تاریخپژوهان انقلاب، خاطراتی متفاوت و ویژه از رمضانهای ایام انقلاب دارند. افطار و سحرهایی که در زندانهای رژیم طاغوت سپری شدند یا تجربه رمضان در ایام منتهی به انقلاب ۵۷ که بسیار ملتهب و پراضطراب سپری شد، روایتگر خاطراتی است که باید دوباره و چندباره مطالعه و بررسی شود. در این گزارش سراغ پژوهشگران و متخصصان حوزه تاریخ شفاهی معاصر رفتهایم تا از کشفیات آنها در خاطرات مبارزان انقلابی برایمان بگویند.
قرآن الهامبخش
حمید قزوینی (پژوهشگر تاریخ انقلاب)
به گزارش جام جم در ایام پیش از انقلاب، حال و روز زندانیانی که در زندانهای رژیم شاهنشاهی اسیر بودند، مساعد نبود. اغلب زندانیان طی عملیات سخت بازجویی و شکنجه، راهی جز پناه بردن به معنویات و انس با قرآن، دعا و ذکر نداشتند. طبیعتا اگر در ماه مبارک رمضان کسی گرفتار زندانهای شاه میشد، شرایط برایش به مراتب دشوارتر میبود و چالشهای تازهای را تجربه میکرد. در خاطرات تعدادی از این زندانیان خواندهام در ماه مبارک رمضان، غذایی را که در طول روز به زندانی داده میشد، جایی مخفی میکردند تا بتوانند به عنوان وعده سحری بخورند. همچنین به علت دسترسی نداشتن به کتابهای قرآن و ادعیه در زندان، موارد محدودی هم که یافت میشد، به صورت مخفیانه بین زندانیان دست به دست میشد. در سلولهایی که چند زندانی در آن حضور داشتند، گاه یک نفر به تلاوت آیات قرآن و قرائت ادعیه میپرداخت و دیگران با او زمزمه میکردند.
این قرآن خواندنهای در زندان، تاثیرات زیادی بر زندانیان میگذاشته، به طوری که در خاطرات آنها، آیات قرائت شده در ایام ماه رمضان بسیار الهامبخش و تاثیرگذار روایت میشوند. برای مثال در خاطرات یکی از زندانیان شاه در ایام انقلاب آمده است: مدتی بود دلنگران خانواده و فرزندم بودم تا اینکه در جریان قرائتهای شبانه به آیه شریفه «المال والبنون زینة الحیاة الدنیا» برخوردم. این آیه چنان مرا تحت تاثیر قرار داد که از خودم خجالت کشیدم و در واقع این آیه قرآن تسکینی برای دل بیقرار من شد.
تفسیر راهنما اثر اکبرهاشمی رفسنجانی هم نتیجه همین زندانهاست و بخش اعظم آن در زندانهای شاه نوشته شده است.
شکنجه مخصوص شب قدر
محسن کاظمی (پژوهشگر تاریخ معاصر ایران)
با توجه به تقسیمبندی مبارزان انقلاب اسلامی که به طور عمده شامل ملیون، مذهبیون و چپیهای مارکسیست میشدند، از میان این سه گروه، مذهبیون از سر عقیده و باورهای مذهبی وارد عرصه مبارزه شده بودند؛ لذا برای این گروه اعمال عبادی از جمله روزه، بسیار حائز اهمیت بوده است. این دسته از مبارزان انقلابی، در اجرای آداب روزه دقت ویژهای داشتند و این دقت حتی در زندانها نیز به تمامی رعایت میشده است.
در زندان سه وعده غذایی وجود دارد که این وعدهها به فراخور ماه رمضان یا هیچ ماه دیگری تغییر نمیکند. اما انقلابیون با مقاومت در برابر ابلاغیهها و دستورات آییننامهها، شرایط را به نفع خود عوض میکردند. برای مثال در خاطرات زندانیان زندان اوین این نکته وجود دارد تمهیداتی اندیشیده شد تا در ماه مبارک رمضان وعده ناهار به عنوان افطار و وعده شام به عنوان سحری به زندانیان تحویل داده شود.
اما علاوه بر مبحث تغذیه در زندان، برگزاری کلاسها و محفلهای قرائت قرآن، عربی آسان و تفسیر در ایام ماه مبارک رمضان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. همچنین در خاطرات این برهه زمانی آمده است که برخی از مبارزان اعتقادات سرسختی داشتند که از این جمله میتوانم به عباس آقازمانی معروف به ابوشریف یا احمد احمد اشاره کنم. در تاریخ آمده است اینها در سال بیش از صد روز را روزه بودهاند. بهخصوص ماههای رجب، شعبان و رمضان را به طور کامل روزه میگرفتند و در ایام دیگر سال نیز تلاش شان بر این بود که دوشنبهها و پنجشنبهها روزهدار باشند.
نکتهای که در اینجا از اهمیت بالایی برخوردار است این که روزه برای این مردان، تنها تربیت تن و صیانت از جسم نبود، بلکه نگاه این گروه به روزه از منظر تهذیب نفس و خودتزکیهای بوده است. اگر به تاریخ انقلاب به دقت بنگریم، متوجه خواهیم شد عمده این افراد در سالهای بعد مردان باصلابت و پرهیبتی بودهاند که مسؤولیتهای سنگینی را عهدهدار شدند و این ظرفیت عظیم که با تزکیه در وجود این افراد شکل گرفت، بعدها در بزنگاهها به کار انقلاب اسلامی آمد.
اما در تاریخ ماه رمضانهایی که بر انقلاب اسلامی گذشته، خاطرات تلخی هم وجود دارد. برای مثال بسیاری از مبارزان انقلابی در ماه مبارک رمضان شکنجه شدهاند و از این جمله میتوان به عزت شاهی اشاره کرد. از آنجا که در ماه رمضان به علت روزه، جسم انسان دچار ضعف و کرختی میشود و در مجموع آسیبپذیرتر است، شکنجهگران گمان میکردند میتوانند با فشار مضاعفی که در شکنجهها به انقلابیون میآورند، از آنها اعتراف بگیرند. به طور مثال در خاطرات عزتشاهی سخن از شکنجههایی در شب قدر آمده است که بعدها در تاریخ انقلاب بسیار هم معروف شد. در این خاطرات آمده است در شب قدر عزت شاهی و تعدادی از انقلابیون را بهشدت شکنجه و تا سحرگاه از سقف آویزان کردند. شاهی نقل کرده شکنجهگر به او میگفته: «امشب شب ضربت خوردن علی (ع) است و، چون شما ادعای پیرو علی (ع) بودن دارید، ما میخواهیم آن ضربهای را که علی (ع) خورد بر تو فرود آوریم!»
همچنین در تاریخ آمده است مرحومهاشمی رفسنجانی در ماه مبارک رمضان در زندان قزل قلعه در سلول انفرادی به سر میبرد و در همان سلول با صدای بلند سخنرانیهای مذهبی انجام میداد تا سلولهای دیگر هم، کلام او را بشنوند. خبر این قضیه که به مسؤولان زندان میرسد، او را به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار میدهند تا جایی که در خاطرات ایشان آمده است او را به زور روی زمین میخواباندند و تلاش میکردند لقمهای برنج یا جرعهای آب به او بخورانند تا به این ترتیب روزه او را بهظاهر باطل و بار روانی آن را به وی تحمیل کنند.
در کل آنچه من در تاریخ انقلاب یافتم این است که مبارزات انقلابی در ماه مبارک رمضان منتقدانهتر بوده و به کل رنگ و بویی دیگر داشته است و مبارزان در این ماه مبارک، روح و جسم خود را توامان صیقل میدادهاند.
آن نماز تاریخی
محمد زین العابدینی (پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی انقلاب)
به اعتقاد من مهمترین رمضانی که در جریان تاریخ انقلاب اسلامی میتوان از آن سخن گفت و خاطرات و اهمیت آن را بررسی و تحلیل کرد، رمضان سال ۱۳۵۷ است. رمضان ۵۷ نقش بسیار مهمی در جریان انقلاب اسلامی داشته و فعالیتهایی که در جریان این ماه صورت گرفته، در نهایت منجر به نماز عید فطر سال ۵۷ میشود که خود نقطه بسیار مهم و پررنگی در تاریخ انقلاب است.
نماز عید فطر سال ۵۷ بعد از مراسم چهلم شهدای مناطق مختلف کشور نظیر قم، تبریز و یزد اتفاق میافتد و بزرگترین اقدامی است که در آن برهه زمانی توسط انقلابیون صورت میگیرد؛ اقدامی که اگرچه در نهایت آرامش انجام میشود، اما کلید راهپیماییهای بزرگ کشور در ادامه فرآیند انقلاب اسلامی و آغازگر راهی است که در پایان به انفجار نور پیوند میخورد. در واقع انقلابیون از نمار عید فطر سال ۱۳۵۷ به تجمعات بعدی رهنمون میشوند و در نهایت به جمعهای میرسند که همه آن را در تاریخ با واقعه مهم و حیاتی ۱۷ شهریور میشناسیم.
اینجاست که شاهد اوجگیری انقلاب و فراگیر شدن تفکر انقلابی در کشور میشویم و کار آرام آرام به جایی میرسد که رژیم شاه دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست و در نهایت روز به روز به سمت سقوط حرکت میکند.
اما اصلیترین ماجرایی که در جریان وقایع رمضان سال ۵۷ میتوان آن را نقل کرد، روایت حسینیهای است که از حیث موقعیت مکانی در آن زمان نزدیک میدان شهدای فعلی واقع بود و این حسینیه متعلق به شخصیتی به نام علامه نوری بوده است و آن طور که من اطلاع دارم هماکنون دیگر در قید حیات نیست.
در این حسینیه در شبهای ماه مبارک رمضان جلساتی برگزار میشده است که بسیاری از ساکنان آن محدوده تهران، در آن جلسات حضور ثابت و شرکت فعال داشتند.
سخنرانیهایی روشنگرانه در حسینیه انجام میشده که باعث جذب بسیاری از همفکران انقلاب شده بود. غالب این سخنرانیها در جهت ترویج افکار و عقاید انقلاب اسلامی و علیه رژیم شاه بوده و بدون تردید این حسینیه نقش بسیار کلیدی در شکلگیری جمعیت انقلابی فعال در راهپیماییها داشته است.
در کل نقطه کلیدی فعالیت روحانیت در جریان فعالیت انقلابی، مناسبتهای مذهبی کشور بوده است؛ چرا که این مناسبتها بهانه خوبی بودند تا روحانیت فعال در شهرستانها، سخنرانیهای مهم و تاثیرگذاری را در جهت روشنگری اذهان عمومی انجام دهند. غالب این سخنرانیها در مناسبتها انجام میشده، بنابراین نقش پررنگ ماههایی، چون محرم و رمضان را میتوان در این مورد بهوضوح دید. مردم در ماه مبارک رمضان یک ماه در مساجد و حسینیهها پای صحبتهای روحانیون مینشستند و اکثر مبارزان در این ماه در مناطق مختلف کشور پراکنده میشدند تا به فعالیتهای ضدرژیم شاه بپردازند که از جمله آنها میتوان به کشف و شناسایی رابط برای ارسال یا انتشار اعلامیهها در شهرستانها اشاره کرد.