این استدلال که در روزهای اخیر با قاچاق حداقل ۱۵میلیون لیتر گازوئیل و بنزین مواجهیم، بسیار منطقی است و در یک نگاه سطحی هر طور که شده باید جلو آن را گرفت، زیرا قاچاق سوخت به دلیل جذابیتهای قیمتی و اختلاف قیمت سوخت با کشورهای همسایه به ویژه ترکیه، افغانستان و پاکستان دیگر از مناطق و دل کشور هم صورت میگیرد و قاچاق این کالاها به اطراف شهرهایی مانند کرمان هم رسیدهاست و از آنجا در قالب یک شبکه سازمانیافته از دو مسیر «میناب» و «اسلامآباد رودبار» از مرزها خارج میشود.
به گزارش جوان اما این همه ماجرا نیست و دمدستیترین راهکار همین موضوع مطرح شدهاست؛ اقدامی که در چند مقطع از سوی دولتهای گذشته نیز اتفاق افتادهاست. در واقع دولت در حال نشان دادن مسیری است که به سادهترین راه به گرانی حاملهای انرژی منتهی میشود. اما تصمیمسازان و مسئولانی که به همین راحتی منت اعطای یارانه به مردم را رسانهای میکنند و وقتی که حقوق حداقل ۱۰ میلیون نفر شاغل حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است، درباره یارانه ۸۰۰ هزار تومانی بنزین سخن میگوید، در واقع نوعی عذاب وجدان برای مردم ایجاد میکند که چه دولت کارآمدی داریم و آنها به ما چقدر لطف دارند که ماهانه ۸۰۰ هزار تومان یارانه سوخت میدهند!
در رد این ادعا باید به چند نکته اشاره داشت:
۱- یارانه از کی ۸۰۰ هزار تومان شد؟ زمانی که مسئولی درباره افزایش یارانه ۸۰۰ هزار تومانی که با قیمت دلار امروز سخن میگوید. در واقع وی اعطای حدود ۵۷ دلار یارانه سخن میگوید. در حالی که فراموش کرده ارزش حقوق حداقل بگیران از ۲۸۵ دلار در آغاز سال (برمبنای دلار ۴۲۰۰ تومان) به حدود ۸۵ دلار (بر مبنای هر دلار ۱۴۰۰۰ تومان) تقلیل یافتهاست. بنابراین حتی اگر دولت بر این مبنا هم مدعی اعطا یارانه ۵۷ دلاری باشد باید بداند که مجموع حقوق فرد با یارانه اعطای برای بنزین باز حداکثر به ۱۴۳ دلار میرسد که حدوداً ارزش حقوق وی در پنج ماه اخیر باز هم نصف شده و ۱۴۲ دلار از قدرت خرید آن کاهش یافتهاست.
۲- دولتمردان معمولاً مبنای محاسبه اعطای یارانه را بر اساس قانون هدفمندی یارانهها میدانند که در پایان برنامه پنجم توسعه قیمت بنزین و حاملهای سوخت معادل ۹۵درصد قیمت فوب خلیج فارس تعیین شد، اما نکتهای که آدرس غلط به محاسبهگران میدهد، این است که اگر قیمت دلار بر اثر ناتوانی مدیریتی و ناکارآمدی دولتها گران شد، آیا باید همچنان مردم از جیبشان این ناکارآمدی را جبران کنند؟ در مثالی ساده، چرا باید اعطای یارانهای که به نظر مقام مسئول در زمان حاضر ۸۰۰ هزار تومان است، بیشتر نباشد؟ مثلاً اگر ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم را بیشتر کاهش دهیم و دلار را گرانتر بفروشیم، آنگاه نمیتوانیم ادعا کنیم که ارزش یارانههای اعطایی به جای ۸۰۰ هزار تومان، یک میلیون تومان است؟
۳-در اینکه وضعیت توزیع دچار ایرادات اساسی است و فشار ناکارآمدی نحوه توزیع یارانه دچار مشکلات عدیده و اساسی است، شکی وجود ندارد، اما این نوع دیالوگها نمک پاشیدن بر زخم مردمی است که رئیسجمهورشان هر روز آمار گرانیها و بالارفتن اجناس را مشاهده میکند. اگر قیمت انرژی به واسطه بیارزش شدن پول ملی و گرانی دلار ارزان به نظر میرسد، مردم مقصر نیستند، بلکه به گفته رئیسجمهور محترم به خواست دولت بوده و هر زمان که اراده کنند، قادر به کاهش قیمت دلار به سطح ۴ هزار تومان هستند.
۴- اگر قرار است طرحی را جا بیندازیم و سختی را به مردم تحمیل کنیم باید در آن منافع کوتاهمدت و درازمدتی را در نظر بگیریم که برای مردم قابلفهم باشد. اعطای یارانههایی که به دست مردم نمیرسد و دود میشود و فقط افزایش یارانههای سوختی در کلام مسئولان قابلرؤیت است، نتیجهای جز عصبیت جامعه نخواهد داشت، بنابراین پیشنهاد میشود اگر قرار است جلوی قاچاق گرفته شود و قیمتها واقعی شود، حتماً نگاهی به قدرت خرید آحاد جامعه بشود، نه آن درصد قلیلی که در هر خانه خود چندین خودرو دارند. مخلص کلام چه یارانه ۸۰۰ هزار تومانی و چه یارانه یک میلیون تومانی مسئله اصلی مردم نیست، برای مردم مسئولیت این گرانیها به استناد سخنان رئیسجمهور و سایر مسئولان دولت است ولاغیر!