ساعت 9 شب 23 آبان بود که مهناز حسابدار شرکت برای رفتن به خانه کنار خیابان به انتظار خودرو ایستاد. خودرو 405 نقرهای رنگی مقابل پایش توقف کرد. دختر جوان سوار شد تا به یافت آباد برود. هنوز مسافتی طی نشده بود که راننده جوان تغییر مسیر داد، مهناز ابتدا تصور کرد که برای فرار از ترافیک تغییر مسیر داده است.
به گزارش ایران اما خیلی زود به نقشه شومی که او در سر داشت پی برد و از مرد شیطان صفت خواست تا او را پیاده کند.اما راننده بدون توجه به التماسهای دختر 25 ساله به مسیرش ادامه داد و درنهایت در محلی خلوت توقف کرد.
او با تهدید چاقو به دختر جوان حمله کرد و بعد با مشت و لگد به جان مهناز افتاد و آنقدر گردنش را فشار داد که در حال خفه شدن بود اما بالاخره دختر جوان توانست خود را از ماشین به بیرون پرت کند. مهناز شروع به داد و فریاد کرد و راننده جوان نیز بلافاصله از محل متواری شد. چند متر جلوتر هم وسایل مهناز را به گوشه خیابان پرتاب کرد.فردای آن روز مهناز به شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت رفت و از راننده 405 شکایت کرد. با شکایت او، تحقیقات به دستور بازپرس سهرابی آغاز شد.
درنخستین گام کارآگاهان راهی محل حادثه در محدوده بازار آهن، منطقه شادآباد شدند و با بررسیهای دوربین مداربسته مغازهای که در همان حوالی بود موفق شدند تعدادی از شماره پلاک خودرو را بهدست آورند.اما باتوجه به تاریک بودن هوا و فاصله زیادی که خودرو با دوربین داشت تعدادی از شماره پلاکها ناخوانا ماند. با کنار هم قرار دادن شماره پلاک کارآگاهان به 5 خودرو پژو 405 رسیدند. با بهدست آمدن هویت صاحبان خودروها، تصویر 5 راننده به دختر جوان نشان داده شد و درنهایت یکی از آنها بهعنوان مرد شیطان صفت شناسایی شد.
امیر، 33 ساله، صاحب خودرو 405 که قبل از این به خاطر سرقت بارها روانه زندان شده بود،ساعت 9 صبح 11 آذر دستگیر شد. متهم جوان در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد.
سرهنگ کارآگاه علی ولی پور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به سوابق متهم در ارتکاب جرایم مختلف بویژه سرقتهای توأم با آزار و اذیت، از کسانی که بدین شیوه و توسط این مرد مورد سرقت، تهدید یا آزار و اذیت قرار گرفتند دعوت میشود تا برای شناسایی متهم و پیگیری شکایات خود به نشانی اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در خیابان وحدت اسلامی بیایند.
گفتوگو با متهم
چه شد که تصمیم گرفتی این کار را انجام دهی؟ مدتی بود که در میهمانیهای دوستانه بهصورت تفریحی مواد مصرف میکردم. هر زمان که شیشه میکشیدم صداهایی میشنیدم و این صداها مرا وادار کرد تا این کار را انجام دهم. شب حادثه وقتی دختر جوان سوار بر خودروام شد صدایی به من گفت که او میخواهد بلایی سرت بیاورد برای همین با چاقو او را تهدید کردم.
شغلت چیست؟ میوه فروش دوره گرد هستم، با وانت میوه میفروشم و شبها هم با خودرو 405 که بهتازگی خریدهام مسافرکشی میکردم.