این روزنامه درباره راه خروج از انسداد نوشت: تجربه هشتساله دولت روحانی نشان داد «آری گفتن» به هر وضعیتی هزینه سنگینی دارد. نه گفتن بهمعنای انفعال و عافیتطلبی نیست؛ بلکه عدم مشارکت در وضعیتهایی است که به محدودیت بیشتر میانجامد.
آری گفتن به تلاشهای بیثمر به بهانه تظاهر به بودن مثل همهمهای در زیر بازارچه طاق ضربی است که چیزی از آن قابل شنیدن نیست و گاه بهمنزله پرحرفی مردم کوچه و بازاری است که بیش از آنکه گوش شنیدن داشته باشند، زبانی برای گفتناند. دولتها و جناحهای اصلاحطلب و مردم با خوکردن به واژه مصلحت در این زمینه همداستان بودهاند. آنان میگویند: مصلحت دولت ایجاب میکند که... مصلحت اصلاحطلبان ایجاب میکند که... بحران نقطه تعیینکنندهای در جریان پیشرفت یک بیماری است؛ نشان میدهد که بیمار رو به التیام است یا بهسوی بدترشدن گام برمیدارد. مصلحتاندیشی در دولت، در احزاب، چارهاندیشی برای ادامه بقا است. اینک دولت، خاصه اصلاحطلبان در برابر این پرسش قرار دارند که در این برهه از تاریخ چه خواهند کرد. پردهها کنار رفته و اصلاحطلبان واقعی پیش چشم مردم بیش از هر زمان دیگر قابل شناساییاند. مصلحت را باید کنار گذاشت و شفافیت را برگزید.
شفافیت و شجاعتِ کنارهگیری از کسانی که به هر دلیلی مانند ناکارآمدی، سوءاستفاده از قدرت و پشتپا زدن به اصول اصلاحطلبان و اخلاق سیاسی اینگونه شرایط را نامساعد کردهاند. اگر تا دیروز حضور در قدرت راه ناگزیر اصلاحطلبان در انتخابات بود، امروز حضور مشروط در قدرت الزامی است. البته ناگفته پیداست که این حضورِ مشروط بیش از آنکه مرجعی بیرونجریانی داشته باشد، مرجعی مشخص و درونجریانی دارد. فرافکنی همه مشکلات و ناکامیها به عوامل بیرونی برخورد محافظهکارانه با خود است. اصلاحطلبان بیش از آنکه منتقد تکنولوژی قدرت باشند، باید منتقد خود باشند؛ خودی که آنان را وامیدارد تا در هر شرایطی و با هر گزینهای خودبهخود در قدرت شرکت کنند و پس از شرکت، با علم بر ناکارآمدیِ برگزیدگانشان پای اشتباهات و خطاهای آنان بایستند. اگر تا دیروز اصلاحطلبان به دلیل حضور در قدرت همه داشتههای سیاسی و سرمایههای اجتماعی خود را به میدان آوردند، امروز ناچار برای بقا و صیانت از اصلاحطلبی باید به بسیاری از اشخاص و موقعیتها نه بگویند.
منبع: کیهان