سقط جنین به عنوان یکی از رفتارهایی این روزها به دلایل مختلفی در بسیاری از کشورها و ازجمله کشور ما انجام میشود، از یک طرف شامل موارد حقوقی میشود و از طرف دیگر از رویکرد اخلاقی قابل بررسی است. از سوی دیگر، موضوعات و مباحث فقهی را در برمیگیرد و از منظر اسلام باید آن را بررسی کرد تا بدانیم دین اسلام چه رویکردی به مسئله سقط جنین دارد.
مسئله سقط جنین از این نظر نیاز به بررسی و کنکاش دارد که توجه داشته باشیم این رفتار، یک عمل اختیاری است که منجر به قتل و کشتن یک انسان میشود. زیرا خانم باردار هم از لحاظ اخلاقی و هم از منظر حقوقی و دینی در قبال جنین خود مسئولیت دارد؛ با این توضیحات در چه شرایطی مادر باردار اجازه دارد جنین خود را سقط کند؟
این پژوهشگر دینی میگوید: «عدهای از فیلسوفان غربی نظرات مختلفی درباره سقط جنین دارند و این کار را حتی تا مدتی بعد از تولد نوزاد جایز میدانند. اما از آیات قرآن کریم به دست میآید که انسان غیر از ساحت بدن، ساحت دیگری هم دارد و از منظر قرآن توفی به معنای گرفتن چیزی به تمام و کمال است. پس مرگ به معنای گرفتن جان انسان به تمام و کمال است. از این منظر از لحظه دمیده شدن روح به جنین مجوز سقط جنین را نداریم.»
او همچنین به روند نوزادکشی در برخی کشورها اشاره کرده و میگوید: «عدهای هنوز هم نوزادکشی را با دلایلی که مطرح میکنند جایز میدانند. آنها اینطور استدلال میکنند که بین شخص و غیرشخص تفاوت وجود دارد و ملاک شخص بودن را آگاهی، خودآگاهی و یا عقلانیت میدانند. معتقد هستند که برخی از انسانها مانند جنین و کودک تازه متولدشده خودآگاهی ندارند. این دسته از فیلسوفان، مدت خودآگاه شدن نوزاد را تا یک ماه میدانند و میگویند تا این زمان که نوزاد ویژگیهای شخص بودن را ندارد، کشتن او مجاز است! این در حالی است که اسلام نوزاد را مانند هر انسان دیگری دارای حق حیات و منزلت انسانی میداند.»
رویکرد اسلام به مسئله سقط جنین
عمل سقط جنین بیشتر در مواقعی انجام میشود که جان مادر باردار به دلیل تولد فرزندش به خطر بیفتد. آیا در این شرایط اسلام اجازه سقط جنین را داده است؟
موضوع سقط جنین را باید در دو مرحله مورد بررسی قرار داد: حکم اولیه این است که در نگاه نخست بدون عارض شدن عوارض ثانوی باشد. یعنی مادر را با جنین در نظر بگیرد و بودن کودک هیچ خطری برای مادر نداشته باشد.
حکم ثانویه در شرایطی است که جان مادر در معرض خطر قرار بگیرد. در اینجا باید توجه داشت که در موضوع قتل یک انسان مطرح است در نگاه نخست این کار، از لحاظ اخلاقی عمل ناشایست و قبیحی است و حق نداریم به جان دیگران دستاندازی کنیم. اما اگر کسی متعرض جان دیگری شد، در این صورت فرد برای دفاع از نفس خود میتواند متعرض او شود.
در بحث سقط جنین هم مانند دیگر رفتارهای آدمی باید بررسی کرد که این کار در نگاه نخست، درست است یا خیر؛ و بعد از آن اگر عوارضی عارض شد، یک بار دیگر درست یا غلط بودن آن را از لحاظ اخلاقی بسنجیم.
رویکرد عمومی نسبت به عمل سقط جنین چیست؟
در رابطه با بحث سقط جنین، نظرهای گوناگونی در غرب و به طبع آن، در کشور ما مطرح شده است. بعضی افراد سقط جنین را به لحاظ اخلاقی مطلقاً نادرست میدانند. حتی عدهای معتقدند اگر جان مادر هم در معرض خطر بود، نباید جنین را سقط کرد. یعنی از لحظهای که نطفه منعقد شده، انسان به حساب میآید پس حق کشتن او را نداریم.
در مقابل، افرادی هستند که سقط جنین را در تمام دوران بارداری، یعنی از لحظه لقاح تا لحظاتی پیش از تولد، عمل درستی میدانند. حتی برخی از فیلسوفان غربی پا را از این فراتر گذاشتهاند و نهتنها سقط جنین را در تمام طول بارداری عمل درستی میدانند، بلکه نوزادکشی را هم در اوایل حیات خود، طبق ملاکی که اتخاذ کردهاند، مجاز میدانند.
پس بررسی این مورد که سقط جنین از لحاظ اخلاقی درست است یا نادرست، بستگی دارد به اینکه ملاک و معیاری که ما اتخاذ میکنیم.
درست است. بعضی از فیلسوفان غربی بر این باورند که جنین هم انسان است. کشتن انسان نادرست است، پس کشتن جنین هم نادرست است.
امروزه عدهای بر این استدلال اشکال گرفته و معتقدند این باور که «جنین انسان است، کشتن انسان نادرست است پس کشتن جنین نادرست است» اشتباه است. چراکه انسان در مقدمه اول و دوم به دو معنا به کار رفته است: در مقدمه اول منظور از انسان، انسان زیستشناسی (Human) است و در مقدمه دوم منظور شخص یا انسان اخلاقی (Person) است. چون حد وسط در این دو رعایت نشده پس این استدلال، نادرست است.
کشتن شخص یا انسان؛ مسئله این است
درواقع عدهای از فیلسوفان غربی میان انسان و شخص تفاوت قائل شدهاند که رابطه بین این دو، رابطه عموم و خصوص من وجه است. یعنی برخی از انسانها شخص هستند، برخی از شخصها انسان هستند و بنابراین برخی از انسانها شخص محسوب نمیشوند.
درنتیجه بعضی از فیلسوفان غربی، جنین را شخص به شمار نمیآورند و از سوی دیگر، حکم قتل را دایر بر مدار انسانی میدانند که شخص شده باشد و برای شخص هم ویژگیها و صفات مختلفی برمیشمارند. در این مورد هم اختلافات زیادی با هم دارند. عدهای جنین را در صورتی شخص به حساب میآورند که توانایی ادراک داشته باشد، عدهای احساس را شرط شخص شدن جنین میدانند، عدهای هم بر این باورند که جنینی که به مرحله عقلانیت رسیده باشد و بتواند تعقل کند، شخص محسوب میشود و...
درمجموع عدهای از فیلسوفان غربی بین انسان و شخص تفاوت قائل هستند و کشتن انسانی که شخص شده باشد را نادرست میدانند و بر این باور هستند که کشتن انسانی که هنوز شخص نشده، اشکالی ندارد.
نگاه اخلاقی به جنین
در مقابل این افراد، عدهای قرار دارند که معتقد هستند که انسان نهتنها به لحاظ ژنتیکی، بلکه به لحاظ اخلاقی هم از همان لحظه لقاح، شخص محسوب میشود. تنها تفاوتی که بین تخمک بارورشده و انسان کامل وجود دارد، بالقوگی و بالفعلی آنهاست.
جان نونان در این باره معتقد است که وقتی تخمک بارور میشود، دارای DNA است که تمام اطلاعات ژنتیکی یک انسان کامل را دارد، فقط یک جایگاه مناسبی برای رشد طبیعی خود نیاز دارد و بنابراین تخمک بارورشده، انسان محسوب میشود هرچند که کارکردهای انسانی را ندارد. به عبارت دیگر انسانیت یک انسان، منوط به کارکردهای انسانی او نیست، همینکه دارای این کارکردها باشد برای انسان بودن او کافی است.
جان نونان جنین را مانند کسی میداند که بیهوش شده یا به خواب رفته است. همانطور که این فرد بیهوش یا خوابیده نمیتواند تعقل کند درحالیکه توانایی تعقل را دارد، جنین هم همینطور بوده و انسانی است که قوه تعقل او هنوز به فعلیت درنیامده است. درمجموع او نیز معتقد است که کشتن انسان از لحظه لقاح، کاملاً نادرست است.
به طور کلی در مورد سقط جنین، عدهای معتقدند از لحظهای که تخمک بارور میشود انسان به حساب میآید و کشتن او از همان لحظه نادرست است. بعضی معتقدند زمانی که فعالیت اولیه مغز شروع میشود، بعضی معتقدند زمانی که جنین در رحم مادر به مرحله زیست پذیری میرسد و آنقدر قوام پیدا کرده که بتواند خارج از رحم مادر به حیات خود ادامه بدهد، عدهای هم معتقدند وقتی که جنین متولد میشود شخص به حساب میآید.
نوزادکشی در غرب
اشاره کردید که نوزادکشی هم هنوز در برخی کشورها رایج است. استدلال این افرادبرای کشتن نوزاد چیست؟
بله. عدهای هنوز هم نوزادکشی را با دلایلی که مطرح میکنند جایز میدانند. آنها این طور استدلال میکنند که بین شخص و غیرشخص تفاوت وجود دارد و ملاک شخص بودن را آگاهی، خودآگاهی و یا عقلانیت میدانند.
معتقد هستند که برخی از انسانها مانند جنین و کودک تازه متولد شده خودآگاهی ندارند. باید توجه داشت که ما، انسانها، علاوه بر اینکه آگاه هستیم، نسبت به آگاهی خود هم خودآگاهی داریم؛ لذا اگر ملاک خودآگاه بودن باشد، نوزاد تازه متولد شده، چون به مرحله خودآگاه بودن نرسیده، شخص محسوب نمیشود و به همین دلیل کشتن او اشکال ندارد.
با این توصیف مدتی طول میکشد که نوازد به مرحله خودآگاه شدن برسد. آیا آنها بهخودشان اجازه میدهند که نوازد را در این مدت بکشند؟
بله. این دسته از فیلسوفان، مدت خودآگاه شدن نوزاد را تا یک ماه میدانند و میگویند تا این زمان که نوزاد ویژگیهای شخص بودن را ندارد، کشتن او مجاز است.
نظر اسلام درباره سقط جنین
رویکرد و منظر اسلام نسبت به موضوع سقط جنین چیست؟ آیا اصولاً اسلام اجازه چنینکاری را به افراد داده است؟
مباحث فقهی درباره سقط جنین مطرح شده که فقها باید پاسخگوی آن باشند. اما از لحاظ اخلاقی در میان آیات قرآن کریم در موارد بسیاری به این موضوع اشاره شده است.
من در مرحله اول تفاوتی را که غربیها میان شخص و انسان قائل هستند، نمیپذیرم، چون نتوانستهاند معیار درست و دقیقی از شخص ارائه دهند و هر فیلسوفی طبق نظرات خود، معیاری را برای شخص بودن ارائه کرده است. علاوه بر اینکه همین معیارها برخی اوقات میان دو فیلسوف مورد تعارض بوده و قابل اجتماع نیستند؛ بنابراین معتقدم که بحث سقط جنین را نمیتوان بر معیار شخص مبتنی کرد. بلکه باید بر همان کلمه انسان مورد بررسی قرار داد و اینکه سقط جنین از لحاظ اخلاقی درست و مجاز است یا خیر، باید بدانیم که جنین انسان به شمار میآید یا خیر.
نکته دوم این است که نگاه غربیها به انسان، یک نگاه کاملاً مادی است و در بررسی تخمک بارورشده، میگویند، چون DNA انسان را دارد، پس انسان محسوب میشود. اما باید بدانیم که چه موجودی از منظر قرآن کریم، انسان محسوب میشود. از دو راه میتوان پاسخ این پرسش را دریافت: اول از طریق آیاتی که به طور مستقیم به خلقت انسان اشاره میکنند مانند آیه شریفهای که میفرماید «إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ؛ من بشرى را از گل مىآفرینم» و دوم از طریق معنای مرگ.
آیا فعالیت مغز، آغاز حیات است؟
یکی از فیلسوفان اخلاق معتقد است که از راه تحلیل مرگ میتوانیم به آغاز حیات انسان پی ببریم. او به نظریهای مبنی بر مردن انسان با مردن قلب، اشکال گرفته و میگوید طبق قوانین پزشکی، زمانی انسان مرده محسوب میشود که مغز او از کار افتاده باشد؛ بنابراین مرگ مغزی و قطع فعالیت مغز، پایان حیات انسان به حساب میآید. این فیلسوف غربی میگوید اگر مردن مغز پایان حیات انسان است، پس زمانی حیات انسان آغاز میشود که مغز شروع به فعالیت کند. پس سقط جنین بعد از شروع فعالیتهای اولیه مغزی اشکال دارد، چون جنین تکوین پیدا کرده است. اما قبل از فعالیت مغز، جنین انسان محسوب نمیشود و کشتن او قبح ندارد.
اما رویکرد اسلام نسبت به مرگ اینگونه نیست.
بله. من با الهام از این نظریه، سعی کردهام تحلیل الهیاتی از راه پایان مرگ ارائه دهم. مرگ از منظر قرآن، نیستی و نابودی نیست. مانند آیه شریفهای که میفرماید «الله یتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مىکند» از این معنا به دست میآید که انسان غیر از ساحت بدن، ساحت دیگری هم دارد و از منظر قرآن توفی به معنای گرفتن چیزی به تمام و کمال است. پس مرگ به معنای گرفتن جان انسان به تمام و کمال است.
در عین حال آیات زیادی وجود دارند که تصریح میکنند انسان پس از مرگ به حیات خود ادامه میدهد. «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ؛ تا زمانى که مرگ یکى از آنان فرارسد، مىگوید: پروردگار من! مرا بازگردانید» از این مشخص است که انسان پس از مرگ در جایگاهی به زندگی خود ادامه میدهد؛ و یا در آیهای میفرماید «یوْمَ یرَوْنَ الْمَلَائِکةَ لَا بُشْرَى یوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِینَ وَیقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا؛ اما روزى که فرشتگان را مىبینند، روز بشارت براى مجرمان نخواهد بود (بلکه روز مجازات و کیفر آنان است) و مىگویند: ما را امان دهید، ما را معاف دارید.» همچنین آیه «وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاء عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگان هستند. بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.» در این آیات هم به دیدار انسانها با ملائکه و زنده بودن آنها اشاره شده که نشاندهنده ادامه داشتن زندگی انسانها بعد از مرگ است.
قتل نفس از زمانی است که روح بر جنین دمیده میشود
بنابراین مردن از منظر قرآن کریم، یعنی جدا شدن روح یا جان از بدن. آیا میتوان نتیجه گرفت که آغاز حیات انسانی هم از زمانی است که روح بر بدن دمیده میشود؟
درست است. از همین لحظه است که انسان به معنای واقعی کلمه، انسان شده است. در این زمان اگر کسی دست به کشتن او بزند یا او را در رحم مادر سقط کند، در حقیقت مرتکب قتل نفس شده است.
آیا بر اساس آیاتی که به خلقت و آفرینش انسان اشاره میکند هم میتوان به نتیجه مشابهی دست پیدا کرد؟
بله. بعضی آیات قرآن کریم به نحوه خلقت انسان اشاره میکند، مانند: «یا أَیهَا النَّاسُ إِن کنتُمْ فِی رَیبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَینَ لَکمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکمْ طِفْلًا؛ اى مردم! اگر در رستاخیز شک دارید (به این نکته توجّه کنید که) ما شما را از خاک آفریدیم. سپس از نطفه و بعد از خون بستهشده. سپس از مضغه [چیزى شبیه گوشت جویده شده]که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل؛ تا براى شما روشن سازیم و جنینهایى را که بخواهیم تا مدّت معینى در رحم (مادران) قرار مىدهیم (و آنچه را بخواهیم ساقط مىکنیم) بعد شما را به صورت طفل بیرون مىآوریم.» طبق این آیه شریفه، انسان به ترتیب از خاک، نطفه، علقه و مضغه خلق شده است. پس همان طور که خاک، انسان به شمار نمیآید، نطفه، علقه و مضغه هم انسان محسوب نمیشوند.
اما از کجا انسان ایجاد میشود؟
پاسخ این پرسش در آیه شریفه آمده است که «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ؛ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکینٍ؛ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛ و ما انسان را از عصارهاى از گِل آفریدیم. سپس او را نطفهاى در قرارگاه مطمئن [رحم]قرار دادیم. سپس نطفه را به صورت علقه [خون بسته]و علقه را به صورت مضغه [چیزى شبیه گوشت جویده شده]و مضغه را به صورت استخوانهایی درآوردیم و بر استخوانها گوشت پوشاندیم. سپس آن را آفرینش تازهاى دادیم. پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است.» در این آیه تأکید شده که خدای تعالی خلقت دیگری در رابطه با انسان دارد. این خلقت دیگر همان است که در آیه دیگری به دمیدن روح تعبیر شده است: «إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ؛ فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی...؛ من بشرى را از گل مىآفرینم؛ هنگامى که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم...»
بنابراین از این آیات به دست میآید که نطفه و علقه و مضغه، انسان محسوب نمیشوند. اما زمانی که روح در جنین دمیده میشود، او به انسان تبدیل میشود. پس جنین دو مرحله زندگی دارد: جنینی که روح در او دمیده نشده و جنینی که روح در او دمیده شده و انسان محسوب میشود.
پس اگر کشتن انسان به لحاظ اخلاقی قبیح است، سقط جنین هم از زمانی که روح در او دمیده میشود نادرست است.
اطلاق انسان بر جنین
اما در برخی از آیات به تمام مراحل جنینی، انسان اطلاق شده است. مانند آیهای که انسانرا نسبت به پدر و مادرش سفارش میکند!
بله. در آیهای که مثال زدید میفرماید: «وَ وَصَّینَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ؛ و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد.» ظاهر آیه شریفه این است که از همان لحظه بارور شدن تخمک، انسان بر جنین اطلاق میشود.
اما باید توجه داشت که در آیه دیگری میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِن کنتُمْ فِی رَیبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَینَ لَکمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکمْ طِفْلًا؛ اى مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجّه کنید که) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه و بعد از خون بستهشده. سپس از مضغه [چیزى شبیه گوشت جویده شده]که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل. تا براى شما روشن سازیم و جنینهایى را که بخواهیم تا مدّت معینى در رحم (مادران) قرار مىدهیم (و آنچه را بخواهیم ساقط مىکنیم) بعد شما را به صورت طفل بیرون مىآوریم.» در این آیه میان خاک و نطفه و علقه و مضغه و انسان تفاوت قائل شده است. در عین حال تصریح این آیه بر نحوه اطلاق انسان بر جنین بیشتر از آیات دیگر است.
جلوگیری از بارداری؛ درست یا نادرست؟
ممکن است کسی بگوید اسپرم و تخمک، هر کدام قابلیت انسان شدن را دارند. آیا کسیکه از باردار شدن و تشکیل یک انسان جلوگیری میکند، کار نادرستی میکند؟
باید توجه داشت که قوه مستقیم با قوه غیرمستقیم تفاوت دارد. اسپرم یا اوول، قوه انسان شدن را دارد، اما این توانایی غیرمستقیم و ضعیف است و تا زمانی که با تخمک آمیزش نکند، انسان نمیشود؛ بنابراین جلوگیری از بارداری، از لحاظ اخلاقی درست است.
ارزش و شأن جنین.
اما در مورد نوزادکشی میدانیم که اسلام با این عمل بهشدت مخالف است. در قرآنکریم، آیات زیادی وجود دارند که به ارزش و منزلت انسان اشاره میکنند. آیا چنینرویکردی درباره جنین انسان هم وجود دارد؟
درست است. نگاه فیلسوفان غربی به انسان این است که انسان هم حیوانی است که از دیگر حیوانات متمدنتر زندگی میکند. بر همین اساس است که نوزادکشی در غرب، نادرست تلقی نمیشود، اما تجاوز به حقوق حیوانات را قبیح میدانند.
در آیات قرآن کریم، به طور مستقیم به ارزش و منزلت جنین اشاره نشده است، اما در بحث جایگاه انسان در قرآن، میتوان به این موضوع پی برد. چون از منظر قرآن کریم، نوزاد هم انسان محسوب شده و دارای حقوق و ارزش انسانی است. در عین حال در رابطه با انسان، سه بحث را باید در نظر گرفت: آیاتی که به خاستگاه انسان اشاره دارد، آیاتی که بر سرشت انسان دلالت دارد و آیاتی که به سرانجام انسان اشاره میکند.
درواقع شناخت خاستگاه، سرشت و سرانجام انسان به شناخت او کمک میکند و از آنجا که جنین بعد از طی مراحلی انسان محسوب میشود، میتوان به شأن و منزلت او پی برد. خداوند متعال درباره انسان میفرماید «ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛ سپس آن را آفرینش تازهاى دادیم. پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است.» درواقع خداوند پس از آفرینش انسان به خود تبریک میگوید که این نکته، نشاندهنده ارزش و شأن انسان است؛ و یا در آیه دیگری میفرماید «یا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَک أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیدَی؛ای ابلیس! چه شد که امتناع ورزیدی از سجده کردن بر آنچه که من آن را به دو دست خودم آفریدم» این آیه نیز نشاندهنده توجه خاص خداوند متعال به انسان است.
منبع: تسنیم