فوتبال همچنان قربانی میگیرد. پرتاب و سنگ و نارنجک در استادیوم نقش جهان اصفهان یکی از وحشیانهترین حواشی فوتبالی کشور را رقم زد.
تصاویر منتشر شده از ضرب و جرح هواداران عمدتا قرمز تا آتش زدن دهها ماشین پلاک تهران از سوی سپاهانیها تنها گوشهای از اتفاقات چهارشنبه شب نیمه نهایی جام حذفی بود. حواشی و جنجالهای به شدت خونین که اگر نبود حادثه قتل میترا استاد بیشک بازتاب بسیار وسیعتری پیدا میکرد.
حالا، اما آن ساعتهای دلهرهآور گذشته، همان دقایقی که هواداران قرمزهای پایتخت، با چاقو و قمه تهدید میشدند تا از رفتن به ورزشگاه منصرف شوند، از همان ساعتهای تاریکی که زد و خورد عجیب و سنگ پرانیهای زیاد اطراف استادیوم نقش جهان را به میدان جنگ تبدیل کرده بود. همه آن رفتار غیرانسانی به ظاهر پایان یافته؛ پایان یافته تا بازی بعدی تا یک هیجان و جرقه دیگر تا یک فوتبال زشت و هواداری وحشیانهای که صدها نفر را مصدوم و روانه بیمارستان کند. افرادی که تنها جرمشان حضور در استادیوم برای تماشای تیم محبوبشان است.
درست مثل فرشیدآقابالازاده که تک و تنها، زیر مشت و لگد دهها نفر به زمین افتاد و دست آخر هم یک ضربه محکم با سنگ به صورتش او را به بیمارستان کشاند. فرشید یک طرفدار است، طرفداری که برای دیدن بازی تیم محبوبش به اصفهان آمده بود، اما حالا به لطف هواداران سپاهان همچنان در بیمارستان فیض این شهر بستری است:
چطور شد که در بیمارستان بستری شدید؟
به خاطر لطف دوستان سپاهانی. من چشمم به شدت آسیب دیدم احتمال تخلیه چشمم هم وجود دارد. الان چند روز است که در این بیمارستان بستری هستم. دکترها در آخرین صحبتی که با من داشتند، اعلام کردند تنها ٥ تا ١٠درصد شانس دارم تا بیناییام از بین نرود. الان هم نگران عفونت هستند. به همین دلیل فعلا در همین بیمارستان بستری هستم تا در صورت مجوز پزشکان به تهران منتقل شوم.
علت مصدومیت شما پرتاب نارنجک بود؟
نه، ریختند سرم و حسابی کتکم زدند. سنگ و نارنجک هم بود، اما دلیل نابینایی من، ضربه محکمی بود که به چشم من وارد شد. ابتدا چند نفر با چاقو، تسمه و تیغ موکتبری به جانم افتادند، من دستم را روی صورتم گرفتم، ضربات زیاد شد، فکر میکنم حدود ١٠ نفر بودند، روی زمین افتادم، هرکسی یک لگد به من میزد که ناگهان یک ضربه محکم با سنگ به چشم و صورتم برخورد کرد.
بعدش چه شد؟
من خودم را به ماشین اورژانس رساندم، بعد هم که مرا به بیمارستان منتقل کردند. وقتی به بیمارستان رسیدیم، دکترها به من گفتند که وضع چشمم اصلا خوب نیست و به احتمال زیاد بیناییام را از دست میدهم.
این اتفاق کجا رخ داد؟
شاید باورتان نشود، در فاصله حدود ٣٠ متری ورودی استادیوم به من حمله شد.البته فقط من نبودم، همه همین وضع را داشتند. من چندسال است که همه بازیهای پرسپولیس را دنبال میکنم، استادیومهای زیادی هم رفتم، ولی این برای اولین بار بود که چنین صحنههایی رو میدیدم. خیلی ترسناک بود، مثل فیلمهای راز بقا به همه حمله میشد، فقط کافی بود که کسی لباس قرمز یا نشانهای همراه داشته باشد، مثل زامبیها روی سرش میریختند. خیلی وحشتناک بود.
از جایی شکایت کردید؟
بله وکلیم، پیگیر کارهای قضائی است. از باشگاه سپاهان که قطعا شکایت میکنم، از افرادی هم که این بلا را سرمن آوردند شکایت میکنم.
فکر میکنید شکایت شما به نتیجه میرسد؟
من تا آخر این ماجرا ایستادهام. بالاخره باید این مشکل یک بار برای همیشه حل شود. متاسفانه اینجا آقایان هیچ مسئولیتی قبول نمیکنند. من چهار روز است که در اصفهان بستری هستم، اما دریغ از یک دلجویی و احوالپرسی از سوی مسئولان باشگاه سپاهان. این باشگاه در قبال من و تک هواداران تیم میهمان مسئول است. من اگر از اینجا به نتیجه نرسم، از طریق فیفا از باشگاه سپاهان شکایت میکنم. آنجا دیگر تاج و ساکت نیستند که همه مشکلات فوتبال را با کدخدا منشی ماست مالی کنند. اتفاقا شکایتهای مطرح شده از طریق فیفا زودتر به نتیجه هم میرسد.
در برخی خبرها آمده بود که شما ساکن هلند هستید؟
من چندسال است که در بندرآمستردام زندگی میکنم. اما هوادار پروپاقرص پرسپولیسم و تقریبا همه بازیهای مهم این تیم را از نزدیک تماشا میکنم. برای این بازی هم مدتی بود که همراه دخترم و همسرم به ایران آمده بودیم. البته آنها تهران خانه اقوام هستند، خدا را شکر میکنم که دختر ٣ سالهام را همراه خودم به استادیوم نبردم؛ چون معلوم نبود چه بلایی سر او میآمد.
منبع: روزنامه شهروند