این است که نسبت این کارگروه با تروریستهایی مانند الاحوازیه چیست؟ آیا کارگروه FATF که ادعای شفافسازی منابع مالی گروههای تروریستی را دارد از منابع این گروه تروریستی خبر دارد؟ اگر خبر ندارد که نشان میدهد این مجموعه کارایی ندارد و کار کردن با آن اقدامی عبث است و اگر خبر دارد حالا که دولت ایران داوطلبانه بخشهای عمدهای از درخواستهای این کارگروه را اجرا میکند. FATF حاضر است منشأ و مبدأ منابع این گروه وگروههای مشابه تروریستی را که در غرب و جنوب شرق ایران علیه مردم اقدام تروریستی میکنند دراختیار افکار عمومی ایران و دنیا قرار دهد؟
نقض عهد بیهزینه شرکتهای اروپایی برخلاف وعده مقامات دولتی
برخلاف ادعای متعدد مقامات دولتی، شرکتهای اروپایی طرف قراردادهای پسابرجامی، نه به تعهدات خود عمل کردند و نه خسارت پرداخت کردند.
به گزارش روزنامه قدس، حداقل تا یک ماه پیش، بیشتر از ۵۳ شرکت خارجی، کشورمان را از ترس تحریمهای آمریکا و پیش از آغاز این تحریمها ترک کردند. این شرکتها در هشت صنعت عمده ایران یعنی نفت، حمل و نقل، خودرو، بانک و بیمه، برق، هواپیمایی، معدن و فلزات و فناوری ارتباطات فعال بودهاند. در این میان صنعت نفت بالاترین سهم رااز تعداد این شرکتها داشته و صنایع حمل و نقل و خودرو در رتبههای دوم و سوم قرار گرفتهاند. از میان ۵۳ شرکت از ۲۱ کشور جهان، ۹ شرکت فرانسوی و هشت شرکت آلمانی بودهاند که در مقایسه با سایر کشورها بالاترین سهم را در توقف مناسبات اقتصادی با ایران داشتهاند.
این در حالی است که عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه و از مذاکره کنندگان برجام در برنامه تلویزیونی «رودررو» شبکه چهار سیما در تاریخ ۱۴ شهریور ماه درباره ضرر ناشی از خارج شدن شرکتهای خارجی و قطع ادامه همکاری آنها با ایران گفته بود: «به همین دلیل است که اروپاییها حاضر به خروج از ایران و خروج از برجام نیستند چرا که ضرر و زیان ناشی از خروج از برجام در قرارداد شرکتهای اروپایی پیشبینی شده و هر شرکتی که خارج شود، خسارت پیشبینی شده را پرداخت میکند و خارج میشود.»
این ادعا در حالی توسط معاون وزیر امور خارجه مطرح شد که بیژن زنگنه، وزیر نفت در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ماه درباره خروج توتال از ایران صراحتاً گفت: «در قرارداد جریمهای وجود ندارد، اما مبلغی که توتال تاکنون در این قرارداد هزینه کرده است تا زمان اجرای کار، بازپرداخت نمیشود.
مسئله مهمتر از پرداخت جریمه توسط شرکتهای خارج شده از ایران، این است که این جریمهها در اصل ابزاری برای جلوگیری از خروج این شرکتها در صورت اعمال تحریم و متعاقب آن رها کردن قراردادها و تکرار تجربه دوره قبلی تحریمها بوده است. این موضوعی است که عراقچی در بخش دیگری از این برنامه تلویزیونی صراحتاً به آن اشاره کرد و گفت: «شرکتهای دیگر هم که از قرارداد با ایران خارج شوند، براساس قواعد و عرف حاکم، خسارت میپردازند و پرداخت این خسارت بهمراتب کمتر از جریمههای تحمیلی از سوی آمریکاییهاست که بخواهند به تحریم علیه ایران بیاعتنا باشند و با همکاری با ایران ادامه دهند.»
البته کارشناسان در زمان عقد این قراردادها با شرکتهای خارجی بخصوص اروپاییها هم درباره این موضوع به مسئولان دولتی هشدار داده بودند، ولی از آنجا که این مسئولان نسبت به غرب خوشبین بودند، به این هشدارها بیتوجهی کردند و اکنون شاهد خروج بیدردسر این شرکتها هستیم. به عنوان مثال، بیژن زنگنه، وزیر نفت در جلسه ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۶ صحن علنی مجلس درباره قرارداد توتال درباره این موضوع گفت: «برخی مطرح میکنند با تحریمها این شرکت ایران را ترک میکند در حالی که تعدد حضور این شرکتها موجب میشود تحریمها هرگز اتفاق نیفتد، زیرا خود آنها ضرر میکنند.»
واقعیتها برخلاف ادعای حفظ برجام ازطریق الحاق به FATF است
درحالی مقامات اروپایی و برخی نهادهای حامی دولت از اهمیت بالای تصویب لوایح مرتبط با FATF برای بقای برجام صحبت میکنند که از زمان خروج آمریکا از برجام و بازگشت مجدد تحریمها، بسیاری از شرکتها و بانکهای اروپایی ایران را ترک کردهاند.
به گزارش روزنامه فرهیختگان مسئولان اروپایی برای بقای برجام و حفظ ارتباطات تجاری با ایران، به صورت مداوم از ضرورت پذیرش خواستههای FATF (بخوانید تصویب لوایح مرتبط با FATF) سخن گفتهاند.
همنوا با موضعگیری این مقام اروپایی، افراد و نهادهای حامی دولت بر اهمیت تصویب لوایح مرتبط با FATF برای حفظ برجام تاکید کردهاند.
این درحالی است که بعد از خروج آمریکا از برجام، بسیاری از شرکتها و بانکهای اروپایی با تاکید بر اهمیت تحریمهای آمریکا برای ادامه فعالیتهایشان در ایران، کشورمان را ترک کردند. ازجمله زیمنس، توتال، اوبربانک اتریش و بانک بی سیپیسوئیس. موارد فوق به خوبی نشان میدهد که تحریمها برای شرکتها و بانکهای اروپایی، وزن بسیار بیشتری در مقایسه با FATF دارد.
در ابتدای مذاکرات ایران و اروپا برای حفظ برجام بعد از خروج آمریکا از این توافق بینالمللی، قرار بود بانک سرمایهگذاری اروپا، تامین مالی شرکتهای کوچک و متوسط اروپایی را در ایران برعهده بگیرد؛ اما این امر به خاطر نگرانی درباره تحریمهای آمریکا محقق نشد.
روایت روزنامه الیاس حضرتی از نقش دولت در گرانی دلار
یک روزنامه اصلاحطلب دولت را مقصر افزایش قیمت دلار معرفی کرد.
روزنامه تعادل (وابسته به الیاس حضرتی) نوشت: التهابات دو هفته گذشته بازار ارز به هیچوجه عادی نبود. شاید در زمستان ۹۶ دولت افزایش قیمت ارز را غیرطبیعی مینامید، اما واقعیت این است که از نظر اکثر اقتصاددانان و فعالان اقتصادی این اتفاق دیر یا زود رخ میداد و روند حوادث هرچند برای عموم جامعه تلخ بود، ولی با منطق اقتصادی تطابق کامل داشت.
سناریوی بدبینانهای در تشریح دلیل اتفاقات دو هفته اخیر بین فعالان اقتصادی وجود دارد که بعضی در لفافه از آن با رسانهها سخن گفتهاند. با توجه به اینکه بیش از ۸۰ درصد ارز در اختیار دولت است) با احتساب نفت، گاز، میعانات گازی، پتروشیمی و معادن بزرگ بعضی معتقد هستند دولت خود در دو هفته اخیر به شکل مصنوعی قیمت را افزایش و سپس کاهش داده است. چندین دلیل این شک را تقویت میکند.
دولت برای پرداخت هزینههای ریالی خود نیاز به فروش ارز دارد و در عین حال شرایط تورمی به گونهای است که باید از فروش ارز به بانک مرکزی و افزایش پایه پولی اجتناب کند پس بهترین روش ایجاد تقاضا برای خرید ارزهای گرانقیمت در داخل است.
زمزمه افزایش حقوق کارکنان از هم اکنون آغاز شده است و در عین حال پس از تشدید تحریمها در آبان ماه مسئله انتقال ارز و تأمین حقوق کارکنان بحثی جدی خواهد بود و اگر دولت منابع ارزی خود را با دلار ۱۵ هزار تومانی بفروشد بخش قابل توجهی از منابع لازم را تأمین کرده است.
نقدینگی زیادی در دست مردم وجود دارد که حرکت آن در بازارهای مختلف مشکلساز است. تصور کنید این نقدینگی دلارهای پانزده هزار تومانی خریداری کنند و سپس قیمت دلار به ۱۰ یا ۱۲ هزار تومان کاهش یابد. عملا بخشی از این نقدینگی مشکلساز از بین رفته است.
شرایط سیاسی دولت به گونهای است که میتواند چند هفته انتقاد را تحمل کند. وزیر امور اقتصادی و دارایی استیضاح شده و اگر انتقادی از عدم عملکرد صحیح این وزارتخانه شود دولت توپ را به زمین مجلس میاندازد. رئیسکل بانک مرکزی تازه تغییر کرده است و طبیعتا همه میگویند به وی فرصت دهیم. بعد از چند هفته هم قیمت ارز کاهش یافته است و دولتمردان ژست موفق بودن سیاستها را میگیرند.
اگر چنین فرضیهای صحیح باشد باید گفت: دولت دست به قمار بزرگی زده است. فراموش نکنیم که آغاز التهابات ارزی سال ۹۶ به خاطر دستکاریهای کوچک هر ساله به منظور تأمین کسری بودجه بود، اما در شرایط خاص سال ۹۶ مانند اختلاف شدید نرخ ارز واقعی و اسمی و همچنین خروج سرمایه قابل توجهی که در سال قبل رخ داده بود و در نهایت عدم دسترسی دولت به منابع حاصل از صادرات عملا فنر ارزی در رفت. در این برهه زمانی دیگر فنر جمع شده ارزی وجود ندارد، اما اگر واقعا دولت به شکل مصنوعی نرخ را دستکاری کند ممکن است عواقب غیرقابل پیشبینی به بار بیاید که در این باب باید گفت: آزموده را آزمودن خطاست.