ششمین طرح برخورد با اراذلواوباش و مزاحمین نوامیس امروز صبح در پلیس امنیت تهران بزرگ برگزار شد.
حدود ۲۰۰ نفر دستبند زده بر روی زمین به خط نشسته بودند و تعدادی دیگر پشت به این افراد و رو به روی میلهها بالباسهای طوسیرنگ و دستبند و پابند زده ایستاده بودند.
میگفتند اینها جرمشان سنگینتر است و از زندان آمدهاند و بهاصطلاح خطریتر هستند، حتی برخی از اوباشی که بر زمین نشسته انگار که مرید این افراد باشند، چشمشان به دهان آنها بود تا اگر چیزی بگویند حتی در شرایط دستگیری اقدام به جانفشانی برای اربابشان بکنند.
قبل از اینکه بخواهم به سراغ اراذلواوباش بروم، وسایلی که از آنها کشفشده بود نظرم را جلب کرد، انواع و اقسام مشروبات الکی خارجی و دستساز که قیمت برخی از آنها تا ۲ میلیون تومان هم میرسید، سلاحهای واقعی با فشنگ، نقاب و قمه البته قمه از سایز تو دستی تا سایز شمشیری، پاستور و ادوات لهو و لعب و مواد محترقه غیرمجاز و دستساز.
جالب بود که در کشفیاتی که از این اوباش بهدستآمده مواد مخدر نبود! خودشان میگفتند: «اوباشِ اصل، اوباشِ درستوحسابی لب به مواد نمیزند، در شرایط واقعی تصمیم میگیرد جگر دشمنش را درآورد!» و جالبتر این بود که حتی مستی را شرایط واقعی میدانستند و فقط حالت اغما را برای مصرف مواد مخدر در نظر میگرفتند!
از ۷ الی ۸ سال سابقهدار در این جمع پیدا میشد تا فردی که تنها جرمش داشتن خالکوبی آشکار بود؛ کمکم متوجه شدم که نفرات اصلکاری کدامها هستند، به سمتشان رفتم و همان سوال همیشگی را پرسیدم: «شمارا به چه جرمی دستگیر کردهاند؟» و پاسخ همه آنها یککلام بود: «ما را الکی گرفتند، ما چند وقتی هست که هیچ جرمی نداریم، قبلاً داشتیم ولی الان دیگر جرمی نداریم، همینجوری با ما تماس گرفتند و گفتند بیایید طرح اراذلواوباش داریم».
مگر میشود که پلیس به اراذلواوباش زنگ بزند و از آنها بخواهد که بیایند برای چند ساعت جلوی دوربین و خبرنگارها نقش بازی کنند؟ برفرض محال که پلیس این کار را انجام دهد، اراذلواوباش با آن هیبت و قد و قوارهشان چرا باید اینجور عروسک دست پلیس باشند؟ به سراغ تعدادی از افسران رفتم و به آنها گفتم: «چرا با این افراد تماس گرفتید و گفتید که به اینجا بیایند؟ اینها که میگویند ما چند ماهی هست که هیچ خلافی نکردهایم»، افسران گوشیهایشان را از جیب درآوردند و فیلمهایی را به من نشان دادند، گفتند: «این فیلمها نهایتاً برای یک هفته پیش است، چهرهها را ببینید، همینها نیستند؟»
خودشان بودند، تکتک افرادی که دستگیرشده بودند در فیلمها مشغول عربدهکشی و لاتبازی بودند، بار دیگر به سراغشان رفتم و گفتم: «فیلمهایتان هست، چرا دروغ میگوئید؟ مگر دروغگویی در مرام لاتها و اراذلواوباش هست؟»
یکی از آنها که هیکلیتر از بقیه بود گفت: «نه نیست، به ولله نیست، به جان ننم نیست ولی چه باید بگوییم؟ اگر بگوییم که خار و ذلیل دست شما خبرنگارها میشویم و اگر نگوییم که میگوئید دروغ گفتیم! عجب گیری افتادیم ما، من که حرفی ندارم اگر بقیه میخواهند برو با آنها صحبت کن»
یکی خالکوبی «خدا» بر پشت گردنش داشت و دیگری بینیاش را عمل کرده بود، آنیکی کتانیهای مارکداری پوشیده بود و نفر بعدی دندانهایش را لمینیت کرده بود! با تمام این حرفها چهرههای خشن و رد چاقوهایی که بر سروصورتشان بود گواه از اراذلواوباشی میداد نه یک فرد لاکچری!
همانطور مشغول صحبت با اراذل بودم که یکی گفت: «هانی هم آمده» و همگی برگشتند و او را نگاه کردند، بهطرف هانی رفتم، سوال کردم: «این بار برای چه دستگیرشدهای؟» هانی با لبخند گفت: «دستگیر؟ نه من دستگیر نشدم، شنیدم طرح جمعآوری هست آمدم به بچهها سر بزنم!»
افسری که بالای سرش بود گفت: «تمام این افراد از اراذل سطح یک هستند که تحت کنترل اطلاعاتی ما هستند و هر زمانی که ضرورت داشته باشد، این افراد را احضار میکنیم، البته این کلام به این معنی نیست که برای نمایش بازی کردن آنها را احضار کنیم، همین هانی شرور گری درآورده و مردم را شاکی کرده که احضارش کردیم. او (هانی کُرده) حکم جلب دارد و بر اساس آن حکم جلب، احضارش کردهایم. قرار نیست این حکم جلب به دست خود متهمان باشد، چراکه حکم جلب دست پلیس است. شاکی هانی کُرده، پلیس است. الآن هم که احضار شده است، به علت ادامه فعالیتهای قبلی و کری خوانی در فضای مجازی علیه یک گروه دیگر اراذلواوباش است.»
نکته قابلتوجه این بود که این اراذلواوباش از کارهای گذشته پشیمان نبودند و از داشتن سو سابقه ناراحت نبودند ولی به دلایلی (تجربه مجازات دوستشان، زن گرفتن و یا بزرگ شدن فرزندش) تصمیم گرفته بودند که دیگر شر بازی درنیاورند و سرشان به کار خودشان باشد، البته به گفته یکی از آنها: «میخواهم سرم به کار خودم باشد اگر رفیقانم بگذارند…»