قاضی مسعودیمقام امروز در هفتمین جلسه رسیدگی به اتهامات هادی رضوی و احسان دلاویز پس از اتمام دفاعیات رضوی از دلاویز خواست تا دفاع آخر خود را بیان کند.
به گزارش تسنیم, دلاویز پس از تشکر از حوصله دادگاه با بیان اینکه "دلم نمیخواست در این تریبون قرار بگیرم و شاید حکمت خداست"، گفت: نمیدانم چرا تقدیر به اینجا رسید که کنار آقای رضوی قرار گرفتم، واقعاً حکمت آن را نمیدانم، در معرض اتهامی قرار گرفتهام که قطعاً آن را نمیپذیرم و آن را رد میکنم.
وی با ابراز اینکه از کوچکترین بهرهبرداری عادی پرهیز داشته است، افزود: نه در مجلس شورای اسلامی و نه در وزارتخانهای مهمان کسی نبودم یا کسی مهمان من نبوده است. در دولت و بیتالمال دخالتی نکردهام و از اتهام معاونت در اخلال ناراحت هستم و تنم میلرزد.
دلاویز سپس سوگند یاد کرد که هادی رضوی را به اسم شرکت فاطمی میشناخته و نام دو شرکت دیگر را نیز در دادگاه شناخته است و افزود: سالنامه جوان در سال 82 منتشر شد و این سالنامه سال بعد به قهرمانان صنعت تبدیل شد که در آنجا ارتباط من با افراد اقتصادی آغاز و پیشنهاد باشگاه مدیران برندهای کشور و جشنواره قهرمانان صنعت ارائه شد. یک دورهای هم آقای امامی و دورهای آقای رضوی دبیر جشنواره قهرمانان صنعت شدند. جشنواره قهرمانان صنعت هر سال برگزار میشد و مبنای ارتباط من با شرکتی آغاز شد که در آن جشنواره بهعنوان بنیانگذاران صنعت غذایی مورد تجلیل قرار گرفت. صاحب آن شرکت بعداً بهدلیل بدهیها و مسائل بانکی دچار مشکلاتی شد که واسطه خرید و فروش آن برند شدیم. رابطه خود با آقای امامی را هم انکار نکردهام که نیازی به ارائه عکس باشد.
این متهم در ادامه گفت: در سال 84 قرارداد سنگینی با گروه پیمانکاران عمومی مخابرات معروف به جیسیها منعقد شد که مبلغ آن را عنوان نمیکنم.
قاضی مسعودیمقام از متهم خواست برای انطباق ردیابیهای صورتگرفته میزان قرارداد را بگوید که دلاویز گفت: سهم من چیزی نزدیک به یک میلیارد تومان بود.
دلاویز سپس از قهرمانی، نماینده دادستان خواست بین موضوعات تفکیک قائل شود و اضافه کرد: آقای رضوی علاقهای به شریک کردن من در کاری نداشتند، چه برسد به اینکه نیازی به من داشته باشد. شما در جلسات قبل گفتید که من را بهعنوان مدیر روابط عمومی و بازرگانی بانک منصوب کردند؛ در حالی که آن زمان مدیر روابط عمومی آقای اکبری و مدیر بینالملل آقای بالی بوده است، من روابط خود با بخشایش را کتمان نکردهام اما حکمی که گفتید به من ابلاغ نشد.
قاضی مسعودیمقام در واکنش گفت: اگر به شما ابلاغ نشده چرا در تاریخ 26 مرداد سال 91 شخصاً با آقای بخشایش مکاتبه کردید؟ پس حکم ابلاغ شده است.
دلاویز در پاسخ مدعی شد که این حکم حتی به حراست بانک اعلام نشده است و افزود: من خودم دوست داشتم بهعنوان دستیار یا مشاور در بانک ورود کنم، بعد از مشاهده علاقهمندی آقای بخشایش، مبنای معرفی آقای امامی اتفاق افتاد و کارگروه بازاریابی که من عضوش نبودم، ایجاد شد.
وی افزود: اتهاماتی مبنی بر پولشویی به من زده شده که از مجموعه آقای امامی تقاضا میکنم به ما اسناد بدهید، اما آنها به هر دلیلی نمیدهند. خواهش میکنم با آقای امامی صحبت کنید تا مدارکی را که به من مربوط است، بدهد؛ چرا که ابهامات زیادی را برطرف خواهد کرد. ابهاماتی وجود دارد مبنی بر اینکه من پول را از طریق دیگری گرفتهام در حالی که در آن زمانی که حکم صادر شد من ایران نبودم.
قاضی مسعودیمقام گفت: در تاریخ 26 شهریور سال 91 که خطاب به آقای بخشایش نامه نوشتید در ایران نبودید؟ این را قبول ندارید؟
دلاویز در پاسخ گفت: در 15 شهریور سال 91 من در این حوزهها دخالت نمیکردم و تمام مسائل بازاریابی آقای امامی را شخص دیگری انجام میداد که رفته است. چرا باید وقتی کاری که به من مربوط نیست آن را رد کنم؟ درباره خودرویی که به من ربط میدهید، اصل مدارک را خدمت شما ارائه میکنم که مبالغ در آن مشخص شده است.
وی خطاب به نماینده دادستان گفت: شما گفتید در بانک مدارکی معدوم شده است، این اتهام سنگینی است مگر من چه قدرتی داشتهام؟ که نماینده دادستان گفت: نه این موضوع به شما برنمیگردد.
دلاویز گفت: الحمدلله که به من ربطی ندارد. من با رد تمام اتهامات در کیفرخواست میگویم هرگز در هیچ مقطعی اعم از دریافت، افزایش یا روند تسهیلات و ارتباطات دخالت نداشتهام و این مسائل را نمیپذیرم. آقای قاضی میدانم که حاشیه روی شما تأثیری نمیگذارد. خواهش میکنم بنای تشکیل این دادگاه را که بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری و بهصورت ویژه است مدنظر قرار دهید. از محضر دادگاه تقاضای برائت دارم و میخواهم هر تشخیصی در مورد من دادید کنار آن فرصت جبران خطاهایم را بدهید.
سپس نماینده دادستان گفت: وکیل میگوید مدیران بانک که علیه متهم دلاویز شهادت دادهاند فاقد وصف شاهد شرعی هستند که باید بگویم این افراد شاهد شرعی نیستند. اما آیا این اظهارات آنها مقرون به واقعیت است یا خیر؟ اینجا را نمیشود با شهادت قیاس کرد. آقای دلاویز میگوید "به ما فرصتی نمیدهید"، در حالی که ما به خواسته او توجه کردیم و به ضابطان گفتیم با دلاویز جلسه بگذارند، اما در ساعتی که این قرار ضابطان با شما هماهنگ شده بود، تلفنتان از دسترس خارج شد و حاضر نشدید. ما حتی به همسر شما هم اطلاع دادیم.
دلاویز گفت: من از این موضوع اطلاعی ندارم.
قهرمانی با اشاره به اینکه گردش حساب آقای دلاویز در بانک ملی قبل از سال 92 و بعد از آن استخراج شده و نشان میدهد بالاترین واریزی قبل از سال 92، 24 میلیون و 500 تومان بوده، اما بعد از سال 92، گردش دو حساب ملی آقای دلاویز 30میلیارد تومان بوده است، افزود: آقای دلاویز، آیا سررسید اینقدر سود دارد؟ شما میگویید معلمزاده هستید، اما باید بگویم بهاندازه حقوق 30ساله یک معلم در حساب همسر شما موجودی است.
دلاویز در پاسخ گفت: من کی گفتم فقط از طریق سررسید کسب درآمد داشتهام؟ خواهش میکنم در این باره کارشناس رسمی برای بررسی موضوع گمارده شود.
نماینده دادستان پرسید: آقای دلاویز، بالاترین رقمها که به حساب شما واریز میشد مربوط به قادری و هاشمی و صادقی بود، آیا این افراد کارمند شما بودند؟ چرا به حساب شما پول درشت واریز کردهاند؟
متهم گفت: اینها گردش مالی کاری بود. این افراد امورات آقای امامی را انجام میدادند. من واقعاً تعجب میکنم که حساب مشترکی با کسی داشته باشم، مگر اینکه مرا خواب کرده باشند.
قاضی مسعودیمقام گفت: ظاهراً حسابهای بانکی شما زیاد است و از خاطر شما رفته است. در مورد حسابهای بانکی خود تحقیق کنید. زیاد بودن حسابها حساب را از دست شما خارج کرده است. قرائن و امارات نشان میدهد ایشان تسهیلکننده امور بوده است.
نماینده دادستان در ادامه با یادآوری اینکه رضوی اعلام کرده "من 2میلیارد بابت شاهگوش پرداخت کردهام و آقای امامی 59درصد این مبلغ را تأیید میکند"، افزود: تا این لحظه حتی یکبار برای تبلیغات قرارداد ارائه نکردید و امروز آخرین دفاع بود.
سید هادی رضوی به این سخنان واکنش نشان داد و گفت: آقای امامی 2میلیارد برای شاهگوش گرفتند و قرار بود تایمی را برای تبلیغات بازرگانی قرار دهند، این اتفاق نیفتاد و تنها به زدن یک لوگو اکتفا و نزدیک به یک و نیم میلیارد به هزینهها اضافه شد. این تبلیغات در شهرزاد انجام شد و آنجا این را با ما حساب کرد.
نماینده دادستان در ادامه با اشاره به شرکت نفت و گاز سرمایه که زمان کیفرخواست امامی به آن پرداخته میشود، افزود: پس از تأسیسش تا شهریورماه فعالیتی نکردید و در شهریورماه بدون اعلام در روزنامه رسمی سهام را منتقل میکنید. شما سال 94 از شرکت نفت و گاز سرمایه خارج شدید. در این فاصله با شرکت آتیه صبا تحت اشراف حیدرآبادی و قیر پاسارگاد قراردادهای قیری انجام دادید.
نماینده دادستان با بیان این موضوع که میخواهد خبر خوشی را به مردم بدهد، گفت: مدیرعامل بانک سرمایه، حیدرآبادی که حین تحقیقات از کشور متواری شده و به اسپانیا رفته بود هفته گذشته توسط پلیس اینترپل دستگیر شد و تشریفات قانونی برای بازگرداندن ایشان در حال انجام است.
در ادامه احسان دلاویز در پاسخ به اظهارات نماینده دادستان، گفت: ایشان آخر دی ماه 94 مدیرعامل شده است و من از قبل از آن برای فیلم پیامبر همراه خانواده، آقای مجیدی، مهدی پاکدل و… برای مراسم اسکار به کانادا رفته بودم. کل مملکت هم در فروردین تعطیل بود.
نماینده دادستان گفت: شما نبودید اما خیلیها از جانب شما این کار را انجام دادند.
دلاویز در واکنش گفت: پس این موضوع را به من نچسبانید. خدا شاهد است که من از این قراردادها خبر ندارم.
سیدهادی رضوی در ادامه خطاب به نماینده دادستان و قاضی گفت: قادری پیک موتوری، آبدارچی و همهکاره عجیبی است. من اگر بخواهم رشوه بدهم چرا مینویسم برای حق المشاوره؟ من دقیقاً برای اینکه این فرد دبه نکند در چک نوشتم حق المشاوره.
قاضی مسعودیمقام به رضوی تذکر داد تا سر جای خود بنشیند و از وکیل مدافع احسان دلاویز خواست تا بخشی از دفاعیات خود را مطرح کند.
جعفرزاده وکیل احسان دلاویز با یادآوری جلسات یکم تا ششم این دادگاه نسبت به روند اخذ آخرین دفاعیات اعتراض کرد و گفت: در جلسه گذشته آخرین دفاع از آقای رضوی اخذ شد و بعد از دفاعیات او نماینده دادستان و آقای علیمحمدی مطالبی را بیان کردند، در صورتی که در دادرسیهای کیفری آخرین حرف در دادگاه باید توسط متهم یا وکیل او بیان شود.
قاضی مسعودیمقام در واکنش به این اعتراض گفت: تذکر شما مردود است، متهم مطالبی گفت سپس نماینده دادستان مطالبی را مطرح کرد و آخرین دفاع را وکیل انجام میدهد، متهمان هفت جلسه دفاع کردند و ممکن است در آخرین دفاعیات خود مطالبی را بیان کنند که نیاز به توضیح داشته باشد.
جلسه بعدی این دادگاه ساعت 9 صبح 22 خردادماه برگزار خواهد شد و 2 ساعت اول آن به دفاع وکیل احسان دلاویز و مابقی آن به قرائت کیفرخواست سایر متهمان پرونده اختصاص خواهد یافت.