تازه دامادی قبل از برگزاری مراسم ازدواج، همسرش را به قتل رساند. خانواده عروس خانم از قصاص او گذشت کردند و قاتل دیروز از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.
به گزارش خراسان این مرد به خاطر ابتلا به بیماری خونی از قضات دادگاه خواست تا زودتر حکم آزادی اش را صادر کنند. خرداد سال ۹۵، بهنام ۳۲ ساله، همسرش به نام مهشید را در خانه شان (خانه پدریاش) در خیابان بنی هاشم با ضربه آجر به سرش کشت و همان جا تسلیم پلیس شد.
وی پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست پدر و مادر همسرش به قصاص محکوم شد.
حکم صادر شده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفته بود که وی توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند و از قصاص رهایی یابد.
در دادگاه
وی دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور یک قاضی مستشار از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه بهنام در حالی که رنگ پریده بود و حال مناسبی نداشت، در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: مهشید دختر همسایه مان بود که به او علاقهمند شدم و به همراه خانواده به خواستگاری اش رفتم و عقد کردیم. صحبت کرده بودیم، اما هنوز جشن عروسی را برگزار نکرده و در تدارک مقدمات جشن ازدواج بودیم. من به او علاقهمند بودم، اما حرفهایی که بعضی از اقوام پشت سر او میزدند باعث شد به مهشید مشکوک شوم. آنها پشت سر همسرم حرف میزدند و میگفتند او دختر خوبی نیست.
وی ادامه داد: آخرین بار وقتی یکی از بستگانم گفت مدتی قبل مهشید را در خیابان همراه یک مرد غریبه دیده است، اعصابم به هم ریخت، به همین دلیل مدام همسرم را تعقیب و در محل درباره گذشته او پرس و جو میکردم. من و مهشید چند بار سر این موضوع با هم درگیر شده بودیم.
وی در تشریح جنایت گفت: آخرین بار در خانه پدری ام بودیم که بار دیگر درباره گذشته مهشید از او سوال کردم، اما او که عصبانی شده بود گفت این ماجرا ربطی به من ندارد. در آن لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و با تکه آجری که جلوی در اتاق گذاشته بودیم تا در را باز نگه دارد چند ضربه به سر او زدم. وقتی همسرم غرق خون روی زمین افتاد، پدر و مادرم را خبر کردم و تسلیم پلیس شدم.
وی ادامه داد: من از سالها قبل به بیماری خونی مبتلا بودم و دارو مصرف میکردم، اما در مدت سه سال و چهار ماهی که در زندان هستم به خاطر شرایط زندان نتوانستم داروهایم را به صورت مرتب مصرف کنم، به همین دلیل بیماری من بدتر شد و ناچار بودم هر دو ماه یک بار از زندان به بیمارستان اعزام شوم و خون تزریق کنم. اما حالا بیماری من پیشرفت کرده و تبدیل به سرطان شده است و من حال و روز خوبی ندارم.
وی که حالا ۳۵ سال دارد، گفت: من با سختی زیاد و با پرداخت دیه توانستم رضایت اولیای دم را جلب کنم. حالا از قضات میخواهم به خاطر شرایط بدم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم در بیرون از زندان مراحل مداوا را طی کنم.
این متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من بلافاصله بعد از قتل همسرم از کاری که کرده بودم پشیمان شدم. با این اشتباه زندگی خودم، خانواده ام و زندگی خانواده مهشید را سیاه کردم. آن زمان صاحب یک کارگاه بودم و ۱۵ کارگر داشتم و میتوانستم زندگی خوبی برای خودم و مهشید مهیا کنم، اما با اشتباهی که مرتکب شدم همه چیز را خراب کردم. حالا گرفتار بیماری هستم و به همین دلیل از قضات تقاضای کمک دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به شرایط بیماری این متهم وی را به سه سال و چهار ماه زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند و بدین ترتیب وی به زودی آزاد میشود.
تحلیل کارشناس
دهن بینی
مهدی یعقوبی جامعه شناس
دهن بینی یک بیماری روانی نهفته در انسان هاست که اگر کنترل نشود، عواقب بسیار تلخی دارد چرا که همین دهن بینی باعث ضد اجتماعی شدن فرد دهن بین میشود و او را به دره بدبینی هل میدهد و بدون این که اطرافیان بفهمند مرد یا زن دهن بین به یک آشنای خطرناک تبدیل میشود که هر لحظه میتواند برای هر کسی خطر آفرینی کند.
بهترین کسی که میتواند شخص دهن بین را نجات بدهد خود آن فرد است چرا که دهن بینی یک خصیصه پنهان است البته آموزشهای همگانی در رسانهها و به ویژه در صدا و سیما میتواند فرد را از بیماری خاموش خود آگاه کند و او را به سمت درمان این بیماری با مراجعه به مشاورههای کارشناس سوق دهد.
اهالی خانواده و دوستان افراد دهن بین هم نباید در صورت مواجه شدن با چنین خصیصهای بی اعتنا باشند بلکه بهترین راه نجات فرد دهن بین از عواقب خطرناک این بیماری اش توجه بیش از اندازه به رفتارهای او و آگاه سازی اش است.
در سوی دیگر ماجرا کسانی را میبینیم که مرتب با شایعه سازی باعث اتفاقات ناخوشایند میشوند و بدون توجه به دهن بینی افراد آنها را در شرایطی قرار میدهند که دست به اقدامات غیر قابل جبرانی میزنند. مردم باید توجه داشته باشند در سرنوشتهای تلخ افراد دهن بین گناهی بر دوش آن هاست و باید مراقبت کنند تا روزی از حرفی که نادرست یا حتی درست زده اند، پشیمان نشوند.