اولین مورد مربوط به مواضع مقام معظم رهبری است. بسیاری از مخالفان از ابتدا اسب خود را در مخالفت با FATF بر این اساس زین کرده بودند که نقل قولی را از ایشان مبنای مخالفت با آن قرار داده بودند و با این حساب به طور قطع و یقین میدانستند که این طرح از سوی نمایندگان رد خواهد شد. ولی با خواندن متن نامهای در این زمینه از سوی رئیس مجلس، کل این ماجرا نه تنها کنار گذاشته شد، بلکه به عاملی عکس و در جهت تصویب این لایحه تبدیل شد.
به گزارش ایران ولی نکته کلیدی ماجرا جای دیگری است. نمیخواهیم بگوییم که اگر مقام رهبری با یک تصمیم یا لایحه مخالف نیستند یا مخالفت علنی ندارند، به معنای آن است که آن تصمیم درست است. طبعاً در چنین حالتی باید از منظر کارشناسی و حتی سیاسی به آن تصمیم پرداخت و آن را نقد کرد تا در نهایت تصویب یا رد شود. ولی در صورت عدم مخالفت ایشان یک نکته مسلم و قطعی است و آن اینکه آن لایحه چه تصویب شود و چه رد، مخالفت راهبردی با آنچه که اهداف نظام است نخواهد داشت.
هنگامی که رهبری نظام میفرمایند که تصمیم در این باره را مجلس بگیرد، طبیعی است که هر دو حالت تأیید و رد را محتمل میدانند و آماده پذیرش هر دو وضعیت هستند. طبیعی است که در صورت تصویب مجلس، ایشان مخالفتی با آن نخواهند داشت، همچنان که در صورت رد مخالفتی نخواهند نمود. اگر این نکته را بپذیریم، عمق و گستره مخالفت از سوی مخالفان پذیرفتنی نیست. آنان به گونهای با این لایحه مخالفت میکردند که گویی سرنوشت انقلاب و اسلام به آن گره خورده است. لفظ خیانت را برای تصویت کنندگان آن به کار بردند، اینکه تصویب چنین چیزی را خلاف مسلمات شرعی و قانونی و انقلابی بدانند و یک بازی صفر و یک را رقم بزنند، در هیچ منطقی نمیگنجد. این برخورد، تالی فاسد دارد. اگر تصویب شد، آنان درباره مواضع رهبری چه خواهند گفت؟ روشن است که نگاه این جماعت به رهبری و مواضع ایشان، کاملاً ابزاری است. همان طور که یکی از آنان به صراحت اعلام کرد که چیزی جز مخالفت با این طرح را نمیپذیرد و از ولایت صرفنظر خواهد کرد!
وقتی مجلس هست و موظف به رسیدگی چرا رهبری باید نظر بده خب رهبری الزامات قانونی و دموکراسی رو رعایت کرده اگر قرار باشه تو هر موضوعی رهبری تصمیم بگیره خب محلس رو تعطیل کنید