بخشی از رهبری کسبوکارها، انتخاب اولویتهای مناسب است. رهبران خوب و موفق شرکتها میدانند باید چه کاری را انجام دهند و از انجام چه کاری پرهیز کنند. آنها شناخت خوبی از خود و سیستم دارند و همیشه در پی عیبیابی هستند.
به گزارش برترین ها رهبری یک تیم و شرکت فقط برعهده گرفتن مسئولیت نیست؛ بلکه تسلیم شدن در برابر برخی کارها است. اگر میخواهید یک رهبر موفق باشید؛ ابتدا باید بدانید در برابر چه کارهایی تسلیم شوید و هرگز آنها را انجام ندهید. به زبان دیگر، چه ویژگیها یا خواستههایی را قربانی کنید تا تیم و شرکت شما در مسیر درستی قرار داشته باشد.
رهبران بزرگ مجبور هستند فداکاری کرده و از برخی مسایل اجتناب کنند. گاهی اوقات انجام ندادن برخی کارها برای یک رهبر مهمتر از انجام دادن کارهای دیگری است. اگر میخواهید کارمندان با تمام وجود، با قلب و ذهن خود برای شما کار کنند؛ باید ۱۷ چیز زیر را قربانی کنید:
۱. علاقه شخصی
مهمترین اولویت برای رهبران کسبوکارها، رها کردن علاقهها و منافع شخصی است. اصلا درباره رشد و پیشرفت، لذت از زندگی و فراموش کردن علایق شخصی در یک رهبر صحبت نمیکنیم. رهبران میدانند راهنمای بزرگی برای دیگران هستند و هنگامی که تیمشان موفق شود؛ این موفقیت برای آنها هست.
۲. دیده شدن
رهبران خوب سعی میکنند از دیده شدن؛ در کانون توجه بودن و معروف شدن بپرهیزند و بیشتر در خفا و سایه کارها را پیش ببرند. بهترین رهبران دنیا ترجیح میدهند بیسروصدا به تیمها و شرکتشان کمک کنند تا همگی با هم در مسیر رشد و توسعه قرار بگیرند.
۳. انتساب پیروزیها به خود و شکستها را نتیجه اشتباه دیگران دانستن
باید در هنگام خطاها و اشتباهات، بیشتر خودتان را ببینید و در هنگام پیروزیها و موفقیتها، دنبال دیگران باشید. آنها به راحتی از دیگران تمجید میکنند و نگران اعتبار و شخصیت خود نیستند.
۴. زمان فراغت
در دسترس بودن مهمترین چیزی است که یک رهبر کسبوکار باید داشته باشد. درب اتاقشان همیشه به روی کارمندان و مدیران رده پایینتر شرکت باز باشد و زمان کافی برای رسیدگی به امورات آنها داشته باشد.
۵. کنترل اطلاعات
بهترین رهبران دنیا سعی میکنند اطلاعات را آزاد کنند و به سوی انحصارگرایی اطلاعات یا مخفی کردن آنها پیش نمیروند. سعی میکنند اطلاعات بیشتری به کارمندان و مدیران خود بدهند و در متنها، نامهها و اطلاعیههای خود، اطلاعات لازم و مناسب کارمندان را بگنجانند.
۶. قبول دارند که همیشه حق با آنها نیست
اگر احساس کردید کارمند شما مشغول دروغگویی و چابلوسی است؛ باید نگران شوید و رویه خود را تغییر دهید. رهبران موفق آشکارا اشتباهات و آسیبهای خود را پذیرفته و با خودشان یا دیگران در این زمینه صریح و راحت هستند. نباید اینطور وانمود کرد که همیشه درست میگویند و درست عمل میکنند.
۷. برترنمایی و همیشه بهتر بودن
یک رهبر خوب سعی میکند بهترین کارمندان و نیروهای خود را انتخاب و به سمتهای مهم و حساس شرکت بگمارد. در جذب بهترین استعدادها و نیروها کوشا است؛ حتی اگر احساس کند یک کارمند از او بهتر است و در آینده جایگزین او میشود. رهبران ضعیف شرکتها سعی میکنند افراد پایینتر از خود را به کار بگیرند.
۸. تظاهر
مانند خاک عمل میکنند نه خورشید. سراغ تظاهر، ادعا و بهانهتراشی نمیروند. اصلا اهل وانمودسازی و ظاهرسازی نیستند. همیشه هر فرد یا اتفاق را آنطور که هست میبینند و نشان میدهند.
۹. کنترل
سعی نمیکنند کنترل همهچیز را در دست داشته باشند. به مدیران و کارمندان خود استقلال کامل میدهند تا بهترین و درستترین کارها را انجام دهند. از ورود به جزئیات جلوگیری میکنند و آشکارا به تیم خود اعتماد دارند.
۱۰. مقاومت در برابر تغییر و انعطافناپذیر بودن
نباید رهبران و مدیران از نقاط قوت خود چشمپوشی کنند و نگاهی به مسیر طی شده نداشته باشند، ولی گاهی اوقات نیاز است چیزهایی که به دست آوردند را قربانی و برای چیزهای جدید تلاش کنند. شاید نیاز باشد یک عادت را تکرار، عادت دیگر را کامل و عادت دیگری را ترک کنند.
۱۱. کمالگرایی افراطی
با قانون ۸۰ به ۲۰ آشنایی کامل دارند و سازمان را به سوی واقعگرایی پیش میبرند و از کمالگرایی، ایدهآل بودن و ۱۰۰ درصد بهرهوری یا سود برحذر میدارند. چون کمالگرای باعث فرسودگی سازمان و تیمها میشود.
۱۲. خودبینی
رهبران موفق کسبوکارها میدانند عاری از عیب نیستند؛ پس در دریافت بازخوردها و کاستیها فروتنانه عمل میکنند. میدانند که هنوز باید پیشرفتهای زیادی داشته باشند.
۱۳. قدرت
به جای قدرت، بیشتر به مهر و محبت، احترامگذاری و انتقال انرژیهای مثبت به دیگران تاکید دارند. هرگز از قدرت خود برای انتقامگیری، رسوا کردن و شکست دیگران استفاده نمیکنند یا با قدرت شخصی خود دنبال به دست آوردن چیزی نیستند
۱۴. تسلط بر بحث
رهبران موفق شرکتهای تجاری سعی میکنند عمدا یک بحث را طولانی نکرده و خودشان را مسلط بر آن جلوه ندهند. آنها برای نظرات دیگران ارزش قائل شده و بیشتر سعی در گوش دادن آنها دارند.
۱۵. تعصبها
باید از الگوهای فکری پیروی کنند که فارغ از تعصبات باشند. رهبران باید تعصبات خود را قربانی منافع بزرگتر کنند و بیش از حد روی چیزی اصرار نداشته باشند.
۱۶. عادتهای بدی که به سختی میشود در برابرشان مقاومت کرد
برای یک رهبر کسبوکار، کوچکترین عادت بد تبدیل به رفتاری زشت و ناپسند میشود. کارمندان از کوچکترین عادتهای او الگوبرداری میکنند؛ چه عادت خوب یا عادت بد!
۱۷. نیاز به برتریجویی
به اندازه کافی اعتماد به نفس دارند که دیگری نیازی به اثبات خود یا حس برتریجویی نداشته باشند. هنگامی که سکان هدایت یک کسبوکار را به دست میگیرند؛ باید خالی از چنین حسی باشند.