سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۴

نظرات محمدصادق کوشکی درباره سریال «لحظه گرگ و میش»

محمدصادق کوشکی، پژوهشگر و کارشناس مسائل فرهنگی معتقد است که سریال «لحظه گرگ و میش» از جمله کارهای خوش‌ساخت تلویزیون است که برای خلق شخصیت‌ها و ایجاد روند صحیح داستان، به تحقیق و مطالعه بیش‌تری نیاز داشته است.
کد خبر : ۴۵۵۲۷۷

«محمد صادق کوشکی» پژوهشگر و کارشناس مسائل فرهنگی در گفت‌وگو با فارس،‌ گفت: در مورد این سریال از این نظر باید صحبت کرد که توانسته مخاطب جذب کند و به نسبت خیلی از سریال‌های تلویزیونی خوش‌ساخت بوده است. همچنین ضرباهنگ سریال و داستان آن به صورتی بوده که توانسته مخاطب را به خود جذب کند و به همین خاطر چون کار تاثیرگذاری هم هست با توجه به اینکه مضمون عشق و علاقه و کشش به جنس مخالف در بخش‌های مختلف سریال وجود دارد، همین جذابیتی را ایجاد کرده و تاثیرگذاری را در بر داشته است.

وی با بیان اینکه نکاتی درباره این سریال وجود دارد که باید حتما درباره آن بحث شود، بیان داشت: مخاطب این بحث سازندگان نیستند بلکه مدیران تلویزیون هستند که این سریال زیر نظر آنها تولید و پخش شده است.

این منتقد درباره بزرگ‌ترین اشکال این سریال گفت: بزرگترین اشکال این سریال تحریف واقعیت‌های انقلاب و جمهوری اسلامی است. این سریال سراغ عرصه‌هایی رفته که جزو مقدسات نظام جمهوری اسلامی محسوب می‌شوند و تصویری که از این مقدسات ارائه می‌دهد، تصویری است واژگون و غیرواقعی.

وی با اشاره به مثال‌هایی از این قبیل نیز بیان داشت: در این سریال مفهوم شهید و شهادت به طرز هوشیارانه‌ای تحریف شده است؛ به گونه‌ای که شاید اصلا مخاطب حس نکند و شاید حتی وقتی خانواده شهدا و رزمندگان این سریال را ببینند، متوجه این نکته نشوند، چراکه به طور زیرکانه‌ عمل کرده است.

 

این منتقد با اشاره به هر کدام از شخصیت‌های سریال «لحظه گرگ و میش» نیز عنوان داشت: اولین فردی که در این سریال شهید می‌شود، یک پزشک مسیحی است و اولین پسر خانواده وحدت دوست این پزشک مسیحی است و احسان تحت تاثیر شهادت دوستش به جبهه می‌رود و او هم شهید می‌شود. اینجا نکته‌ای پیش می‌آید و آن هم این است که وصیت‌نامه تعدادی از شهدا در دسترس بوده و بنیاد شهید کار آماری کرده و طی آن اعلام شد که در وصیت‌نامه بیش از ۹۵ درصد شهدا آمده که انگیزه‌شان از رفتن به جبهه لبیک به فرمان امام خمینی (ره) بوده است.

وی در همین زمینه ادامه داد: اگر ما این حقیقت را در کنار بیانی که در این سریال دیده می‌شود بگذاریم، متوجه می‌شویم که این تحریف تاریخ است. در این سریال دیدیم که کسی که به عنوان یک ایرانی مسلمان شهید می‌شود، تحت تاثیر شهادت دوست مسیحی‌اش به جبهه می‌رود و جالب است که این خانواده که یک فرزندشان شهید شده هیچ علقه و نشانه‌ای از انقلابی بودن ندارند و در همان روزهای اول انقلاب و دهه شصت اثری از شور و شوق انقلابی و حمایت از امام خمینی و شخصیت‌های انقلابی در آن‌ها نیست!

ارائه تصویر نادرست از شهید

وی با اشاره به اینکه مفهوم شهادت در این سریال تغییر کرده است، بیان داشت: در این سریال نشان می‌دهند که شهید فردی است که رفتار انقلابی ندارد و دنبال نامزد و ازدواج است. اصلا و ابدا در راهپیمایی‌ها شرکت نمی‌کند و هیچ رفتار مذهبی ـ انقلابی از خود نشان نمی‌دهد. این در حالی است که بخش اعظمی از شهدای ما در وصیت‌نامه‌هایشان گفته‌اند: ما برای اطاعت از حضرت امام به جبهه رفتیم.

کوشکی در ادامه نیز افزود: آیا تصویر شهادت باید این گونه بازنمایی شود؟ ممکن است سازندگان این سریال بگویند داستان ما واقعی است و ما هم می‌پذیریم، اما سوال اینجا است که وقتی در مورد شهید داریم سریالی را در سیمای جمهوری اسلامی می‌سازیم، آیا باید به یک مورد استثنا ـ به فرض اینکه مورد حقیقی باشد ـ بپردازیم؟ در حالی که ما باید نمونه غالب را نشان دهیم که جبهه رفتن‌شان را اطاعت از رهبر قلمداد کردند نه اقلیتی که تحت تاثیر شهادت دوست ارمنی‌شان به جبهه رفتند. این همان تحریف جدی تاریخ انقلاب است.

 

این منتقد ضمن بیان و واکاوی دیگر شخصیت‌های این سریال نیز بیان داشت: در این سریال می‌بینیم که هادی برادر احسان هم به جبهه می‌رود و انگیزه‌اش را از جبهه رفتن اینطور اعلام می‌کند که اگر فردا ازدواج کنم و بچه‌دار شوم و فرزندم از من بپرسد که چرا جبهه نرفتی، جوابی برای او ندارم! آیا رزمندگان ما صرفاً برای پاسخگویی به نسل بعد به جبهه رفتند؟

وی در ادامه با اشاره به شخصیت یوسف بیان داشت: یوسف در این سریال یک سرباز اجباری است که در حال فرار از جبهه است که به جبهه می‌رود و می‌ماند. او هیچ انگیزه‌ای برای رفتن ندارد و به دنبال فرار از کشور است.

این منتقد در واکاوی شخصیت «حامد» در این سریال گفت: شخصیت دیگر این سریال، پزشکی به نام حامد است و به دنبال خروج از کشور است و هیچ چیز را قبول ندارد. به طور تصادفی همراه احسان به جبهه می‌رود و دفعه بعدی می‌رود تا احسان را پیدا کند. در این سریال چهار نفر به جبهه رفته‌اند اما هیچکدام از آنها انگیزه الهی و انقلابی ندارند. آیا رزمنده‌های ما اینگونه بودند؟

وی در همین زمینه عنوان داشت: خانواده وحدت یک شهید، یک رزمنده و یک جانباز دارد. اما هیچ ارتباطی بین آنها با نظام و انقلاب دیده نمی‌شود و در این خانواده حتی از امام و انقلاب اسلامی و شهادت و سایر ارزش‌های انقلاب کلامی به میان نمی‌آید. جالب آن‌که این خانواده خانواده‌ای است که مباحث شرعی را هم جدی نمی‌گیرند.

 

کوشکی ادامه داد: حامد که به جبهه می‌رود و اسیر می‌شود با یک دختر نامحرم رفت و آمد می‌کند. ممکن است سازنده این سریال بگوید من آزاده‌ای می‌شناسم که در سال ۶۲ با خواهر شهیدی که نامحرم بوده رفت و آمد می‌کرده است اما وقتی ما می‌خواهیم نمایی از یک خانواده شهید نشان دهیم آیا باید اکثریت را نشان دهیم یا یک اقلیت مثلاً ۵ درصدی را؟ برای مثال مکن است تعداد کمی از سینماگران صرفا به دنبال اهانت به شعور مخاطب، پول درآوردن و اهل فساد اخلاقی باشند. آیا کسی حق دارد وقتی می‌خواهد درباره سینماگران ایرانی فیلم بسازد، همین تعداد کم را تصویر کند؟ و اگر احیانا دست به چنین کاری بزند اکثریت هنرمندان ایرانی ناراحت می‌شوند و می‌گویند چرا آن تعداد اکثریت که هنرمند درستی هستند را نشان نداده است. الان هم همین است. آیا خانواده‌های شهدا و رزمندگان ما خانواده‌های بی‌قیدی بودند که اجازه دهند دخترشان با پسر نامحرم خانواده دیگری به گردش برود؟

فعالیت گروهک‌های تروریستی وارونه جلوه داده شده است

کوشکی در ادامه با برشمردن چند نکته دیگر که جزو تحریف‌های تاریخ انقلاب اسلامی است، گفت: چند تحریف جدی در این سریال وجود دارد. هادی که جانباز این سریال است با عده‌ای که جزو یک گروهک هستند ارتباط دارد و این افراد فقط دور هم می‌نشینند و کتاب می‌خوانند و موقع بیرون رفتن از خانه با احتیاط وارد می‌شوند و صحبت از دستگیر شدنشان می‌شود و در آخر هم دستگیر می‌شوند. آن وقت هادی می‌گوید اینها کاری نکردند و فقط کتاب خواندند. چرا اینها را دستگیر کردید؟

این منتقد در ادامه ضمن اشاره به فعالیت گروهک‌های آن زمان بیان داشت: آیا گروهک‌های قبل از انقلاب فقط کتاب می‌خواندند؟! آیا اینها تنها به جرم کتاب خواندن دستگیر می‌شدند؟ وقتی یک نوجوان و جوان امروزی می‌بیند اینطور متوجه می‌شود که یک عده جوان بی‌گناه با هم دور یک میز می‌نشستند و کتاب می‌خواندند و بعد اینها را دستگیر کرده و به زندان بردند! هادی هم با آنها دوست بوده و ارتباط داشته است.

وی ادامه داد: ما در اوایل انقلاب گروه‌های تروریستی داشتیم که اینها مثل مجاهدین خلق بیش از ۱۲ هزار از هموطنان ما را ترور و قتل عام کردند و به خاطر حفظ امنیت مردم، تعدادی از آنها دستگیر و عده‌ای هم به عراق فرار کردند و به صدام پناه بردند. جمهوری اسلامی چنین تروریست‌هایی را دستگیر کرده، در صورتی که در این سریال گروه‌های مخالف نظام عده‌ای جوان مظلوم بی‌گناه هستند که دور هم کتاب می‌خوانند و بعد هم جمهوری اسلامی آنها را دستگیر می‌کنند!

 

این منتقد در ادامه بیان داشت: در این سریال هیچ صحبتی از ترور منافقیت نمی‌شود؛ در حالی که سال ۶۰ تا ۶۳ در تهران فضای ناامنی به خاطر ترورهای منافقین ایجاد شده بود و روزی نبود که در تهران یکی دو نفر از مردم عادی به خاطر جنایت‌های منافقین کشته نشوند. جالب است که در این سریال هیچ اشاره‌ای به این نکته‌ها نمی‌شود. کسانی که در آن زمان در تهران و شهرهای بزرگ زندگی کردند، اینها را کاملا به خاطر دارند.

تصویر نادرست از نیروهای امنیتی کشور

وی با اشاره به اینکه این سریال تصویر نادرستی از نیروهای امنیتی در اوایل انقلاب نشان می‌دهد، گفت: در «لحظه گرگ و میش» می‌بینیم که نیروهای امنیتی در اوایل انقلاب، افراد قانون‌شکن، بی‌منطق، زورگو و خشنی هستند. برای مثال یوسف یک سرباز فراری است و معلوم نیست چگونه گلوله خورده است. مادرش او را به خانه می‌آورد و فردای همان روز پنج شش آدم ریش‌دار و خشن با لگد وارد خانه می‌شوند و حتی وارد اتاق دختر خانه می‌شوند! ‌آیا واقعا نیروهای امنیتی آن زمان که بچه‌های سپاه و کمیته بودند، آدم‌هایی بودند که بدون رعایت مسائل شرعی و قانونی در برابر التماس‌های مادر یوسف که مادر شهید هم هست بی‌توجه باشند؟! این چه تصویری از نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایجاد می‌کند و این تصویر را چه کسی دوست دارد؟ آیا این همان تصویری نیست که سلطنت‌طلب‌ها و منافقین و ضد انقلاب‌ها از بچه‌های کمیته ارائه می‌دهند؟

کوشکی در بیان اینکه سازندگان این سریال از اتفاق‌های تاریخی زمان انقلاب بی‌اطلاع بودند، بیان داشت: سازندگان «لحظه گرگ و میش» مواردی را در این سریال رعایت نکردند که گویی اصلا بویی از تاریخ آن زمان نبرده‌اند و یا حتی تحقیق ساده‌ای درباره آن زمان انجام نداده‌اند. چطور سازمان صداوسیما اجازه می‌دهد سریالی درباره تاریخ انقلاب و ایران ساخته شود و هیچ تحقیقی درباره آن اتفاق نیفتد؟ وقتی که فرد مسیحی به شهادت می‌رسد عده‌ای از سپاه برای تشییع او می‌آیند که لباس فرم و کلاهی بر تن دارند که فرم لباس امروزی سپاه است و فقط درجه ندارند. جالب اینکه سازندگان سریال نمی‌دانستند که لباس‌ نیروهای سپاه از سال ۶۹ کلاه داشته و در این سریال می‌بینیم که در سال ۶۲ نیروهای سپاه کلاه بر سر دارند.

 

وی ادامه داد: آخرین موج از آزادگان مفقود سال ۶۹ آزاد شدند و تعداد معدودی از رزمنده‌ها دیرتر آزاد شدند و حامد که پزشکی در این سریال بوده، سال‌ها بعد از این زمان و در سکوت و بدون استقبالی حتی از سمت خانواده خود به وطن بازمی‌گردد. ما چند آزاده داشتیم که به این شکل آزاد شدند؟ بیننده و مخاطبی که الان نوجوان است و این سریال را نگاه می‌کند پیش خود می‌گوید چقدر جمهوری اسلامی قدرنشناس است که برای رزمنده کشور خود که این همه سختی‌ها را برای کشورش تحمل کرده است، یک استقبال باشکوه برگزار نمی‌کند. از همه بدتر اینکه اسیری که بعد از سال‌ها اسارت آزاد می‌شود چطور می‌شود که با موهای بلند به کشور برمی‌گردد؟ چیزی که در واقعیت وجود نداشته است.

کوشکی در ادامه نیز عنوان داشت: جالب است که نامه این اسیر مفقودالاثر سال‌ها بعد از اسارتش به دست خانواده‌اش می‌رسد. ما افراد مفقودالاثری داشتیم که نامه نداشتند و رژیم بعث اعلام نمی‌کرد. افرادی بودند که در سال ۶۷ اسیر شدند و رژیم صدام اسم آنها را اعلام نکرد و سال ۶۹ آزاد شدند. اما کسی مثل حامد که پزشکی بوده و تصادفی جبهه رفته چه اهمیتی برای آنها داشته که باید سال‌ها بعد از آزادگان به کشور برگردد؟ آن هم با اورکت آمریکایی! آزادگان ما با لباس‌های ارتش عراق آزاد شدند نه با اورکت آمریکایی و سازندگان این سریال زحمت تحقیق کردن نیز به خود نداده‌اند و در اینجا جمهوری اسلامی به بی‌اعتنایی کامل به یک آزاده محکوم می‌شود!‌

 

وی با بیان اینکه در این سریال هر جا فردی متدین، انقلابی و طرفدار ارزش‌های دینی نشان داده شده، آدمی منفی و بی‌منطق بوده است، بیان داشت: اوایل سریال حراست دانشگاه یاسمن را صدا می‌زند و از او می‌خواهد تا با پسر غریبه در دانشگاه صحبت نکند. فردی که در حراست است آدمی بی‌منطق با ظاهری حزب اللهی و خشن است که ادب را هم رعایت نمی‌کند و یاسمن آدمی حق به جانب است که بیننده حق را به او می‌دهد. در واقع برداشتی که سازندگان می‌خواهند به بیننده بدهند این است که افرادی که برای حفظ احکام شریعت در این کشور تلاش می‌کنند آدم‌های بی‌منطق و خشنی هستند که به جبهه نمی‌روند. یاسمن مظلوم است؛ چون که برادرهایش جبهه رفته‌اند و آدمی که حزب اللهی است و به دنبال رعایت شدن مسائل اخلاقی و اسلامی است بی‌ادب و بداخلاق است و در دانشگاه نشسته و از جای خود تکان نمی‌خورد. یعنی این سریال تصویری کاملا واژگونه از این قشر اجتماع نشان می‌دهد و می‌گوید رزمنده‌ها کسانی بودند که رعایت مسائل شرعی و اخلاقی و محرم و نامحرم برایشان مهم نبوده و حزب اللهی‌ها آدم‌هایی بودند که در دانشگاه می‌نشستند و فقط به مردم گیر می‌دادند.

این منتقد درباره رفتاری که یاسمن حین مواجهه با مشکلات اخلاقی دختر خوانده‌اش سوگند از خود بروز داده نیز گفت: در سکانسی می‌بینیم که یاسمن به عنوان بزرگتر سوگند به خانه مجردی سوگند در شهرستان می‌رود تا او را به تهران بیاورد. صاحب‌خانه به روند موجود در خانه سوگند اعتراض می‌کند و می‌گوید اینجا را عیاشخانه کرده‌اید؛ در حالی که من اینجا را تحت عنوان خانه دانشجویی اجاره داده بودم. یاسمن به عنوان خواهر شهید و خواهر جانباز برخورد شدیدی می‌کند و از دخترش حمایت می‌کند و طوری با آن آقا که به مسائل خلاف شرع اعتراض کرده صحبت می‌کند که او را محکوم می‌کند و از رفتار دخترش حمایت می‌کند.  

 

کوشکی در ادامه گفت: روندی که در این سریال هست نشان می‌دهد نظام جمهوری اسلامی و انقلاب امری است که نادیده گرفته شده و شما هیچ نشانه‌ای حتی در حد تصویری کوتاه از رهبر انقلاب نمی‌بینید و از امام خمینی (ره) هیچ نشانه‌ای نیست. از ارزش‌های دینی و انقلابی هم هیچ اِلمانی نمی‌بینید. هیچ خانم چادری محجبه و دقیقی هعم نمی‌بینید و تنها یک نفر چادری است که نامزد سابق احسان است و او هم خیلی اوقات جلوی نامحرم چادر به سر ندارد. در حالی که واقعیت اینطور نبود و اکثر خانواده‌های رزمنده و انقلابی کسانی بودند که چادر به جانشان بسته بود و هنگامی که چادر به سر می‌کردند صورتشان معلوم نبوده است. این افراد کجای سریال هستند؟!

تحریف شخصیت مادر شهیدان

در «لحظه گرگ و میش» مادر شهید فردی تصویر می‌شود که با پسری جوان تنها در خانه بگو و بخند می‌کند! ما در واقعیت چند مادر شهید این شکلی داریم؟ او به حامد می‌گوید ما با هم هیچ نسبتی نداریم و تو دوست پسرم بودی و آنها با هم آشپزی می‌کنند. در اینجا صداوسیما به مقدس‌ترین مفهومی که در تاریخ انقلاب است، اهانت می‌کند.

این منتقد در پایان با طرح سوالی از مدیران سازمان صداوسیما گفت: من سوالم این است که آیا مدیران سازمان صداوسیما متوجه این همه تحریف نشده‌اند؟ این سریال به طور عامدانه می‌خواهد مفهوم حزب‌اللهی، رزمنده، جانباز، مفقودالاثر و آزاده را در ذهن مخاطب تغییر دهد و این همان تحریف مقدس‌ترین واژه‌ها و اشخاص انقلاب اسلامی است. اتفاقاً در این کار، جذاب هم بوده و موفق هم شده است.

شاید سازندگان این سریال نخواهند انقلابی باشند

وی با بیان اینکه مخاطبم در این بحث اصلا سازندگان و نویسنده‌های این سریال نیستند، عنوان داشت: شاید سازندگان سریال دوست داشته باشند چنین چیزی را بنویسند و بسازند و من به آنها ایرادی نمی‌گیرم. ایراد اصلی متوجه افرادی است که در صداوسیمای جمهوری اسلامی مجوز ساخت چنین مجموعه‌ای را دادند. ما نمی‌توانیم نویسنده و کارگردانی را مجبور کنیم که انقلابی باشد. شاید نخواهد!

کوشکی ادامه داد: شاید آقای اسعدیان و نویسنده این سریال دوست نداشته باشد انقلابی باشد و علاقه‌ای به رهبری نظام و امام خمینی نداشته باشند. اینها آزادند، اما آیا صداوسیما هم باید خنثی باشد؟ آن فردی که مجوز ساخت این سریال را داده باید توضیح دهد که چرا بیت المال، صرف چنین کاری شده؟