به گزارش سرویس جامعه صراط، برنا در مطلبی درباره نقش، جایگاه و مبدا آدابی چون حلقهی ذکر و رقص سماء در سیر و سلوک و عرفان اسلامی نوشت :
حلقه ذکر، رقص سما و اینگونه آدابی که به اسلام، سیر و سلوک و عرفان اسلامی نسبت دادهاند، هیچ جایگاهی در اسلام ناب ندارد و نقشی نیز به جز تحریف دین، تخدیر عقول و به انزوا و انحراف کشیدن مسلمین ندارد.
«سیر» گام برداشتن و جلو رفتن در «صراط مستقیم» و سلوک تبعیت از سیرهی معصوم (ع) در تمامی شئون زندگی و رفتارها و حرکات است و عرفان نیز چنانچه از نامش پیداست، «معرفت و شناخت» حقتعالی، ایمان به او و اوج گرفتن در بندگی است و «ذکر» نیز یاد مداوم خداوند متعال و فراموش ننمودن او در هیچ حال و کاری است و این امور همه با عقل، تفکر، تأمل، تدبر، محبت و اطاعت محض، دقت، مراقبت و عمل صالح حاصل میگردد و رقص و آواز و تار و سهتار نیز هیچ تأثیری در این امور ندارد، مگر تأثیر سوء و به تعبیر حضرت امام خمینی (ره) همه دکانداری است.
خداوند متعال، پیامبر اکرم (ص)، قرآن کریم و میزان، یعنی ائمهی اطهار(ع) که «اسوة حسنه» - یعنی الگوی برتر هستند را برای هدایت بشر از ظلمات به نور ارسال کرده است و آنها همه انسان کامل و عبد مخلَص حق تعالی هستند. معادن علم و مخازن وحی الهی و مظهر اتمّ اسمای الهی هستند. بیتردید اگر رقص و آواز و تار و سه تار و حلقهی ذکر، کمترین تأثیر مثبتی در رشد بشر داشت، هم انجام میدادند و هم با آموزش طریق درست آن، انجامش را به بقیه امر و یا دست کم توصیه میکردند، در حالی که میدانیم از این رفتارهای عوامانه و منحرف کننده پرهیز دادهاند.
امام زمان، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجهالشریف میفرمایند: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت، مساوق لانکارنا» - یعنی: کسب معرفت از غیر طریق ما اهل بیت، به انکار ما میانجامد.
اینگونه رفتارهای عوامانه و آدابی که به نام سیر و سلوک و عرفان انجام میدهند و به آن دعوت میکنند، در واقع چیزی نیست به جز دعوت شیطان از این راه. و قدرتهای استعماری و استثماری در طول زمان نیز سعی کردند تا با ترویج اینگونه فرهنگهای منحط، ذهن مسلمانان را تخدیر کرده و آنها را از بیداری، بصیرت، شعور و نقش داشتن در سرنوشت خود بازدارند تا راحتتر تسلیم شده و به بیگاری کشیده شوند.
حضرت امام خمینی (ره) که خود فقیهی معظم، مرجعی بیهمتا و عارفی بلند مرتبه بودند، در سخنرانی خود به مناسبت عید غدیر نکات بسیار حساس و عمیقی در این باره فرمودهاند که ذیلاً ایفاد میگردد:
«... خیال کردند یک دسته زیادی که معنای عرفان عبارت از این است که انسان یک محلی پیدا بشود و یک ذکری بگوید و یک سری حرکت بدهد و یک رقصی بکند و اینها، این معنی عرفان است؟! مرتبۀ اعلای عرفان را امام علی ـ سلاماللّه علیه ـ داشته است و هیچ این چیزها نبوده در کار. خیال میکردند که کسی که عارف است باید دیگر بکلی کناره گیرد از همه چیز و برود کنار بنشیند و یک قدری ذکر بگوید و یک قدری تغنی بشود و یک قدری چه بکند و دکانداری.
امیرالمومنین در عین حالی که اعرف خلق اللّه بعد از رسول اللّه در این امت، اعرف خلقاللّه به حق تعالی بود معذلک، نرفت کنار بنشیند و هیچ کاری به هیچی نداشته باشد، هیچ وقت هم حلقه ذکر نداشت، مشغول بود به کارهایش، ولی آن هم بود. یا خیال میشود که کسی که اهل سلوک است، اهل سلوک باید به مردم دیگر کار نداشته باشد، در شهر هر چه میخواهد بگذرد، من اهل سلوکم، بروم یک گوشهای بنشینم و وِرد بگویم و سلوک به قول خودش پیدا کند. این سلوک در انبیا زیادتر از دیگران بوده است، در اولیا زیادتر از دیگران بوده است، لکن نرفتند تو خانهشان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چکار داریم که به ملت چه میگذرد هر که هر کاری میخواهد بکند.
اگر بنا باشد که اهل سلوک بروند کنار بنشینند، پس باید انبیا هم همین کار را بکنند و نکردند. موسی بن عمران اهل سلوک بود، ولی معذلک، رفت سراغ فرعون و آن کارها را کرد، ابراهیم هم همین طور، رسول خدا هم که همه میدانیم. رسول خدایی که سالهای طولانی در سلوک بوده است، وقتی که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسی ایجاد کرد برای اینکه، عدالت ایجاد بشود.
تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا میشود برای اینکه هر کس هر چیزی دارد بیاورد. وقتی که آشفته است نمیتوانند، در یک محیط آشفته نمیشود که اهل عرفان، عرفانشان را عرضه کنند، اهل فلسفه، فلسفهشان را، اهل فقه، فقهشان را، لکن وقتی حکومت یک حکومت عدل الهی شد و عدالت را جاری کرد و نگذاشت که فرصت طلبها به مقاصد خودشان برسند، یک محیط آرام پیدا میشود، در این محیط آرام همه چیز پیدا میشود.
بنابراین، «ما نُودِی بِشِیءٍ مِثْلَ ما نُودِیَ بِالوِلایَه» برای اینکه حکومت است. به هیچ چیز مثل این امر سیاسی دعوت نشده است و این امر سیاسی بوده است، زمان پیغمبر بوده است، زمان امیرالمؤمنین بوده است، بعدها هم اگر یک فرصت پیدا میشد، آنها هم داشتند این معنا را. انحرافات زیاد شده است. بعضی از اهل علم خودمان هم همین معانی را دارند: «لباس جندی حرام است، لباس شهرت است، به عدالت مضر است».
حضرت امیر عادل نبوده؟! حضرت سید الشهدا هم عادل نبوده؟! حضرت امام حسن هم عادل نبوده؟! پیغمبر اکرم هم عادل نبوده؟! برای اینکه لباس جندی داشتند! اینها را تزریق کردند به ما، به ما آن طور دستهای توطئهگر تزریق کردند که ماها هم باورمان آمده است. تو چکار داری به اینکه چه میگذرد! تو مشغول درست باش! تو مشغول فقهت باش! تو مشغول فلسفهات باش! تو مشغول عرفانت باش! چکار داری که چه میگذرد!
در آن وقت، اوایلی که این مسایل پیش آمد، یکی از رفقای ما که بسیار خوب بود، بسیار مرد صالحی بود و اهل کار هم بود، لکن من وقتی یک قضیه را صحبت کردم که در این قضیه ما باید تحقیق کنیم، گفت به ما چکار دارد، حاصل امر سیاسی است به ما چکار دارد! این طور تزریق شده بود که یک مرد عالم روشنفکر متوجه به مسایل، این طور میگوید که به ما چکار دارد.
پیغمبر هم میگفت سیاست به ما چکار دارد؟ امیرالمومنین هم که حکومت داشت، میگفت سیاست... حکومتی داشت برای ذکر گفتن و برای قرآن خواندن و برای نماز خواندن و همین دیگر؟! حکومت بود، ولایت بود و تجهیز جیوش بود ـ عرض میکنم ـ حکومتها در نصب کردن اینها بود، همهاش سیاست است اینها.»
رقص سما و حلقه ذکر در اسلام توصیه شده است؟
امیرالمومنین نرفت کنار بنشیند و هیچ کاری به هیچی نداشته باشد، هیچ وقت هم حلقه ذکر نداشت، مشغول بود به کارهایش...