این روزها همه از تعابیر ظاهرا وطنپرستانه «اردشیر زاهدی» با شبکه بی بی سی فارسی حرف می زنند. این اظهارات اگرچه بی سابقه نبوده و بنا به فراخور زمان، منتشر گردیده اما به دلیل جنبه حمایتی این اظهارات از حاکمیت موجود در ایران، اپوزیسیون خارج نشین را خشمگین و تحلیلگران داخلی را خوشحال و ذوق زده کرده است.
اردشیر زاهدی در بخشی از مصاحبه کوتاه خود با بنگاه سخن پراکنی ملکه انگلیس، اظهار می دارد: «ما کسانی که از ایران رفتیم پول هم برای خودمان برداشتیم و آوردیم حق نداریم بگوییم لنگش کن! غلط میکنند کسانی که تغییر حکومت در ایران را عامل پیشرفت میدانند. ایرانیهایی که در خارج میگویند بروید آنجا بمب بیاندازید، به نظرم آنها دیگر ایرانی نیستند و شرافتشان را فروختند و از خارج پول بگیرند. من به قاسم سلیمانی افتخار میکردم، افتخار میکنم و افتخار خواهم کرد.»
در نگاه نخست، این اظهارات را می توان برآمده از شرافت، وجدان و انصاف گوینده آن تعبیر و تفسیر نمود اما ساده انگارانه خواهد بود اگر تصور کنیم که وزیر خارجه و داماد سابق شاه معدوم، که بیشتر زندگانی اش را در آمریکا و انگلستان سپری کرده است، اینگونه چنگ بر اعتبار و گذشته خویش بیاندازد! متاسفانه اما عده ای ساده دل و خوشبین نیز با این موج رسانه ای راه افتاده از سوی شبکه خبری عامل کودتای مرداد 1332، همراهی می کنند و عزت و آبروی نظام مقدس جمهوری اسلامی را تنها در تعریف دشمنان از آن، محفوظ می دانند؛ غافل از اینکه این شگرد تکراری بارها و بارها آزموده شده است!
در همین راستا به یاد آورید بهمن 1390 و مانور شدید رسانه های داخلی مبنی بر تغییر دین «شان کریستوفر استون» (فرزند الیور استون) بازیگر و کارگردان مطرح آمریکایی، از مسیحیت به اسلام و انتخاب نام «علی» برای خود را، که در مدح آن چه افسانه سرایی هایی صورت گرفت! این درحالی بود که چندی بعد، نامبرده با تکذیب تغییر دین خود اظهار داشت: «من با این حرف مهاتما گاندی موافقم که گفت: "من یک هندو، یهودی، مسیحی، مسلمان و بودایی هستم." «شان» اسم عامیانه و دنیایی من است، «کریستوفر» اسم مسیحی من، «استون» اسم یهودی است که از پدرم به ارث بردهام و «علی» اسم اسلامی من»!
پیشتر نیز حضور «علی علیزاده» تحلیلگر لندن نشین در برنامه زنده اتاق خبر شبکه بهایی «منوتو» و دفاع جانانه اش از سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی در شهریور ماه 1397، موجی از جمایت ها از این فرد را به دنبال داشت. لازم است بدانیم نامبرده از طرفداران سرسخت فتنه آمریکایی/اسرائیلی 88 بوده، به حدی که مقالات و سخنرانی های متعددی از نامبرده در سایت منحل شده «جرس» و سایر تارنماهای همسو منتشر گردیده و بعنوان کارشناس مخالف سیاست های جمهوری اسلامی در شبکه های رادیو و تلویزیونی اپوزیسیون همچون بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو فرانسه و... سابقه حضور فعال داشته است!
در همین زمینه شاید بتوان ساده ترین و پیش پا افتاده ترین اهداف مدنظر گردانندگان چنین شبکه هایی، در دعوت از افرادی در قامت پوزیسیون و حامی جمهوری اسلامی را اینگونه برشمرد که اولاً اعتماد مخاطبین را به جهت وجود «آزادی بیان» و «تحمل آراء مخالف» جلب نمایند؛ ثانیاً با «دفاع بد» پوزیسیون مدعو از حقانیت نظام یا مغلوبه شدن وی در مواجه با کارشناسان پُرتعداد مخالف، ذهنیت بیننده را به سمت و سوی ناکارآمدی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی هدایت کنند؛ و ثالثاً با راه اندازی جنگ زرگری و آب و تاب دادن به درگیری های لفظی میان «تحلیلگران موافق و مخالف» یا «مجری موافق و کارشناس مخالف» و بالعکس، زمینه را برای هرچه بیشتر دیده شدن و تبلیغ برای شبکه متبوعشان، فراهم آورند.
با این تفاسیر آیا رواست که به چنین نمایش و سناریونویسانش شک نکرده و ایشان را در مدعایشان صادق بدانیم؟!