سرمایهگذاران معمولا با دقت و وسواس زیادی برای سرمایهگذاری اقدام میکنند. هیچ سرمایهگذاری حاضر نیست پول و سرمایه و اعتبارش را در اختیار کسی بگذارد که برایش قابل اعتماد نباشد و به نظرش نمیتواند کسبوکارش را با موفقیت و پرسود پیش ببرد.
اما چه ویژگیهایی موجب میشود سرمایهگذاران احساس کنند ما قابل اعتماد و خوشفکر هستیم و کسبوکاری که راهاندازی کردهایم با پایه و اساس درستی بنا شده و ظرفیت مناسبی برای رشد و گسترش دارد؟ داشتن روحیه مبارز و اشتیاق کافی برای پیشرفت و عبور از مسیرهای دشوار میتواند در شکلگیری احساس اطمینان در سایرین بسیار مؤثر باشد.
برعکس، افرادی که روحیه گشتن به دنبال مقصر و انداختن بار مسؤولیت اشتباهات به گردن عوامل مختلف بیرونی را دارند، نمیتوانند شخصیت مستقل و استوار برای موفقیت در زیستبوم کسبوکار و بازار باشند؛ بنابراین اگر به فکر جذب سرمایه برای کسبوکارتان هستید بهتر است حواستان به برخی علائم هشداری که ناآگاهانه به سایرین القا میکنید باشد تا بتوانید اثرگذاری لازم را در جلسات جذب سرمایه داشته باشید.
در ادامه هفت ویژگی مهم که میتواند در تصمیم سرمایهگذاران بسیار مؤثر باشد را بررسی خواهیم کرد.
بلندپروازیهای بدون سقف
برای راهاندازی کسبوکار و موفقیت در مسیر کارآفرینی باید سقف آرزوهایتان را بالاتر ببرید و بسیار پر اشتیاق باشید. اما این به این معنی نیست که انتظارات و تصویری غیرواقعی و بیپایه و اساس از آینده کسبوکارتان ترسیم کنید. چنین کسبوکارهایی که بدون ارزیابی درست و اصولی از بازار در مسیری ناشناخته و بدون برنامهریزی سیر میکنند معمولا نمیتوانند توجه و اعتماد سرمایهگذاران را جلب کنند. سرمایهگذاران توقع دارند در جلسه ارزیابی بتوانید طرح کسبوکاری تعریف شده، ارزشمند با شواهد و اطلاعات دقیق و کافی ارائه دهید.
اینکه یک کارآفرین چقدر مشتاق است و چه آرزوهای قشنگی برای ساختن دنیایی بهتر دارد نمیتواند برای قانع کردن سرمایهگذاران کافی باشد. آنها دنبال عدد و رقم واقعی هستند. اینکه شما مثلا دوست دارید کاری کنید که هیچ کودک کاری بر سر چهارراهها کار نکند، بدون اینکه فکر کرده باشید هزینه نگهداری، خورد و خوراک، آموزش و سایر مسائل این کودکان از چه محل درآمدی و به چه میزان تأمین خواهد شد، نمیتواند فردی را مجاب کند که روی فعالیتهایی که ممکن است هر روز هزینههای حسابنشده و نامشخصی نیز به آن اضافه شود، سرمایهگذاری کند.
اگر هنوز به مرحلهای نرسیدهاید که بتوانید سرمایهگذاری را مجاب کنید، مطمئن باشید هنوز راه زیادی برای پخته شدن ایدههایتان دارید. با این شرایط حتی اعضای تیم کاریتان هم خیلی روی شما حساب باز نمیکنند!
موفقیت یا شکست؟ فرقی ندارد!
بسیاری از کارکنان، حتی افراد بسیار حرفهای و متخصص این روزها فقط برایشان مهم است که کارهای محولشده را بهدرستی انجام دهند. بیشتر افراد اهمیتی نمیدهند که نوع کارشان چطور بر نتیجه نهایی کسبوکار، شکست و موفقیت و سودآوری نهایی مجموعه مؤثر خواهد بود.
به عنوان کارآفرین باید ایجاد روحیه وفاداری و همبستگی را در اولویتهای کاری خود قرار دهید تا همه افراد برای دستیابی به اهداف تعریف شده مجموعه دست در دست یکدیگر گذاشته و برای دستیابی به اهداف مجموعه تلاش کنند. برای دستیابی به این موفقیت بهتر است در جلساتی با اعضای مجموعه آنها را در جریان هدفگذاریها و طرح کسبوکارتان قرار دهید و با روشهای مختلف، روحیه تلاش برای هدف مشترک در مجموعه را جا بیندازید.
وقتی مجموعهای به صورت یکدست فعالیت کند، قطعا در دید افراد خارج از مجموعه نیز این همبستگی محسوس خواهد بود و اشتیاق بیشتری برای سرمایهگذاری در چنین مجموعه یکدست و هدفمندی خواهند داشت.
وقتی همه گیج میزنند
زمانی که فردی از بیرون به مجموعه شما وارد شده و با وضعیتی روبهرو شود که برای یک کار مشخص دو نفر به دو شکل مختلف مسؤول هستند و هر کدام کار خودش را میکند، قطعا پیش خودش احساس میکند که در این کسبوکار برنامه کاری بهخوبی مشخص نشده و بیبرنامگی موجود موجب شده که افراد از کار همدیگر و روند پیشبرد اهداف اطلاعی نداشته باشند. کار شما دقیقا به عنوان راهبر و نفر اول یک مجموعه همین است که بتوانید بهخوبی مسؤولیتهای مورد نیاز را مشخص کنید و براساس آن چارتبندی سازمانی و مسؤولیت کارکنانتان را به شکل روشن و بدون ابهام مشخص کنید. مجموعهای که چابکی لازم برای پیشبرد اهداف خودش را در سریعترین زمان ممکن با صرف کمترین میزان انرژی و بدون دوبارهکاریهای ندانسته نداشته باشد، نمیتواند جای خوبی برای سرمایهگذاری باشد. پس به سرمایهگذاران حق بدهید سمت شما نیایند!
مدام نیروهای کاریتان تغییر میکنند
از نشانههای کسبوکاری که ثبات و کارایی کافی ندارد این است که به طور مداوم نیروهای کاریاش تغییر میکنند. مطمئن باشید که سرمایهگذاران همه این موارد را پیش از آنکه کسبوکارتان را به عنوان محل سرمایهگذاریشان انتخاب کنند بررسی میکنند. محیط پرتنشی که دائم در حال اخراج و جذب نیروهای جدید است و افراد احساس امنیت شغلی در آن ندارند، نمیتواند روند پیشرفت با ثباتی داشته باشد. این حس بیثباتی در مجموعه قطعا بر روند کارها نیز اثر خواهد گذاشت و مجموعه را با مشکلات متعددی روبهرو خواهد کرد.
همه به دنبال مقصر
به عنوان مدیر یا راهبر یک مجموعه آسانترین واکنش در زمان بروز مشکلات این است که فردی را در مجموعه به خاطر مشکل پیش آمده سرزنش کنید یا عامل موفق نشدن خود را شرایط اقتصادی که خارج از کنترلتان است بدانید. یا مثلا بگویید مشتریان خودشان هم نمیدانند چه میخواهند وگرنه تولیدات ما بهترین انتخاب برای هر فرد است و ایرادی به ما وارد نیست! اما دقیقا مسؤولیت شما به عنوان راهبری متعهد در مجموعهای که با نظم و اصولی کار میکند این است که برای کارکنان الگوی کاملی باشید و بتوانید بهترین مدیریت را برای رفع مشکلات موجود داشته باشید.
کسبوکارتان یکنواخت و بدون تغییر است
کسبوکارهای امروزی باید بدانند لزوم تغییرپذیری همگام با نیاز روز باید تنها جزء ثابت در فضای کسبوکارشان باشد. کارآفرینان و تیمهای کاری قابل اطمینان و کاردرست بهخوبی میدانند که در کنار حفظ چارچوبهای اصلی کسبوکار، چابکی کافی برای ایجاد تغییرات آنی در محصول و مدل کسبوکار مطابق با نیاز روز بازار و مشتریان از اصلیترین اصول کار در فضای پررقابت کسبوکارهای جدید است.
برای مثال میتوانیم به عملکرد شرکت کداک نگاه کنیم که از پردرآمدترین سازندگان فیلم عکاسی در جهان بوده است. قاعدتا این شرکت باید کمترین علاقهمندی را به مسیر دیجیتالی شدن میداشت. اما کداک بهجای دست روی دست گذاشتن در زمان بروز این تغییر بزرگ در دنیای فناوری، با آن همگام شد و از معدود شرکتهایی بود که ثبت اختراع برای اولین نمونههای دوربین دیجیتال داشت.
مهم نیست بقیه چی میگن
در دنیای امروز، داشتن فرد یا گروهی به عنوان مربی و راهنما از بیرون فضای کسبوکار به ضرورت تبدیل شده است. فرقی هم نمیکند که کسبوکارتان چه ابعادی داشته باشد. راهبرانی که هیچ توصیه یا دیدگاهی را از بیرون مجموعه خود دریافت نکنند، حتی اگر افرادی با ویژگیهای کارآفرینان موفق باشند، باز هم پس از مدتی نمیتوانند ایدههای جدید و راهکارهای مناسب را برای تغییرات لازم در کسبوکارشان ارائه کنند و به نوعی پس از مدتی خواهناخواه دچار رکود خواهند شد. حتی در برخی موارد ممکن است مسیر راه را به مسیری نادرست تغییر دهند و کسبوکارشان را با چالشهای بزرگی روبهرو کنند.
داشتن پشتیبان گروهی یا فردی به عنوان راهنما میتواند عبور از مسیرهای پرچالش را با آسیب کمتری همراه کند و همین موضوع نقطه قوتی برای افزایش احتمال موفقیت و سودآوری در نگاه سرمایهگذاران، درنظر گرفته خواهد شد.
اما چه ویژگیهایی موجب میشود سرمایهگذاران احساس کنند ما قابل اعتماد و خوشفکر هستیم و کسبوکاری که راهاندازی کردهایم با پایه و اساس درستی بنا شده و ظرفیت مناسبی برای رشد و گسترش دارد؟ داشتن روحیه مبارز و اشتیاق کافی برای پیشرفت و عبور از مسیرهای دشوار میتواند در شکلگیری احساس اطمینان در سایرین بسیار مؤثر باشد.
برعکس، افرادی که روحیه گشتن به دنبال مقصر و انداختن بار مسؤولیت اشتباهات به گردن عوامل مختلف بیرونی را دارند، نمیتوانند شخصیت مستقل و استوار برای موفقیت در زیستبوم کسبوکار و بازار باشند؛ بنابراین اگر به فکر جذب سرمایه برای کسبوکارتان هستید بهتر است حواستان به برخی علائم هشداری که ناآگاهانه به سایرین القا میکنید باشد تا بتوانید اثرگذاری لازم را در جلسات جذب سرمایه داشته باشید.
در ادامه هفت ویژگی مهم که میتواند در تصمیم سرمایهگذاران بسیار مؤثر باشد را بررسی خواهیم کرد.
بلندپروازیهای بدون سقف
برای راهاندازی کسبوکار و موفقیت در مسیر کارآفرینی باید سقف آرزوهایتان را بالاتر ببرید و بسیار پر اشتیاق باشید. اما این به این معنی نیست که انتظارات و تصویری غیرواقعی و بیپایه و اساس از آینده کسبوکارتان ترسیم کنید. چنین کسبوکارهایی که بدون ارزیابی درست و اصولی از بازار در مسیری ناشناخته و بدون برنامهریزی سیر میکنند معمولا نمیتوانند توجه و اعتماد سرمایهگذاران را جلب کنند. سرمایهگذاران توقع دارند در جلسه ارزیابی بتوانید طرح کسبوکاری تعریف شده، ارزشمند با شواهد و اطلاعات دقیق و کافی ارائه دهید.
اینکه یک کارآفرین چقدر مشتاق است و چه آرزوهای قشنگی برای ساختن دنیایی بهتر دارد نمیتواند برای قانع کردن سرمایهگذاران کافی باشد. آنها دنبال عدد و رقم واقعی هستند. اینکه شما مثلا دوست دارید کاری کنید که هیچ کودک کاری بر سر چهارراهها کار نکند، بدون اینکه فکر کرده باشید هزینه نگهداری، خورد و خوراک، آموزش و سایر مسائل این کودکان از چه محل درآمدی و به چه میزان تأمین خواهد شد، نمیتواند فردی را مجاب کند که روی فعالیتهایی که ممکن است هر روز هزینههای حسابنشده و نامشخصی نیز به آن اضافه شود، سرمایهگذاری کند.
اگر هنوز به مرحلهای نرسیدهاید که بتوانید سرمایهگذاری را مجاب کنید، مطمئن باشید هنوز راه زیادی برای پخته شدن ایدههایتان دارید. با این شرایط حتی اعضای تیم کاریتان هم خیلی روی شما حساب باز نمیکنند!
موفقیت یا شکست؟ فرقی ندارد!
بسیاری از کارکنان، حتی افراد بسیار حرفهای و متخصص این روزها فقط برایشان مهم است که کارهای محولشده را بهدرستی انجام دهند. بیشتر افراد اهمیتی نمیدهند که نوع کارشان چطور بر نتیجه نهایی کسبوکار، شکست و موفقیت و سودآوری نهایی مجموعه مؤثر خواهد بود.
به عنوان کارآفرین باید ایجاد روحیه وفاداری و همبستگی را در اولویتهای کاری خود قرار دهید تا همه افراد برای دستیابی به اهداف تعریف شده مجموعه دست در دست یکدیگر گذاشته و برای دستیابی به اهداف مجموعه تلاش کنند. برای دستیابی به این موفقیت بهتر است در جلساتی با اعضای مجموعه آنها را در جریان هدفگذاریها و طرح کسبوکارتان قرار دهید و با روشهای مختلف، روحیه تلاش برای هدف مشترک در مجموعه را جا بیندازید.
وقتی مجموعهای به صورت یکدست فعالیت کند، قطعا در دید افراد خارج از مجموعه نیز این همبستگی محسوس خواهد بود و اشتیاق بیشتری برای سرمایهگذاری در چنین مجموعه یکدست و هدفمندی خواهند داشت.
وقتی همه گیج میزنند
زمانی که فردی از بیرون به مجموعه شما وارد شده و با وضعیتی روبهرو شود که برای یک کار مشخص دو نفر به دو شکل مختلف مسؤول هستند و هر کدام کار خودش را میکند، قطعا پیش خودش احساس میکند که در این کسبوکار برنامه کاری بهخوبی مشخص نشده و بیبرنامگی موجود موجب شده که افراد از کار همدیگر و روند پیشبرد اهداف اطلاعی نداشته باشند. کار شما دقیقا به عنوان راهبر و نفر اول یک مجموعه همین است که بتوانید بهخوبی مسؤولیتهای مورد نیاز را مشخص کنید و براساس آن چارتبندی سازمانی و مسؤولیت کارکنانتان را به شکل روشن و بدون ابهام مشخص کنید. مجموعهای که چابکی لازم برای پیشبرد اهداف خودش را در سریعترین زمان ممکن با صرف کمترین میزان انرژی و بدون دوبارهکاریهای ندانسته نداشته باشد، نمیتواند جای خوبی برای سرمایهگذاری باشد. پس به سرمایهگذاران حق بدهید سمت شما نیایند!
مدام نیروهای کاریتان تغییر میکنند
از نشانههای کسبوکاری که ثبات و کارایی کافی ندارد این است که به طور مداوم نیروهای کاریاش تغییر میکنند. مطمئن باشید که سرمایهگذاران همه این موارد را پیش از آنکه کسبوکارتان را به عنوان محل سرمایهگذاریشان انتخاب کنند بررسی میکنند. محیط پرتنشی که دائم در حال اخراج و جذب نیروهای جدید است و افراد احساس امنیت شغلی در آن ندارند، نمیتواند روند پیشرفت با ثباتی داشته باشد. این حس بیثباتی در مجموعه قطعا بر روند کارها نیز اثر خواهد گذاشت و مجموعه را با مشکلات متعددی روبهرو خواهد کرد.
همه به دنبال مقصر
به عنوان مدیر یا راهبر یک مجموعه آسانترین واکنش در زمان بروز مشکلات این است که فردی را در مجموعه به خاطر مشکل پیش آمده سرزنش کنید یا عامل موفق نشدن خود را شرایط اقتصادی که خارج از کنترلتان است بدانید. یا مثلا بگویید مشتریان خودشان هم نمیدانند چه میخواهند وگرنه تولیدات ما بهترین انتخاب برای هر فرد است و ایرادی به ما وارد نیست! اما دقیقا مسؤولیت شما به عنوان راهبری متعهد در مجموعهای که با نظم و اصولی کار میکند این است که برای کارکنان الگوی کاملی باشید و بتوانید بهترین مدیریت را برای رفع مشکلات موجود داشته باشید.
کسبوکارتان یکنواخت و بدون تغییر است
کسبوکارهای امروزی باید بدانند لزوم تغییرپذیری همگام با نیاز روز باید تنها جزء ثابت در فضای کسبوکارشان باشد. کارآفرینان و تیمهای کاری قابل اطمینان و کاردرست بهخوبی میدانند که در کنار حفظ چارچوبهای اصلی کسبوکار، چابکی کافی برای ایجاد تغییرات آنی در محصول و مدل کسبوکار مطابق با نیاز روز بازار و مشتریان از اصلیترین اصول کار در فضای پررقابت کسبوکارهای جدید است.
برای مثال میتوانیم به عملکرد شرکت کداک نگاه کنیم که از پردرآمدترین سازندگان فیلم عکاسی در جهان بوده است. قاعدتا این شرکت باید کمترین علاقهمندی را به مسیر دیجیتالی شدن میداشت. اما کداک بهجای دست روی دست گذاشتن در زمان بروز این تغییر بزرگ در دنیای فناوری، با آن همگام شد و از معدود شرکتهایی بود که ثبت اختراع برای اولین نمونههای دوربین دیجیتال داشت.
مهم نیست بقیه چی میگن
در دنیای امروز، داشتن فرد یا گروهی به عنوان مربی و راهنما از بیرون فضای کسبوکار به ضرورت تبدیل شده است. فرقی هم نمیکند که کسبوکارتان چه ابعادی داشته باشد. راهبرانی که هیچ توصیه یا دیدگاهی را از بیرون مجموعه خود دریافت نکنند، حتی اگر افرادی با ویژگیهای کارآفرینان موفق باشند، باز هم پس از مدتی نمیتوانند ایدههای جدید و راهکارهای مناسب را برای تغییرات لازم در کسبوکارشان ارائه کنند و به نوعی پس از مدتی خواهناخواه دچار رکود خواهند شد. حتی در برخی موارد ممکن است مسیر راه را به مسیری نادرست تغییر دهند و کسبوکارشان را با چالشهای بزرگی روبهرو کنند.
داشتن پشتیبان گروهی یا فردی به عنوان راهنما میتواند عبور از مسیرهای پرچالش را با آسیب کمتری همراه کند و همین موضوع نقطه قوتی برای افزایش احتمال موفقیت و سودآوری در نگاه سرمایهگذاران، درنظر گرفته خواهد شد.