دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۴۲

سرنوشت عجیب کانکسی‌های سرپل ذهاب

در سر پل‌ذهاب ١٢‌هزار کانکس جمع‌آوری شده و ٧٠٠- ٦٠٠ کانکس باقی مانده‌اند کانکس‌نشین‌ها می‌گویند دوماه است تحت‌فشارند که کانکس‌ها را تحویل دهند.
کد خبر : ۵۰۹۱۶۱

نام سرپل‌ذهاب، در بیست‌ویکم آبان ٩٦ بر سر زبان‌ها افتاد. با زلزله‌ای ٣ / ٧ ریشتری در ١٠شهر و ١٦٣٣ روستا و تخریب ٣٦هزار واحد مسکونی. از آن روزها ‏نزدیک به سه‌سال می‌گذرد و زخم‌ها همچنان تازه‌اند. فشار شهرداری‌ها برای ترک ‏کانکس‌ها، قطعی آب و برق و گرفتن ضمانت، تعدادی از زلزله‌زدگان را با کانکس‌ها راهی روستاها کرده. عده‌ای هم کانکس‌هایشان را به حاشیه شهرها برده‌اند تا از نگاه ‏شهرداری دور باشند. برخی هم کانکس‌ها را فروختند و قرض کردند تا خانه‌ای رهن ‏کنند به امید زمینی که در ابتدای زلزله وعده داده شده بود. آن زمان علی فولادی، ‏رئیس ستاد بازسازی مناطق زلزله‌زده استان کرمانشاه گفته بود: «براساس اطلاعاتی که ‏به دست آورده‌ام احتمال محقق نشدن این موضوع و تخصیص نیافتن زمین به مستأجران ‏زلزله‌زده وجود دارد.»

به گزارش شهروند اما با وجوداین، هنوز تعدادی زیر سقف کانکس‌ها جمع می‌شوند. ‏محبت جمالی‌نیا، فرماندار سرپل ذهاب در واکنش به کانکس‌نشین‌های باقی مانده ‏گفته ٣٠‌درصد مستأجران خانه‌های تخریبی شهری در کرمانشاه در مناطق ‏زلزله‌زده همچنان کف خیابان زندگی می‌کنند و پیش از این فرهاد تجری، نماینده ‏وقت قصرشیرین و سرپل ذهاب در مجلس هم افزایش بی‌رویه قیمت‌ها و بالا رفتن لجام گسیخته تورم را باعث آوارگی اهالی سرپل‌ذهاب بعد از سه‌سال دانسته بود: ‏‏ «افزایش بی‌رویه قیمت‌ها و بالا رفتن لجام گسیخته تورم باعث شد کمک‌های مردمی و ‏دولتی که باید صرف ساخت مسکن می‌شد، به جایی نرسد و مردم این دیار همچنان ‏آواره باشند.»

رفتن به نزدیک‌ترین روستا ‏

سه‌سال از لرزیدن سرپل‌ذهاب می‌گذرد و هنوز سر بعضی گذرها، کانکس‌ها یادآور شب ‏هولناک حادثه‌اند. تعدادی از کانکس‌نشین‌های آن روزها بعد از دوسال و نیم ‏کانکس‌نشینی، زیر سقف‌های نیمه‌کاره پناه برده‌اند و تعدادی زندگی در روستا را تجربه ‏می‌کنند اما هنوز کانکس‌نشینی ادامه دارد. ‏

«قنبر»، «سهراب»، «خسرو» و دوستان‌شان هنوز شب‌ها به زیر سقف فلزی کانکس‌ها ‏پناه می‌برند به امید روزی که پول رهن خانه جور شود یا دیوارهای نیمه‌کاره خانه ‏سقفی روی سر خانواده‌شان شوند. «قنبر» بعد از فشارهای بسیار به شهرداری ضمانت ‏اخلاقی داده تا چاره‌ای برای کانکس پیدا کند. بعد از چادرنشینی و نقل‌مکان به کانکس نام «قنبر» پنجاه‌وچهارساله مستأجر تخریبی ثبت شد تا با خانواده پنج‌نفری‌اش ‏کانکس‌نشین شود. «کانکس را یکی از خیریه‌ها داد. ١٠میلیون هم وام داشتم که شد ‏اثاثیه‌. همه زندگی‌ام را در زلزله از دست داده بودم و هیچ‌چیز برای گذران زندگی ‏نداشتم.»‏

قبل از اینکه زلزله همه دار و ندار قنبر را بگیرد، او جوشکار ماهری بود اما از بد روزگار حادثه‌ای برای همیشه ازکارافتاده‌اش کرد. «سرکار شکمم پاره شد. بعد از کلی عمل ‏هنوز یک‌پایم از دیگری کوتاه‌تر است. بعد ازکارافتادگی یک‌سال تحت حمایت کمیته ‏امداد بودم اما کلی بهانه آوردند و دیگر تحت حمایت نیستم.»‏

لرزش زمین که تمام شد و کانکس‌ها روی زمین سرپل ذهاب جا خوش کردند، وعده‌ها ‏از زمین‌دار شدن مستأجرهای تخریبی گفتند. مستأجرها به امید زمین مدرک بردند و ثبت‌نام کردند اما هیچ خبری از زمین‌ها نشد. «چندبار تلویزیون نشان داد به زلزله‌زده‌ها ‏زمین می‌دهند. به ما هم گفته بودند زمین می‌دهند اما بنیاد مسکن سرپل‌ذهاب ‏می‌گوید سایت سرپل‌ذهاب بسته است!»‏

کانکس‌های اهدایی خیریه‌ها و ارتش حالا خریداری ندارند و بیشتر از ٨-٧میلیون به هر کانکس پول نمی‌دهند اما اجاره‌خانه‌ها بالا رفته و دیگر ماهی ١٠٠ یا ٢٠٠‌هزار تومان اجاره بی‌معناست. «٤٠-٣٠میلیون تومان پول پیش‌می‌خواهند. از کجا بیاورم؟ ‏کانکس را بفروشم بیشتر از ٨میلیون دستم را نمی‌گیرد. مجبورم کانکس را بردارم و با ‏زن و بچه به نزدیک‌ترین روستا بروم و در همان کانکس زندگی کنم.»‏

ساکنان خانه‌های نیمه‌کاره

همه پس‌انداز «سهراب» شد خانه‌ای در یکی از بلوک‌های مسکن مهر. خانه‌ای که زلزله ‏زیرورویش کرد تا بعد از چهارسال صاحبخانه بودن، چادرنشین و بعد کانکس‌نشین ‏شود. «دستفروشم. درآمدم پایین است و باهزار بدبختی خانه را خریده بودم که زلزله ‏خرابش کرد.» سهراب هم چاره‌ای جز ضمانت دادن، نداشته و حالا به اجبار بعد از ‏دوسال و نیم به خانه نیمه‌تمامش اثاث‌کشی کرده است. در تمام این سال‌ها بیمه بودن ‏مسکن مهر تنها امید سهراب و دیگر ساکنان بلوک‌های مسکن مهر بوده.

«شانس ‏آوردیم خانه‌های مسکن مهر بیمه داشتند و بعد از سه‌سال بالاخره دیوارهایش بالا رفت ‏و خانه خالی را تحویل دادند. بیست روزی می‌شود رفته‌ایم اما نه لامپ دارد، نه کابینت ‏و نه حتی شیرآب. سه‌سال طول کشید همین را تحویل بدهند. روی یکی از دیوارهای ‏خانه اندازه خانه گرگ سوراخ بود. گفتم چرا این را درست نکردید؟ گفتند بودجه تمام ‏شده خودت درستش کن.» ‏

قبل از زلزله ٥٧٦ خانواده خود را در بلوک‌های مسکن مهر جا داده و هر بلوک ‏‏٢٤خانواده را صاحبخانه کرده بود. بعد از سه‌سال اما سه بلوک همچنان در خاک نشسته‌اند و توان قد کشیدن ندارند. «بعد از این همه‌سال هنوز سه بلوک نیمه‌کاره ‏مانده و اهالی‌اش مجبور به اجاره‌نشینی شده‌اند اما هنوز کانکس زیاد است. ‏می‌خواهند به زور جمع کنند. یک روز آب را قطع می‌کنند یک روز برق را.» ‏

خانه «خسرو» هم در زلزله تخریب شد تا مثل همه همشهری‌هایش خانواده چهارنفری‌اش را زیر چادر ببرد. «مدتی در چادر بودیم تا اینکه یکی از خیریه‌ها کانکس ‏داد. بوی بد فاضلاب و گرما و سرمای کانکس را تاب آوردیم تا خانه تکمیل شود اما با ‏کلی قرض هنوز تکمیل نشده. حالا هم فشار می‌آورند. آب و برق را قطع می‌کنند تا ‏مجبور شویم کانکس را برداریم. چاره چیست می‌رویم همان خانه نیمه‌کاره تا ببینیم ‏چه می‌شود.» ‏
زلزله که آمد و چادرها در گوشه و کنار شهر عَلَم شدند تا یک‌به‌یک جای‌شان را به کانکس‌ها بدهند. آب‌وبرق برای زلزله‌زده‌ها مجانی شد اما بوی فاضلاب که از کنار ‏کانکس‌ها راه خود را پیدا کرده بود امان اهالی را برید. «هر طبقه ٥٥میلیون تومان وام ‏داشت اما هزینه‌ها بالا رفت و خانه نیمه‌کاره ماند و تمام نشد. روزهای اول می‌گفتند وام، سود ٤درصدی دارد اما نمی‌دانم الان چنددرصد سود حساب می‌کنند.»‏

بعد از زلزله، خانه‌ها سعی کردند به همت وام‌ها، قد بکشند و اهالی را کانکس‌های فلزی نجات بدهند اما حریف گرانی نشدند و بیشترشان نیمه‌کاره ماندند. «اجاره‌خانه‌ها خیلی ‏بالا رفته، مستأجرها توان پرداخت ندارند برای همین ترجیح می‌دهند بوی بد فاضلاب و ‏گرما و سرمای کانکس را به جان بخرند؛ زمستان‌ها کانکس می‌شود یخچال، تابستان‌ها ‏می‌شود عین تنور. از چادر بهتر است اما جای خوبی برای زندگی نیست.»‏

قطعی آب و برق کانکس‌ها دوماهه شده تا بعد از ماه رمضان، شهر کانکسی نداشته ‏باشد. «ما که خانه داشتیم این وضع‌مان است خدا به داد مستأجرها برسد. زلزله که آمد ‏تا خرداد نگذاشتند خانه‌ها را بسازیم. بعد پروسه نظام مهندسی ادامه‌دار شد و چندماه ‏طول کشید. بعد از آن هم استادکار و جوشکار پیدا نمی‌شد و حالا همه‌چیز گران ‏شده. کلی قرض گرفتیم و هنوز خانه نیمه‌کاره است. منبع درآمدم زمین کشاورزی ‏دیمی است. دوماه است تحت‌فشار گذاشتند تا بلند شویم. می‌گویند شکل شهر به هم ‏ریخته است. تمام کانکس‌ها در مسیر اصلی را برداشته‌اند. مردم یا به خانه‌های ‏نیمه‌کاره پناه برده‌اند یا در روستاها کانکس‌نشین‌اند.»‏

ضعف مالی شدید

پایان‌سال ٩٨ قرار بود پروژه بازسازی سرپل‌ذهاب به پایان خود برسد و شهر شکل و ‏شمایل گذشته خود را بیابد و برای همیشه پرونده زلزله سه‌سال پیش بسته شود اما ‏نشد تا بعد از سه سال، شهرداری به زور قطعی آب و برق کانکس‌نشین‌ها را مجبور به عقب‌نشینی کند. فرزاد یوسفی‌پور، فعال اجتماعی در سر پل‌ذهاب تلاطم‌های اقتصادی را یکی از موانع عملی نشدن پروژه بازسازی سرپل ذهاب می‌داند. او ‏می‌گوید: «تلاطم‌های اقتصادی که در همه شهرها احساس شد، باعث شد خیلی از ‏زلزله‌زده‌ها نتوانند بازسازی خانه‌هایشان را تمام کنند. مصالح گران شد و منابع ‏درآمدی‌ها به اندازه‌ای نبود که خانه‌ها را تکمیل کنند.» ‏

خانه‌ها که نیمه‌تمام ماندند، طرح تزریق منابع جدید اجرایی شد، منابعی هرچند کم که ‏توان تمام‌کردن خانه‌ها را نداشتند تا شهرداری به زور متوسل شود برای جمع‌آوری ‏کانکس‌ها. «فقط می‌خواهند کانکس‌ها نباشند. قصه فشار شهرداری هم مال دوماه ‏گذشته نیست، از یک‌سال پیش شروع شده، هرچند اعتراضات مدنی هم به دنبال ‏داشت.» ‏

فشار شهرداری برای جمع‌آوری کانکس‌ها از سطح شهر، خانه‌هایی را که هنوز بی‌آب و ‏برق از مرحله اسکلت خارج شده‌اند و تنها ردیف‌هایی آجری‌اند، پر از سکنه کرد تا به تعداد کانکس‌های جمع‌آوری‌شده افزوده شود و شهرداری از ١٢هزار کانکس ‏جمع‌آوری‌شده بگوید: «سرپل ذهاب شهر آسیب‌دیده‌ای است که زیرساخت‌هایش را از دست داده است. شهری که ساکنانش اغلب درآمد خاصی ندارند و مجبورند تن به کانکس‌نشینی بدهند. کانکس‌نشین‌ها بیشترشان توان اجاره‌خانه را ندارند و بی‌شک ‏ادامه این روند آسیب‌های اجتماعی زیادی را متوجه شهر خواهد کرد.» زلزله که به جان سرپل ذهاب افتاد، بازار وعده‌ها داغ شد. قرار شد مستأجرهای تخریبی صاحب ‏زمین شوند و وام ساخت بگیرند. وعده‌ای که بعد از سه‌سال با محقق‌شدن فاصله ‏معناداری دارد. «این کانکس‌ها در سطح شهر پراکنده بودند اما با فشار ارگان‌های دولتی ‏جمع شدند. تعدادی با وام و قرض مستأجر شدند، تعدادی به حاشیه شهر رفتند تا از ‏ذره‌بین شهرداری درامان باشند. عده‌ای هم با همان کانکس‌ها به روستاها رفتند. این‌هایی که مانده‌اند، از نظر مالی به‌شدت ضعیف‌اند.» ‏

آمارها نشان می‌دهند بعد از اجرای طرح جمع‌آوری کانکس‌ها، دوهزار نفر هنوز در ‏کانکس‌ها زندگی می‌کنند؛ جمعیتی که به گفته رئیس انجمن معلولان سرپل ذهاب، ١٥ خانواده‌شان با افراد معلول در کانکس‌ها روزگار می‌گذرانند. «تا امروز ١٥میلیون وام ‏بلاعوض داده‌اند، درحالی که اجاره‌خانه ٣٠ تا ٤٠‌میلیون پول پیش و ماهی ٤٠٠ تا ‏‏٥٠٠‌هزار تومان اجاره می‌خواهد. سازمان‌های مردم‌نهاد باید مانند روزهای زلزله به کمک بیایند تا از آسیب‌های بیشتر جلوگیری شود. این سازمان‌ها می‌توانند با ‏راستی‌آزمایی به این افراد کمک کنند، چون به تنهایی نمی‌توانند مشکلات‌شان را حل ‏کنند. شهرداری هم فقط می‌خواهد کانکس‌ها نباشند.» ‏

شهرداری در تلاش برای نونوارکردن شهر

«بعد از سه‌سال شهر باید به شکل و شمایل قبل برگردد. مسکن مهر ارزان‌قیمت هست، ‏می‌توانند استفاده کنند.» صابر حیدری، شهردار سرپل ذهاب تنها راهکار را جمع‌شدن ‏کانکس‌ها می‌داند و بس. او در پاسخ به این سوال که افراد بی‌بضاعت چطور کانکس‌ها را ترک کنند، می‌گوید: «پیشنهاد شما چیست؟ باید اینها تا آخر بمانند؟ در تهران یا ‏کرمانشاه کسی که پول رهن و اجاره ندارد، می‌تواند کانکس بگذارد کنار خیابان؟» ‏حیدری از ١٢هزار کانکس جمع‌آوری‌شده و ٦٠٠- ٧٠٠ کانکس باقی‌مانده می‌گوید. او شروع طرح جمع‌آوری کانکس‌ها را حدوداً یک‌ساله می‌داند؛ از زمان ‏آماده‌شدن خانه‌های تعمیری. «برای جمع‌آوری کانکس‌ها هیأتی متشکل از شهرداری، ‏اداره برق و آب، فرمانداری و بنیاد مسکن تشکیل شد. تک‌تک کانکس‌ها بررسی ‏می‌شوند تا مشخص شوند مستأجرند یا صاحبخانه تعمیری یا تخریبی.» شهردار سرپل ‏ذهاب قطعی آب و برق را مربوط به کانکس‌هایی می‌داند که خانه‌هایشان تکمیل شده است.

«کانکس‌نشینی تبعات اجتماعی دارد، باید اینها جمع شوند. بعد از سه‌سال توجیهی وجود ندارد در کانکس زندگی کنند. ما کانکس‌هایی داریم که فرد از کرمانشاه ‏یا لرستان آمده و آنجا زندگی می‌کند.» حیدری از تأمین ودیعه اجاره‌خانه توسط نهادهای حمایتی می‌گوید: «قرار است تمام خانواده‌هایی که مشکل دارند، یک‌جا جمع ‏شوند تا در سطح شهر پراکنده نباشند. تعدادی از خانواده‌ها تحت حمایت نهادهای ‏حمایتی بهزیستی و کمیته امدادند. در بررسی‌ها هم اگر مشخص شود فردی نیاز به حمایت دارد، به نهادها معرفی می‌شود.» شهردار سرپل ذهاب معتقد است در طول این ‏سه‌سال آب و برق کانکس‌نشین‌ها مجانی بوده و اهالی هزینه‌ای نداشتند.

«عادت کرده‌اند. ممکن است در میان‌شان ١٠٠ مورد بی‌بضاعت یافت شود که واقعاً مشکل دارند ‏و حتماً بعد از بررسی‌ها تحت حمایت قرار می‌گیرند.» حیدری در پاسخ به این سوال که آیا هزینه آب و برق مجانی یکی از محرک‌های طرح جمع‌آوری بوده یا نه؟ ‏می‌گوید: «این هزینه در قبال هزینه‌هایی که تبعات کانکس‌نشینی دارد، رقمی نیست.» ‏او در مورد وضع مسکن مهر و خانه‌های نیمه‌تمام آن هم می‌گوید: «خودتان هم ساختمان بسازید، به همین راحتی تکمیل نمی‌شود. این شرایط از کانکس‌نشینی که بهتر است.» ‏

غریبه‌های نامهربان ‏

کانکس‌ها هیچ‌گاه نتوانستند خانه امنی برای زلزله‌زده‌ها باشند تا اینکه پای غریبه‌ها هم ‏به نزدیک کانکس‌ها باز شد تا آسیب‌های اجتماعی وصله ناجور کانکس‌نشین‌ها شود. سارا قنبری، پژوهشگر اجتماعی است. او مدت‌ها به همراه تیمی درباره آسیب‌های ‏اجتماعی بعد از زلزله در سرپل ذهاب تحقیق کرده است. قنبری از ‏آسیب‌هایی که بهداشت روان اهالی را نشانه رفته‌اند، می‌گوید. خانواده‌هایی که در ‏محیط محدود کانکس‌ها زندگی‌شان با تنش مختلف گره خورده است. این پژوهشگر ‏اجتماعی معتقد است تنش بیکاری یا درآمد پایین خانواده، آسیب‌هایی که فرزندان را ‏تهدید می‌کنند، در کنار نبودِ امکانات اولیه زندگی عرصه را برای خانواده‌ها تنگ کرده است.

«خیلی جاها آب‌وبرق را قطع کرده‌اند تا کانکس‌ها را خالی کنند. قرار است به مستأجرهای تخریبی زمین بدهند. به مستأجرهای تخریبی زنگ زده‌اند و گفته‌اند ‏اولویت دادنِ زمین با کسانی است که اجاره‌نامه بیاورند. تعدادی وام گرفتند یا زیربار ‏قرض رفته‌اند تا جایی را اجاره کنند به امید صاحب زمین‌شدن.» قنبری معتقد است ‏نمی‌توان جمع‌آوری کانکس‌ها را درست یا نادرست نامید.

«به شهرداری دستور داده‌اند ‏کانکس‌ها را جمع کند. بعضی به دلیل آب و برق مجانی در کانکس‌ها مانده‌اند اما تعداد آنها به ١٣ خانواده هم نمی‌رسد اما بیشتر خانواده‌ها از فقر آنجا مانده‌اند. قبلاً با ١٠٠ یا ‏‏٢٠٠‌هزار تومان می‌شد خانه‌ای اجاره کرد اما قیمت‌ها بالا رفته است و حتی نمی‌شود ‏با ماهی ٦٠٠هزار تومان خانه‌ای اجاره کرد.»‏

در میان کانکس‌نشین‌هایی که از سر ناچاری روزها را شب می‌کنند، کانکس‌های مهاجر ‏هم به چشم می‌خوردند. کانکس کارگران روزمزد، مجردها و مهاجرانی که از بقیه شهرها آمده‌اند تا در کانکس‌ها از آب و برق مجانی بهره ببرند. «مهاجران و کارگران ‏روزمزد آسیب‌های بسیاری داشتند. فرمانداری قرار بود آنها را بیرون از شهر اسکان ‏دهد اما نمی‌دانم همه را انتقال دادند یا نه. خیلی از مردان به اعتیاد دچار شده‌اند. ‏پسربچه‌ها با بزهکاری‌ها آشنا شدند و خانواده‌ها شاهد تغییر رفتار آنها بودند. آنهایی که ‏امکان داشتند، طلاق گرفتند و مشکلات این ‏سبک زندگی روی بچه‌ها تأثیر گذاشته است.»‏