هنوز دو سه روزی بیشتر از قتل «میترا استاد» توسط محمد علی نجفی نگذشته و فضا برای یک تحلیل عمیق از این ماجرا به طور کامل شفاف نشده است. با این حال نفس خبر قتل همسر دوم نجفی به عنوان یک چهره سیاسی که چندی پیش تصاویر منتشر شده این ازدواج باعث جنجالهایی شده بود و همچنین اعتراف سریع وی به انجام این قتل و دیگر حواشی مرتبط در این باره حائز نکات مهمی است که در ادامه خواهید خواند:
۱. برخورد خونسرد، بدون استرس و حتی خوش رویانه همراه با لبخند نجفی در تصاویر و فیلمهای منتشرشده از اداره پلیس و یا دادسرای جنایی تعجب بسیاری را برانگیخته است. رفتار نجفی به شکلی است که گویا نه آدمی کشته و نه او اکنون به عنوان قاتل در بازداشت به سر میبرد و حتی ظاهراً در قامت یک مسئول -حتی در لباس متهمان پلیس آگاهی- به سوالات خبرنگاران پاسخ میدهد. اما این خونسردی و خیال راحت شاید ناشی از این موضوع باشد که در قاموس فکری جریان فتنه، جان مردم اهمیت چندانی ندارد که این موضوع را میتوان از پس پرده درگیریهای خیابانی مانند فتنه ۷۸ و ۸۸ که برخی اصلاح طلبان علمدار این آشوبها بودند و یا سخنانی از جنس «خون خواستن» را بهتر متوجه شد. عمق این موضوع را آنجا میتوان فهمید که نجفی از قتل همسر محبوبش فقط متاسف است، تا چه رسد به قتل مردم بی گناه در کوچه و خیابان.
درباره خونسردی نجفی تحلیل دیگری میتوان مطرح کرد. شاید بتوان گمان کرد که این فعال سیاسی که برخی به وی لقب هوشمندی را دادهاند، امروز آسوده است که دیگر فرد به نام «میترا استاد» که قرار بوده مسائلی از زندگی وی را در اختیار رسانهها بگذارد و عملاً تهدیدی برای زندگی سیاسی وی باشد، زنده نیست.
۲. در یک نگاه مبنایی میتوان معتقد بود که نهایت سبک زندگی اشرافی گری، خودبرتربینی، مفاسد اقتصادی و … که توسط برخی چهرههای شناخته شده جریان اصلاحات و کارگزاران پیش گرفته شده میتواند در این نقطه یعنی «عدم عاقبت بخیری» به پایان رسد.
۳. طی دو سه روز گذشته کلیدواژه اصلاح طلبان «اخلاق مداری» بوده است. عبارتی که بسیاری اصلاح طلبان پایبندی به آن را ندارند و در رهگذر مسائل مختلف شدیدترین بی اخلاقیها که اکثریت قریب به اتفاق آن تهمت بوده را مرتکب شدند. برای مثال فرض کنید اگر این قتل توسط رقبای این جریان انجام شده بود، تریبون داران جریان اصلاحات چه میکردند؟ اصلاح طلبان بخواهند یا نخواهند سیاستمدار برجسته جریان متبوعشان دست به قتل زده و این موضوع به سوابق سیاه این جریان مدعی اضافه شد. وقت و امکان آن نیست که انتساب نجفی به اردوگاه اصلاحات را منکر شوند و نجفی هم کسی نیست که بخواهند به پرونده قتل همسر وی مانند یک فردی عادی نگاه شود.
۴. نجفی که روزگاری در شهرداری تهران به دنبال ایجاد یک شهر امن برای زنان و دختران بود، همسر محبوب خود را خانه به قتل رسانده است. خود این موضوع به خوبی نشان میدهد که برخی چهرههای اصلی اصلاح طلبان تا چه میزان در شعارهای خود برای مردم جدی هستند و در چه تناقضات بزرگی به سر میبرند. همچنین باید منتظر بود که فعالان فمنیستی و یا خشونت علیه زنان که اغلب منتسب به جریان اصلاح طلب هستند در این باره سخن میگویند و یا همچنان منافع قبیلهای برای انها در اولویت است.
۵. فعالیت پر حجم رسانههای زنجیرهای و برخی خبرنگاران اصلاح طلب برای تبرئه نجفی در چند روز گذشته قابل توجه و مهم است. از نسبت دادن شدیدترین تهمتها به فرد کشته شده تا تلاش برای مظلوم نمایی از نجفی، محور فعالیت این افراد بوده تا جایی که حتی شبکههای ضدانقلاب به تمسخر اصلاح طلبان پرداخته و پیش بینی کرده اند تا در آینده یک خیابان هم به نام نجفی زده شود! از سوی دیگر خود نجفی از عباراتی نظیر «شنود» و یا «دخالت یک نهاد امنیتی» استفاده کرده و سعی نموده تا این کلیدواژه را به سطح جامعه انتقال دهد. میتوان اینگونه تصور کرد که به نجفی پیشنهاد دادهاند تا این پرونده را به سمت سیاسی و امنیتی شدن برده تا بتوانند از رهگذر آن اطاله دادرسی و ماهیگری سیاسی حاصل کنند و عملاً بازی دو سر باخت قتل را حداقل در یک سر به برد تبدیل کنند. شاید همین موضوع یعنی پروژه رسانهای مظلوم نمایی از یک سو و امنیتی نمودن موضوع به همراه مواردی نظیر معرفی داوطلبانه به پلیس باعث شده تا نجفی از خودکشی پشیمان شود و حتی به تبرئه هم امیدوار شود.
۶. آن چیز که در این میان مهم بوده جریانی است که نجفی و نجفیها را به عنوان سیاستمدار و مدیر تحویل جامعه داده و امروز باید پاسخگو باشند. تفکری که در سال ۹۲ نجفی را برای تصدی وزرات آموزش و پروش معرفی میکند و در همین یک سال پیش علی رغم مخالفت دستگاههای امنیتی، با یک مهندسی عیان تمام گزینههای رقیب نجفی برای شهرداری را حذف میکند تا این فرد ۶۰ و اندی سال را به عنوان یک ژنرال به مردم تهران تحمیل کنند. همین جریان پس از استعفای نجفی و بعد از بازنشستگی افشانی، به سراغ حناچی رفت که نزدیک ترین اعضای خانواده وی در بین گروهک منافقین حضور دارند و مصر میشوند که علی رغم مخالفت وزارت اطلاعات او را برای مدیریت تهران برگزینند و در نهایت هم این مانع را با پادرمیانی رئیس جمهور حل میکنند!
۷. فارغ از مقتولی به نام «میترا استاد» و قاتلی به نام محمدعلی نجفی، این موضوع مهم است که در امپراطوری رسانهای دشمن، نام افرادی نظیر نجفی و دیگر مدیران آلوده سیاسی یا اقتصادی و… -که البته تعدادشان معدود است- به عنوان مدیران جمهوری اسلامی مطرح میشود. فارع از آنکه سبک زندگی تاسف بار نجفیها تا چه حد با مدیران شایسته نظام اسلامی سنخیت دارد؟ این افراد خروجی کدام جریان فکری هستند؟ اعتقاد نجفی به انقلاب و نظام اسلامی چه میزان است؟ نقش وی در فتنه ۸۸ علیه همین جمهوری اسلامی چه بود؟
منبع: جهان