صبح روز سوم شهریور دخترجوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت: مرد جوانی میخواست در خیابان به من تعرض کند، اما فرار کردم. وقتی مأموران به محل حادثه رفتند وی در تشریح ماجرا گفت: منشی شرکتی در خیابان شیخ بهایی هستم. امروز صبح ساعت ۵۰: ۸ در بزرگراه کردستان از تاکسی پیاده شدم، اما چند قدم جلوتر پسر جوانی از میان شمشادهای کنار خیابان بیرون آمد و از من آدرس پرسید. هنوز جوابش را نداده بودم که چاقویی از جیبش بیرون آورد و مرا به میان درختها کشاند. او با تهدید چاقو میخواست به من تجاوز کند ترسیده بودم، خواستم فریاد بزنم که دستش را روی گلویم گذاشت و محکم فشار داد.
با هم درگیر شدیم و چاقو از دستش افتاد. همانطور که دستش روی گلویم بود و فشار میداد، با دست بدنبال چیزی میگشتم که بتوانم او را بزنم و از دستش فرار کنم. ناگهان دستم به چاقوی او خورد. چاقو را با دست چپم برداشتم و بلافاصله ضربهای به پهلویش زدم که ناگهان شروع به فریاد کرد و دستش را از روی گلویم برداشت. من هم با عجله فرار کردم.
دومین شکایت
به دنبال اظهارات دختر جوان، به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران، کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده تا پسر شیطان صفت را بازداشت کنند. درحالی که بررسیها در این رابطه ادامه داشت کارآگاهان دریافتند چندی قبل نیز دختر جوانی با شکایتی مشابه به پلیس مراجعه کرده است. وی مدعی شده بود ساعت ۵۰: ۸ صبح در بزرگراه کردستان از سوی مرد جوانی مورد تعرض قرار گرفته است.
چهره نگاری
باتوجه به اینکه هر دو حادثه در یک محدوده رخ داده بود، فرضیه سریالی بودن تعرضها قوت گرفت. بدین ترتیب با کمک قربانیان این حادثه، کارآگاهان به چهره نگاری از مرد شیطان صفت پرداخته و شک آنها به یقین تبدیل شد.
این درحالی بود که در ادامه بررسیها دختر ۱۶ سالهای نیز به پلیس مراجعه کرد و از آزار و اذیت پسر جوانی در بزرگراه کردستان شکایت کرد. با نشان دادن تصویر چهرهنگاری متهم فراری، سومین قربانی پرونده نیز او را شناسایی کرد.
در گام بعدی، کارآگاهان دریافتند در همان حوالی بازار میوه و تره باری وجود دارد که کارگران زیادی در آنجا مشغول به کار هستند. بدین ترتیب تحقیقات روی کارگران بازار میوه و تره بار متمرکز شد و پسر ۲۶ سالهای را شناسایی کردند که مشخصات او با متهم فراری شباهت زیادی داشت.
شناسایی از سوی قربانیان
برای اطمینان از این موضوع دو شاکی پرونده همراه مأموران به بازار میوه و تره بار رفته و متهم را شناسایی کردند. بدین ترتیب به دستور بازپرس زمانی، کارگر جوان بازداشت شد.
ادعای عجیب
متهم در تحقیقات اولیه منکر آزار و اذیت شد و ادعای عجیبی را مطرح کرد: بعد از مرگ مادرم مجبور شدم که به تهران بیایم و در بازار میوه و تره بار کار کنم. همزمان با آمدن من به بازار پسر جوان دیگری هم به عنوان کارگر در آنجا مشغول به کار شد. او شباهت زیادی به من داشت و چند روز قبل هم نمیدانم به چه دلیلی تسویه حساب کرد و رفت. من کسی را مورد آزار و اذیت قرار ندادهام و تصور میکنم همان پسری که شباهت زیادی به من دارد این کار را انجام داده باشد. اما کارآگاهان در ادامه تحقیقات روی بدن متهم آثار چاقویی را که دختر جوان به وی زده بود مشاهده کردند؛ بنابراین مشخص شد که اظهارات متهم دروغ بوده است و بازجوییها از وی همچنان ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایران