شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۹
غلامحسین الهام

خط شکنی، خودشکنی است

کد خبر : ۴۹۵۱۴
حماسه 9 دی و سالروز آن در هفته‌ای که گذشت و نیز فضای انتخاباتی مجلس نهم شورای اسلامی، ما را بر‌ آن داشت تا در گفت‌وگویی با کارشناسان و تحلیلگران سیاسی به بررسی عوامل اصلی پیدایی فتنه 88، زوایای مورد غفلت واقع شده در فتنه و... بپردازیم و در حد وسع مطبوعاتی با دکتر غلامحسین الهام به چالش بنشینیم. دکتر غلامحسین الهام که متولد سال 1338 دزفول است دارای مدرک کارشناسی حقوق قضایی از دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم‌شناسی از دانشگاه تربیت مدرس و دکترای حقوق جزا و جرم‌شناسی از دانشگاه تربیت مدرس بوده و در سوابق اجرایی مدیریتی ایشان می‌توان به عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، حقوقدان شورای نگهبان، سخنگوی وقت دولت دکتر محمود احمدی‌نژاد و وزیر دادگستری اشاره کرد، ایشان مدتی هم سخنگوی این شورا و پس از آن سخنگوی قوه قضائیه بوده‌ است.

آقای دکتر! برخلاف روال همیشگی که باید مصاحبه شونده در ابتدای مصاحبه به معرفی و بیان بیوگرافی خود بپردازد جنابعالی به عنوان‌ یک‌ شخصیت سیاسی– دانشگاهی که در مقاطع مختلفی دارای مسؤولیت‌های مهم و کلیدی بوده‌اید شخصا ترجیح می‌دهید مخاطبان زندگی شخصی آقای الهام را چگونه ببینند؟

معلمی که دوست دارد کارش را خوب انجام دهد از تنفس در فضای کشوری که مردمش اینگونه حسینی هستند، احساس بهشتی دارد، به این مردم عشق می‌ورزد و دوست دارد قدرت شکرانه این نعمت را می‌داشت.

شما قبلا در جمع ناظران شورای نگهبان گفته‌اید خنثي كردن فتنه 8 ماهه به اندازه يك جنگ 8 ساله ارزش دارد. به نظر شما این جنگ چه مختصاتی داشت که ارزش ماهیتی آن با 8 سال دفاع مقدس برابری می‌کند؟ پیچیدگی‌های فتنه 88 را در چه می‌بینید؟

در جنگ 8 ساله، ملت رشید ایران بویژه جوانان با ایمان محکم و عزمی راسخ و باوری قلبی بر حقانیت خود وارد این عرصه شدند. پیش روی خود بهشت و رضوان الهی را می‌دیدند و برای شهادت له‌له می‌زدند. همه این امور با اعتماد و ایمان به رهبری صورت می‌گرفت. چنانکه امیرالمومنین در توصیف یاران صفینی خود همچون عمار فرمود: وثقوا بالقائد و اتبعوه، اعتماد به قائد و امام خود کرده و او را تبعیت کردند. این اتکای به امام و ایمان به راه، باور قلبی مستحکمی ساخته بود که تهدیدها و جنگ سخت هیچ تردیدی ایجاد نمی‌کرد. در فتنه 88 این باورها و ایمان نشانه رفته بود. رجال قوم به جای یاری رهبری، پیشگام شکاف بودند و نامه بی‌سلام منتشر می‌کردند و شکافی همچون سقیفه راه انداختند بلکه برای اثبات مسیر خود سقیفه واقعی را نیز تحلیل شرعی کردند و مشروعیت بخشیدند. آرایش جبهه مقابل همچون جمل بود؛ رجال فتنه بر شتر انقلاب سوار شده و قد کشیده بودند و الا دیده نمی‌شدند. در عین حال همچون قوم هود ناقه صالح را پی کرده بودند. از سویی خط امام را همچون قرآن اصحاب شام بر نیزه کرده بودند ولی قرارگاه فرماندهی آنها آمریکا و اسرائیل بود. دیگ امام حسین(ع) را هم زدند ولی شیپورچی یزید بودند. اگر بخواهم با تسامح مقایسه کنم جنگ 8 ساله همچون دوره پیامبر جنگ بر سر تنزیل بود و فتنه چون روزگار امیرالمومنین جنگ بر سر تاویل بود. ایمان و شجاعت در دوره تنزیل کارساز است در دوره تاویل، بصیرت می‌خواهد. وقتی ملتی چنان عمل می‌کند و دچار اشتباه و سستی و انحراف نمی‌شود تا دشمن از نفاق به درمی‌آید و ناگزیر ماهیت خود را برملا می‌کند و بر خیمه عاشورا آتش می‌زند، هنر سیاسی و بصیرت دینی خود را نشان می‌دهد. ملت با جنگ کشور خود را از دشمن آشکار حفظ کردند و در فتنه، دین و انقلاب اسلامی خود را از دست دشمن پنهان حفظ کردند. انصافا 8 ماه سخت‌تر از 8 سال بود. آنجا خون بود اینجا خون جگر! می‌کشتند و نوحه‌سرایی می‌کردند. تقلب می‌کردند، فریاد تقلب می‌زدند. می‌دزدیدند فریاد می‌زدند دزد را بگیرید. عاشورا که شد باطن‌شان برملا شد. با امام حسین(ع) درافتادند ملت هم کارشان را تمام کرد.
گفتمان فتنه چه ویژگی‌های اختصاصی داشت که بخشی از خواص و عوام جامعه نتوانستند یا نخواستند در فتنه 8 ماهه جبهه حق را از باطل تشخیص بدهند؟
البته عدم موضع خواص یا عوام کاملا ناشی از گفتمان فتنه نیست بلکه در مواردی خواص انگیزه‌های دیگری دارند. ممکن است در این باره سکوت یا همراهی، به ملاحظه اشخاص دخیل در این حرکت همچون آقای هاشمی باشد. به هر حال آدم‌های محافظه‌کار احتمال به قدرت بازگشتن این افراد را می‌دهند باید پله‌های بالا رفتن از قدرت را حفظ کرد! نردبان قدرت را نشکست! اینها ملاحظات خودشان را دارند نه انقلاب. برخی هم تعهد سیاسی به اشخاص بیشتر از نظام و انقلاب دارند اما درباره عوام شاید بیشتر ویژگی‌های گفتمانی فتنه تاثیر داشته است. فتنه با شعار آوردن ارزش‌های اسلامی انقلاب و شهیدان بر سر سفره مردم آغاز کرد و با آتش زدن خیمه امام حسین(ع) ختم شد. شعار نخست‌وزیر امام و تابلوی بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) را در دست گرفت چون امر را مشتبه کرد. گفتمان فتنه گفتماني تقلبی بود. با تقلب گفتمانی آغاز کرد. مع‌الوصف شکل عمده در فتنه خواص بودند نه عوام!
لایه‌های پنهان هدایتی فتنه 88 را در کجا باید جست‌وجو کرد و مصادیق بارز آن را در چه جریان سیاسی و شخصیتی می‌توان دید؟ رمز سقوط چنین جریانات و اشخاصي در چیست؟
بالاخره هاشمی باید پاسخ خداوند را بدهد. اگر او تکیه‌گاه فتنه‌گران نبود دشمن اینقدر طمع نمی‌کرد و قضایا اینقدر دوام نمی‌آورد. آن سازمان‌‌هایی که رهبری آن را داشتند مثل سازمان مجاهدین انقلاب که از زمان امام و با تایید ایشان مهر انحراف داشتند، مشارکت هم که از درون آنها زاییده شد، اینها این قدرت را برای ایجاد فتنه به تنهایی نداشتند. اگر تنها اینها بودند ظرفیت آن را نداشتند که بین تهران و قم پل بزنند و شائبه‌ها را بین خواص توسعه بدهند. البته قم محکم‌تر از هر زمان به دهان فتنه کوبید.
شما به‌طور‌ واضح معتقدید آقای هاشمی‌رفسنجانی هیچگاه در طول رخداد فتنه 88 سکوت نکرده است بلکه وی تکیه‌گاه اصلی فتنه بوده است؟ ضمن تبیین دلایل استدلالی و استنادی چنین گفتمان تحلیلی، دلایل اتکایی اصلاح‌طلبان را به هاشمی‌رفسنجانی با وجود دشمنی‌های دامنه‌دار آنان در جریان دوم خرداد با ایشان در چه می‌بینید؟ دیگر تکیه‌گاه‌های اصلی فتنه را در کجا می‌بینید؟

هاشمی مخالفت خود را با احمدی‌نژاد مکرر نشان داده بود؛ با احمدی‌نژاد به عنوان رئيس جمهور. او حتی یک بار در خطبه‌های جمعه هشدار داد دوره مدارا با دولت گذشته است و این یک تهدید آشکار بود. در انتخابات دهم پشت و پشتوانه سبزها بود. مرکز صیانت از آرا، تحت لوای او بود. دختر و پسرش میداندار و طلایه‌دار جریان بودند. زنش روز انتخابات دعوت به آشوب کرد! نامه کذایی را نوشت! در این نامه چه هدفی جز توقف انتخابات و تعطیل جمهوریت را در آن شرایط دنبال می‌کرد؟ در خطبه‌های آخر نماز جمعه قوانین کشور را زیر پا گذاشت و به فتنه‌گران در مقابله با قانون اصالت داد. نظام را به خشونت علیه فتنه‌گران متهم کرد. از مقتولان و... نام برد. اصلا به کشته‌شدگان از ملت اشاره‌ای نکرد. از آتش زدن مساجد هیچ اشکی نریخت ولی خواستار آزاد کردن فتنه‌گران زندانی شد. تیر شبهه را از کمان قدرت و سابقه خود دائم شلیک کرد و تا توانست بسط شبهه کرد. با همه احساسات رقیقش! اشکی بر عزای عاشورای 88 نریخت به 9 دی نیم‌نگاهی هم نکرد. تاریخ حقایق بیشتری را آشکار خواهد کرد.
با وجود گذشت بیش از 2 سال از ماجرای انتخابات 88 هنوز آقای هاشمی‌رفسنجانی در نقد غیرمنصفانه و گاه مغرضانه پروسه انتخاباتی کشور که اتفاقا در طول 30 سال گذشته ایشان بارها و بارها از طریق همان مکانیسم مورد نقد به جایگاه‌های والایی در این نظام دست یافته یا حداقل در طول 8 سال دولت سازندگی مستقیما مسؤولیت اجرایی انتخابات آن دوره را که گاهی نتایج عجیبی مانند پیروزی دوم خردادی‌ها را در پی داشت از لزوم برگزاری انتخابات آزادی تحت نظارت ناظران بی‌طرفی صحبت می‌کند که بیشتر به یک ‌طنز سیاسی شبیه است. از سوی دیگر به نظر می‌رسد هاشمی‌رفسنجانی سعی دارد در قالب یک ‌انحراف مشخص سیاسی، اجتهاد سیاسی خود را به ضرب زور رسانه‌های داخلی و خارجی همسو، در مقابل رهبری به اثبات رسانده و بدین طریق سنگ بنای جریان انحرافی جدیدی را بنا بگذارد که در یک ‌جمله «مبین وجود حاکمیت دوگانه در کشور باشد» و این یک ‌انحراف آشکار است.
لطفا نظر تحلیلی خود را در این باره بیان کنید و بفرمایید چه جریانات سیاسی و به طور مشخص با چه اهداف پشت پرده هاشمی‌رفسنجانی را در اجرایی کردن این نیات سیاسی یاری می‌رسانند؟
 
مضاف بر اینکه اغلب این جریانات در ادوار نه‌چندان دوری هجمه به هاشمی‌رفسنجانی را به عنوان یک ‌استراتژی حزبی در دستور کار داشتند. همه این موارد را در 2 نگرش باید دنبال و تحلیل کنید.
وقتی سیاست عین دیانت است و وقتی دیانت عین سیاست است وقتی دومی باشد این اتفاقات در سیاست خیلی عادی است. وقتی مبناها فرق می‌کند بناها هم مختلف می‌شود.

در پاسخ به سوال راهبردی چگونه به اینجا رسیدیم، خواهشمند است ارزیابی تحلیلی خود را از نقش عملکردی دولتین سازندگی و اصلاحات در شکل‌گیری ریشه‌ای فتنه 88 با بیان مصادیق بیان فرمایید.

در هر دو صورت به تدریج و در یک ‌فرآیند زمانی و رفتاری، ریشه‌های انقلاب به سمت خشکاندن برده شد ولی چون این ریشه با خون پاکان و مخلصان آبیاری شده بود به راحتی نخشکید چون با رفتار سیاسی- اقتصادی و فرهنگی خود عدالت و دیانت را به قربانگاه بردند. فکر کردند انقلاب در حال احتضار است لذا مرگ آن را اعلام کردند و صریحا گفتند انقلاب و رهبر آن به تاریخ پیوسته است ولی بصیرت، هوشمندی و ایمان به اصالت اسلامی انقلاب و شعارهای کسی که داعیه بازگشت به آن را داشت (احمدی‌نژاد) ریشه‌های انقلاب را که داشت به خواب زمستانی می‌رفت، بیدار کرد و بهار انقلاب آغاز شد و رویش‌های نوینی پدید آمد. فتنه88 تحمیل زمستانی خیلی زودرس جهت پایان دادن به بهار انقلاب بود. مردم هوشمند بودند و نگذاشتند.
برخی معتقدند ناتوانی سیاستگذاران کلان فرهنگی کشور در 2 دهه گذشته درباره تبیین و تفكيك مرز‌های نیمه روشن اسلام ناب محمدي با اسلام آمريكايي در سطوح مختلف جامعه ضمن فراهم کردن زمینه امیدواری غربی‌ها به نتیجه‌بخشی یک ‌جنگ نرم گام به گام گسترده علیه انقلاب اسلامی، طبقه تکنوکرات لیبرال‌مسلکی را بر سرنوشت اقتصادی– سیاسی جامعه مسلط کرد که انزوا و انفعال سیاسی در مقابل زیاده‌خواهی‌های غربی از ویژگی‌های بارز آن محسوب می‌شود. از سوی دیگر تسامح و تساهل دینی نیز در دامن زدن به بیماری سیاسی فراموش شدن تعمدی یا در حالت خوشبینانه غفلت از آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی توسط مدیران مدعی اجرایی منجر شد، شما نقش تسامح و تساهل پیش آمده در طول حضور دولتین سازندگی و اصلاحات در کشور را در فتنه 88 چگونه ارزیابی می‌کنید؟

جامعه ما با انقلاب اسلامی و آرمان‌های آن یعنی عدالت و معنویت نه‌تنها مشکلی نداشته بلکه برای تحقق و حفظ آن فداکاری مستمر و تحمل بالا و مقاومت پیوسته‌ای از خود نشان داده است، لذا برای برون بردن یک ‌ملت از این وضع باید وضع جدید را با قرائت و گفتمان همان انقلاب مطرح کرد و چون این تناقض ممکن نیست لذا اعلام قرائت‌های مختلف از دین و انقلاب به گفتمان تقلبی و دروغین، مشروعیت می‌دهد. برای برخی هم ممکن است شبهه‌ ایجاد کند ولی حاملان گفتمان دوم خرداد آنقدر عجله داشتند که با تسامح و تسلیم در برابر غرب علیه انقلاب شمشیر کشیدند لذا با رسوایی تمام از صحنه حذف شدند.
البته وقتی الگوهای اقتصادی و فرهنگی غربی‌ را در توسعه اتخاذ کردیم طول می‌کشد تا مردم آثار بی‌عدالتی ناشی از ذات آن را ادراک کنند ولی بالاخره ماهیت آن رو شد، مردم هم از اعتقادات اصیل انقلاب مجددا رونمایی کردند.

در حال حاضر راه خلاصی از این بیماری نسبتا مهلک سیاسی چیست؟
پایبندی کامل به الگوی اسلامی و بومی در ساختن کشور و سپردن مدیریت تقنینی، اجرایی و سیاستگذاری کشور به کسانی که هم درک و شناخت کامل از این الگو دارند و هم به آن معتقد و ملتزمند. از نظر شخصی هم امام فرمودند «ریاضت»! عبور از خود. امام نخستین خطاب‌شان به نخستین رئیس‌جمهور این بود: حب‌الدنیا راس کل خطیئه. خدا بچه‌های جبهه را چه در حیات و چه «عند ربهم» عزیز بدارد که می‌گفتند «خط‌شکنی، خودشکنی است». بچه‌های تخریب اول خودشکن بودند بعد خط‌شکن. فعلا ما خط‌شکن شدیم تا خود بمانیم. ظاهرا تصمیم گرفته‌ایم از اسلام و انقلاب عبور کنیم ولی از خود عبور نکنیم!

آیا شما معتقد به نقش داشتن جریان فراماسونری در فتنه 88 هستید؟ اگر جواب مثبت است ضمن بیان دلایل بی‌توجهی عمومی به جریان فراماسونری در 30 سال گذشته رگه‌های روشنی از این اثرگذاری را بیان کنید. آیا امکان وابستگی سران فتنه به آیین‌ استعماری و منحط فراماسونری می‌دهید؟ چه کسانی را مشخصا در جرگه این جریان می‌دانید؟

در این باره تخصصی ندارم ولی به طور کلی رویکردی غربی، مبانی خود را آشکار و پنهان نفوذ می‌دهد و تحمیل می‌کند. در چنین شرایطی به هر پدیده فکری و نظری باید با دقت و ژرف‌نگری توجه کرد ولی دچار شکاکیت و بدبینی مطلق نشد. بصیرت در دین حافظ انسان در این عرصه است. ما مارگزیده التقاط و غربزدگی هستیم، حق داریم از ریسمان سیاه و سفید بترسیم.

نقش جریانات التقاطی مختلف که اتفاقا تعدادشان کمابیش از نظر کمی هم قابل توجه هستند را در فتنه 88 چگونه ارزیابی می‌کنید؟ در صورت امکان مصادیق بارز ملموس در جریان فتنه 88 را بیان کنید.

در طول سال‌های دولت سازندگی و اصلاحات، التقاط با تفکر غربی بویژه لیبرالیسم در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن بشدت در نگاه عمده کارگزاران و برنامه‌های آنها نفوذ کرد. این دیدگاه التقاطی با اصالت‌های فکری مردم در تعارض قرار گرفت و به اتفاق شبه‌انقلاب سوم تیر انجامید.

چرا برخی سران تشکیلاتی پیدا و پنهان فتنه بشدت تلاش سازمانی دارند که منشأ رخداد بیداری اسلامی منطقه را به جریان مرده فتنه سبز تسری بدهند؟ ریشه ترس آنان از خوردن تابلوی بیداری اسلامی به نام انقلاب اسلامی در چه چیزی نهفته است؟

طبیعی است نظام سلطه و تمدن شیطانی غرب از هیچ عاملی به اندازه اسلام ناب هراس ندارد. تبدیل منطقه به یک ‌منطقه اسلامی، ناقوس مرگ استکبار است که به صدا درمی‌آید. توقع دارید اینان از صدای مرگ خود احساس خوشایندی داشته باشند؟ با آهنگ مرگ کسی نمی‌رقصد! فتنه‌گران هم که اصالت فکری ندارند؛ هرگونه استکبار بدمد از خود «صدا» صادر می‌کند.
2 سال از فتنه 88 می‌گذرد. به نظر می‌رسد لزوم مصون‌سازی جامعه در برابر فتنه‌های آتی به شفافیت بیشتری نیاز دارد. خواهشمند است جنابعالی ضمن معرفی سران اصلی که عموما کمتر به آنها پرداخته شده است، به عنوان یک ‌شخصیت فرهنگی، سیاسی، قضایی و عضو ارشد سیاستگذار نظام در برخی بخش‌ها بفرمایید آیا از روند محاکمه و برخورد قضایی با سران فتنه رضایت دارید؟ در صورت منفی بودن جواب رمز مماشات ظاهرا ناموجه با سران فتنه را در چه دانسته و خسارات اینگونه مماشات را چه می‌دانید؟

چون قسمت (قضایی!) [ ازلی] بی‌حضور ما کردند/
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر.

علت رخداد حماسه 9 دی چه بود و چرا این حماسه با فاصله زمانی 8 ماهه به وقوع پیوست؟ علت عقب ماندن عمده خواص را از سیل خروشان مردمی در چه می‌بینید؟

رخداد حماسه 9 دی مبتنی بر عاشورا بود. در هتک حرمت عاشورا نقاب فتنه کاملا فروافتاد. شاید تا آن روز کسی باور نمی‌کرد هاشمی‌رفسنجانی این پدیده را هم شاهد باشد و با سکوت تایید کند و میرحسین این رفتار اموی را اقدام مردان خداجو توصیف کند! مردم همه انقلاب را به خاطر دین می‌خواهند. شهیدان با سربند مسافران کربلا شهید شدند. خدا خواست آنها باطن خود را آشکار کنند. اگر روز اول این کار را می‌کردند همان روز اول فتنه روز آخر آنها بود. خدا در این روز فتنه و فتنه‌گران را رسوا کرد.

شما به عنوان یک ‌فرد موثر دانشگاهی نقش و جایگاه طبقه دانشگاهی را که اتفاقا ادعای پرچمداری جریان روشنفکری در کشور و حتی منطقه را دارند در مقوله فتنه و بصیرت 88 چگونه ارزیابی می‌کنید؟
مثل همه طبقات، برخوردار از دیدگاه‌های متفاوت و مختلف هستند ولی برآیند کلی آن را همانند برآیند حرکت ملت در جهت اصالت‌های انقلاب می‌شناسم، ضمن آنکه شاخص‌های ممتاز و برجسته‌ای در دانشگاه در مقابله با فتنه وجود داشته و دارد.

راهکار عملی برای نهادینه کردن هوشمندي و بصيرت دینی برای مقابله با فتنه‌های آتی چیست؟ کدام نهاد سازمانی مسؤولیت مستقیم در این رابطه دارد و ارزیابی شما از میزان موفقیت‌های نهادهای مسؤول در این باره چیست؟

2 کار اساسی ضرورت دارد؛ تعمیق مبانی دینی انقلاب و بسط و گسترش آن، دوم رفتار صادقانه مسؤولان و عدم ریاکاری و انطباق رفتار اجرایی با مبانی دینی و اعتقادی یعنی یکرنگی در فکر و عمل مبتنی بر اسلام ناب. مردم تشنه قطره‌ای از عدالت علوی هستند. هر قطره‌ای از این عدالت، آب حیات کشور است و آن را در برابر همه حوادث پایدار می‌کند. اگر کسی ظرفیت آن را نداشته باشد از خواصند نه از مردم!

جناب آقای دکتر! به عنوان سوال آخر چنانچه ناگفته‌ای به نظرتان می‌رسد که ضرورت دارد در خاتمه مصاحبه بیان شود، بفرمایید؟
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب‌العالمین و اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۲ - ۱۹ دی ۱۳۹۰
۷
۳
هركس اين پنج روزه نوبت اوست
اين نيز بگذرد
بگم نگم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۵ - ۲۱ دی ۱۳۹۰
۶
۳
بگم ... نگم ، انصافا مصاحبه خوبی بود ، لذت بردم ، و یک سئوال دارم ، آیا ایشان خود شکن بودند یا خط شکن و بر چه ادله و شواهد ؟ دوم اینکه چرا این همه مسئله و مشکل در دولت دیدند بخصوص مقابل رهبری ولی هیچ حرفی نزدند و ماله کشی جریان انحرافی را انجام دادند ؟ سوم اینکه چرا دوباره میخواهند با زدن پیکر نیمه جان هاشمی در این انتخابات حرکت رو به جلو را انجام بدهند و جریان انحرافی را در لایه و پشت پرده پنهان نمایند ؟ چهارم اینکه فتنه و انحراف دو تیغه قیچی برای زدن انقلاب و رهبری میباشند و هر کدام از این دو را نگوییم مطمئنا به آن یکی وصل هستیم ؟ و در آخر چرا فرزند برومند شهید مطهری که در حال حاضر منتقد دولت بیمار میباشد ،توسط عوامل انحرافی زده میشوند و تاییدیه آن توسط وزارت کشور داده نمی شود ؟ آیا به عدالت علوی که ایشان میفرمایند نباید تامل کرد ! ؟ لازم بذکر است که دکتر علی مطهری در حال حاضر نماینده مجلس میباشند . خداوند آخر عاقبت همه را ختم به خیر کند ، انشاالله
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
بگم نگم عزیز ؛ شما که میدانید آقای دکتر خودش خط شکن و جزء عوامل فتنه 88 بود
سید رضا مصطفوی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۴ - ۱۳ بهمن ۱۳۹۰
۵
۳
اقای دکتر ؟؟؟؟ جالب بود
بقیه مصاحبه جک بود یا واقعیت
بابا اون یکی دکتر که اقنصاد رو ترکوندن ببخشید ترمیم کردند
اقای دکتر ؟؟؟