رادیو و تلویزیون به دلیل کمبود بودجه روزگار خوشی را نمیگذراندو به ناچار قدری از رسالت و مأموریت اصلیاش، فرهنگسازی و ذائقهسازی فاصله گرفته است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، البته مروری بر کارنامه سازمان صداوسیما نشان میدهد که رسانه ملی همواره بر مدار توجه به عقاید اسلامی و دینمداری حرکت کرده و همین پافشاری بر اصول دینی و اسلامی بعضا سبب شکلگیری حملات و هجمههایی علیه تلویزیون شده است اما ذائقهسازی صورت نمیگیرد.حلقههای مفقودهای که برنامهسازان و تولیدکنندگان برنامه و سریالهای تلویزیونی بیاعتنا از کنار آن میگذرند و فقط بر مبنای یکسری رنگآمیزیهای ظاهری و زرق و برقهای هنری حرکت میکنند که سود محتوایی ندارد و فقط مخاطب را سرگرم و کنداکتور تلویزیونی را نیز رونق میدهد.
منوچهر اکبرلو یکی از پژوهشگران و منتقدان عرصه هنری در یادداشتی برای تسنیم نوشت:
به نظر میرسد مدیریت کلان تلویزیون و برنامهسازان به ویژه در زمینههای اجتماعی، مخاطب عمومی را رها کردهاند. اگر زمانی برای تولید یک برنامه ساعتها و روزها جلسه و نشست اندیشهورزی برای طراحی بهتر برنامه و سریال و فیلم تلویزیونی صرف میشد، تصورم بر این است که در حال حاضر تمامی این اتفاقات محتوایی کنار گذاشته شدهاند و برنامهها براساس یک ایده خام یا کپیبرداری ساده از یک برنامه ماهوارهای بلافاصله تولید و پخش میشوند. در این میان طراحی، انتخاب مجری متناسب با برنامه، متننویسی برای مجری و مواردی مانند آن یکسره از روند تولید حذف شدهاند وهمهچیز به مجری یا میهمان برنامه سپرده میشوند.
به عنوان مثال برنامهای سرگرمکننده با هدف فرهنگسازی ساخته میشود اما خود برنامه در عمل به یک برنامه ضدفرهنگی تبدیل میشود. در این میان تمام تلاش مدیر گروه و تهیهکننده جذب اسپانسر و گذاشتن مسابقه پیامکی در لا به لای برنامه است و کیفیت، جذابیت و فرهنگسازی اساساً به فراموشی سپرده میشود. چنین است که بازتاب قسمتهای برنامه در میان مردم فقط قسمتهای بدآموزی و ضدفرهنگی است بدون آنکه کلیت برنامه تأثیر فرهنگی به دنبال داشته باشد. به عبارت دیگر اکنون تلاش تلویزیون فقط تأمین بودجه انبوه کارمندان و کارکنان است و پر کردن آنتن! از طرفی این اتفاقات باعث هموار شدن راه بسیاری از سوداگران که صاحبان آموزشگاههای کلان کنکور یا فروشندگان محصولات گاه غیربهداشتی یا صاحبان عطرهای رایج میشود که کنترل تلویزیون را در عمل به عهده گرفتهاند.
طبیعی است جایی برای فرهنگ و فرهنگسازی باقی بماند؛ وقتی که فرهنگسازی اتفاق نمیافتد و تمام تلاش مجری تبلیغ استفاده از یک کالا یا به کاربران یک اپلیکیشن باشد، در نهایت هیچ اتفاق آموزشی به منصه ظهور نمیرسد. برخلاف همه جای دنیا اسپانسر در خدمت برنامه نیست بالعکس برنامه در خدمت و تسلط حامیان مالی است. بنابراین این حامیان مالی و اسپانسرها هستند که تعیین میکنند مجری برنامه چه کسی باشد؟ حتی اگر برخلاف آموزشهای دانشکدههای صداوسیما هیچ ویژگی لازم برای این کار نداشته باشد. نتیجه آن میشود که یا مردم برنامه را نمیبینند یا سلیقه آنها نازل میشود و این برنامهها و سریالها فقط خاصیت پر کردن وقت را خواهد داشت.