دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ تير ۱۳۹۹ - ۰۱:۴۹

شبکه‌های اجتماعی روی مغز چه تأثیری دارند؟

از نظر عصب‌شناسان، شبکه‌های اجتماعی به روشی کاملا موذیانه و منحصر به‌فرد روی عملکرد‌های مغز تاثیر می‌گذارند.
کد خبر : ۵۱۰۳۷۱

زمانه، زمانه آنلاین است و مردم امروز جهان از طریق شبکه‌های اجتماعی حال هم را می‌پرسند، به هم تسلی می‌دهند و در شادی یکدیگر شریک می‌شوند. در واقع این اپلیکیشن‌های کوچک موبایلی دنیای بزرگی برای ما ساخته‌اند، اما این ابزار‌های ارتباطی به همان میزان که دنیای ما را راحت‌تر کرده‌اند، تبعاتی نیز برایمان دارند که از بُعد روانشناسی قابل بررسی است. اینکه چه چیزی باعث می‌شود تا عکستان را در شبکه‌های اجتماعی با دیگران به اشتراک بگذارید، مواردی است که روانشناسان ابعاد آن را بررسی می‌کنند.

به گزارش بهداشت نیوز در شرایط فرهنگی و فناورانه امروز، همه مردم جهان از یکی از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند.

پیو، یک اندیشکده آمریکایی مستقر در واشنگتن است که به ارائه اطلاعات درباره مسائل، نگرش‌ها و روند‌های شکل دهنده ایالات متحده و جهان می‌پردازد، اما یکی از مسائل مهم پژوهش‌های این مرکز، ارائه آمار مختلف از دنیای آنلاین است؛ اینکه چه تعداد افرادی از فضا‌های مختلف آنلاین و برای چه کاری استفاده می‌کنند از این موارد است که مرجع بسیاری از تحقیقات تحلیلی و روانشناسی در دنیا به شمار می‌رود. تحقیقات این مرکز در سال ۲۰۱۸ نشان می‌دهد که ۸۸ درصد از پاسخ‌دهندگان بین ۱۸ تا ۲۹ سال حداقل از یکی از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. این در حالی است که ۷۸ درصد افراد ۳۰ تا ۴۹ سال در همین وضعیت هستند.

تعداد کاربران گروه سنی بزرگتر، کمتر از این گروه‌هاست. اما باز هم جالب است بدانید که ۶۴ درصد از افراد بین ۵۰ تا ۶۴ سال به طور مکرر از این شبکه‌ها استفاده می‌کنند. برای نسلی که با اینترنت یا رسانه‌های اجتماعی بزرگ نشده و به ناگاه با پدیده‌ای به این بزرگی مواجه شده، این آمار خیلی تعجب‌آور است و به خوبی بیانگر این است که رسانه‌های آنلاین تا چه حد با فرهنگ ما عجین شده است.

با فراگیر شدن رسانه‌های اجتماعی در همه سنین، باید توجه داشته باشیم که این جریان بی‌پایان ارتباطات و اتصالات توسط رسانه‌های اجتماعی خواه یا نخواه روی تفکر و جذب اطلاعات ما تاثیر خواهد گذاشت. به این معنا که مردم در حال توسعه و تغییر عادات و رفتار‌های خود مرتبط با رسانه‌های اجتماعی هستند که این امر هم می‌تواند مزایایی برای آن‌ها داشته باشد و هم می‌تواند سلامت روانی آن‌ها را تحت تاثیر قرار دهد.

با روند کاربرد گسترده این رسانه‌های آنلاین، بسیاری از محققان برای تجزیه و تحلیل و درک روانشناسی این شبکه‌ها در فرهنگی که نام آن را «فرهنگ اتصال مداوم» گذاشته‌اند، در حال پژوهش هستند.

تاثیر شبکه‌های اجتماعی روی مغز

از نظر عصب‌شناسان، شبکه‌های اجتماعی به روشی کاملا موذیانه و منحصر به‌فرد روی عملکرد‌های مغز تاثیر می‌گذارند. این تغییرات حاوی بسیاری از محرک‌هاست که برآیندشان می‌تواند واکنش‌های مختلفی را در انسان پدید آورد و از نظر عصب‌شناسان تاثیر رسانه‌های اجتماعی بر مغز به روش‌های مختلفی ظاهر می‌شود.

جالب است بدانید که توجه مثبت به شبکه‌های اجتماعی روی بخش‌های مختلفی از مغزمان تاثیر می‌گذارد. طبق مقاله‌ای که در نشریه «علوم اعصاب شناختی اجتماعی و عاطفی» منتشر شده، همین «لایک‌های» ساده در فیس‌بوک، توییتر یا اینستاگرام موجب فعال شدن «مدار عصبی مرتبط با سیستم پاداش» در مغزمان می‌شود. زمانی که پست دوستان‌تان را لایک می‌کنید، دو منطقه از مغزتان به نام‌های تگمنتوم شکمی و جسم مخطط یا استریاتوم فعال می‌شود که اولی بخش هیجانی است که مسئولیت آزادسازی دوپامین را دارد و دومی ورودی‌ها را از قشر مغز دریافت می‌کند و نقش مهمی در پیاده‌سازی حافظه کوتاه مدت دارد. به نظر می‌رسد که این رویداد‌ها واقعا پیچیده باشند، اما زمانی که از دیدگاه دیگری به آن می‌پردازیم، کمی قابل هضم‌تر می‌شود.

منطقه تگمنتوم شکمی مغز یا VTA یکی از بخش‌های اصلی مسئول سیستم پاداش‌دهی در بدن است. زمانی که کاربران شبکه‌های اجتماعی بازخورد مثبت یا همان لایک از کاربران دیگر دریافت می‌کنند، مغز آن‌ها شروع به ترشح دوپامین می‌کند که بخشی از آن توسط VTA انجام می‌شود.

در مطالعه دیگری که در آن محققان از فناوری MRI برای نظارت بر فعالیت مغز استفاده کردند، نتایج مشابهی کسب شد. محققان در این تحقیق، مغز بزرگسالان را در حین اینستاگرام گردی تحلیل کردند و دریافتند که هر چقدر میزان لایک عکس‌ها بیشتر باشد، فعالیت گسترده‌تری در بخش عصبی مرتبط با سیستم پاداش‌دهی، شناخت اجتماعی و توجه آن‌ها مشاهده می‌شود.

به تدریج که کاربران شبکه‌های اجتماعی به طور مرتب سیستم پاداش‌دهی مغزشان را فعال می‌کنند، بیشتر پی به قدرت –و شاید امکان سوءاستفاده- پلت‌فرم‌هایی می‌برند که از آن استفاده می‌کنند. جالب است بدانید که قمار و مواد مخدر نیز به همین روش بخش‌های مربوط به پاداش‌دهی مغز را فعال می‌کنند.

باید بدانید که به غیر از سیستم‌های پاداش‌دهی، رسانه‌های اجتماعی روی تصمیم‌گیری و عملکرد پردازش عاطفی مغز نیز تاثیر می‌گذارد. در مطالعه دیگری که در آن فعالیت مغز نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته، محققان دریافتند که قسمت‌هایی از مغز که با پردازش عاطفی و حسی سروکار دارند، به طرز چشمگیری زمانی که داوطلبان احساس محرومیت داشتند، فعال می‌شود. در این پژوهش، تاثیرات «محرومیت اجتماعی آنلاین» روی مغز‌های در حال رشد نوجوانان بررسی شد. به این معنا که زمانی که کاربران شبکه‌های اجتماعی خود را از گروه‌های آنلاین، چت‌ها یا رویداد‌ها محروم می‌شوند، این قسمت از مغزشان فعال می‌شود.

پژوهش روی شبکه‌های اجتماعی و نحوه واکنش بخش‌های مختلف مغز کاربر هنوز در مراحل اولیه خود است. این مطالعات تا حدی درک دانشمندان از تاثیر شبکه‌های اجتماعی روی بخش‌های مختلف مغز را بالا می‌برد، ولی هنوز اسرار زیادی در این مورد وجود دارد.

چرا در شبکه‌های اجتماعی محتوا پست می‌کنیم؟

افراد محتوا‌های متفاوتی را در پلت‌فرم‌های مختلف شبکه اجتماعی پست می‌کنند، اما اصلا چرا این محتوا‌ها را با دیگران به اشتراک می‌گذارند؟

زمانی که افراد می‌خواهند عکسی را به اشتراک بگذارند، دوست دارند از پلت‌فرم اینستاگرام استفاده کنند. زمانی که می‌خواهند جملات کوتاهی مثل جوک به اشتراک بگذارند، آن را در توییتر پست می‌کنند. اما اینکه تصمیم می‌گیرند چه محتوایی را کجا به اشتراک بگذارند، مساله‌ای نیست که شامل عوامل روان‌شناختی باشد.

انگیزه‌های روان‌شناختی برای پست محتوا در شبکه‌های اجتماعی

اینکه دقیقا از نظر روانشناسی بگوییم افراد چرا در شبکه‌های اجتماعی محتوا به اشتراک می‌گذارند؛ غیرممکن است. اما با درک برخی از رفتار‌های مهم مربوط به شبکه‌های اجتماعی، می‌توانیم درک بهتری از انگیزه‌های عمومی برای این کار پیدا کنیم.

مقاله اخیر Medium با عنوان «روانشناسی به اشتراک‌گذاری اجتماعی» کمک شایانی در بیان تفاوت در انگیزه‌ها کرده است. با وجودی که محققان این مقاله از دیدگاه بازاریابی به بحث روانشناسی پست کردن محتوا در رسانه‌های اجتماعی پرداخته‌اند، اما انگیزه‌های روان‌شناختی روشنی برای این کار کشف کرده‌اند.

این محققان حتی به صورت کاملا هوشمندانه‌ای، «سلسله مراتب نیاز‌های انسانی» آبراهام مازلو را با این موضوع تطبیق دادند تا دلایل روانشناسی برای انگیزه و تمایل افراد به پست کردن محتوا در شبکه‌های اجتماعی را به صورت واضح توضیح دهند. این دلایل به قرار زیر است:
نیاز‌های فیزیولوژیکی: افراد گاهی به منظور سلامتی یا رفاه دوستان و خانواده خود محتوا پست می‌کنند.
نیاز‌های امنیتی: افراد به منظور حفظ امنیت جسمی، روحی، شغلی و مالی گاهی تصمیم می‌گیرند برخی مطالب را در رسانه‌های اجتماعی خود به اشتراک بگذارند.

نیاز‌های تعلق پذیری و عشق: کاربران معمولا برای اینکه به نوعی مقبولیت اجتماعی از یک گروه یا یک فرد خاص به دست آورند، مبادرت به پست کردن محتوا در شبکه‌های اجتماعی می‌کنند.

نیاز‌های احترامی یا عزت نفس: افراد دوست دارند با پست کردن محتوا در شبکه‌های اجتماعی بخش‌های مربوط به سیستم پاداش‌دهی مغزشان را فعال کنند. به همین دلیل است که افراد مرتبا محتوا‌های «من محور» پست می‌کنند.

نیاز‌های خودشکوفایی: این بالاترین سطح نیاز‌ها در سلسله مراتب مازلو است. انسان‌های خودشکوفا، افرادی هستند خودآگاه، علاقه‌مند به رشد شخصی، کم‌توجه به عقاید دیگران و علاقه‌مند به ارضای توانائی‌های بالقوه خود. در واقع افراد در شبکه‌های اجتماعی به دنبال این هستند که موفقیت‌های خود را به اشتراک بگذارند که گرفتن شغل جدید، اتمام یک پروژه دشوار یا فارغ‌التحصیلی از دانشگاه از این دست موفقیت‌ها به شمار می‌روند.

هرم مازلو چیست؟

نظریه سلسله مراتب نیاز‌های انسانی مازلو (Hierarchy of Human Needs) معمولا به شکل یک هرم متشکل از پنج یا هفت طبقه ترسیم می‌شود. این سلسله مراتب از نیاز‌های ابتدایی در طبقه پایینی شروع شده و هرچه بالاتر می‌رود نیاز‌های پیچیده‌تر انسانی را معرفی می‌کند.

طبق نظریه مازلو، هر «نیاز» هر چقدر پایین‌تر قرار داشته باشد، قوی‌تر است و بدون ارضای نیاز‌های هر طبقه نمی‌توان به طبقه بالاتر دست یافت.

سلسله مراتب نیاز‌ها

آبراهام مازلو، ایده سلسله مراتب نیاز‌ها را در کتاب خود به نام «انگیزه و شخصیت» در سال ۱۹۴۳ مطرح کرد. او هدف و آرمان اصلی انسان را تربیت و تقلای او را دست یافتن به مرتبه والای انسانی و همانا تحقیق خویشتن یا خود شکوفایی می‌داند. وی مراتبی را برای دسترسی به این آرمان به صورت سلسله مراتب نیاز‌ها تدوین کرده است.
سلسله مراتب نیاز‌های مازلو غالبا به صورت یک هرم نشان داده می‌شود. در سطوح پابین‌تر هرم، ابتدایی‌ترین و پایه‌ای‌ترین نیاز‌ها و در بالاترین سطح هرم، نیاز‌های پیچیده‌تر قرار دارند. طبق تعریف مازلو، پنج سطح مختلف در سلسله مراتب نیاز‌های انسان وجود دارد:

۱- نیاز‌های فیزیولوژیکی یا نیاز‌های جسمانی

این نیاز‌ها شامل ابتدایی‌ترین و اساسی‌ترین نیاز‌هایی هستند که برای ادامه بقا ضرورت دارند، مثل آب، هوا، غذا، خواب، مسکن و جنسی. مازلو عقیده داشت که این‌ها اساسی‌ترین و غریزی‌ترین نیاز‌ها در سلسله مراتب نیاز‌ها هستند، زیرا تا این نیاز‌ها برآورده نشوند بقیه نیاز‌ها در اولویت قرار نمی‌گیرند.

۲- نیاز‌های امنیتی

نیاز‌های امنیتی نیز برای بقا اهمیت دارند، اما به اهمیت نیاز‌های فیزیولوژیکی نیستند، مثل امنیت بدن، شغل، اموال، اخلاقی، خانواده، سلامتی و مالی.

۳- نیاز‌های اجتماعی یا نیاز‌های تعلق‌پذیری و عشق

این نیاز‌ها شامل وابستگی، تعلق خاطر، عشق و عاطفه است. به عقیده مازلو این نیاز‌ها کمتر از نیاز‌های فیزیولوژیکی و نیاز‌های امنیتی، اساسی هستند. روابط دوستانه، وابستگی عاطفی و روابط خانوادگی به ارضای این نیاز‌ها کمک می‌کند. عضویت در گروه‌های اجتماعی، محلی و مذهبی نیز چنین اثری دارد.

۴- نیاز‌های احترامی

پس از ارضای نیاز‌های فیزیولوژیکی، امنیتی و اجتماعی، نیاز به مورد احترام واقع شدن، اهمیت فزاینده‌ای می‌یابد. این نیاز‌ها شامل نیاز به چیز‌هایی است که در احترام به خود، ارزش‌های شخصی، شناخت اجتماعی و پیشرفت، انعکاس می‌یابد. مازلو در کتاب انگیزش و شخصیت در توضیح نیاز به عزت نفس می‌گوید: همه افراد جامعه ما (به جز برخی بیماران) به یک ارزشیابی ثابت و استوار و معمولا عالی از خوشان، به احترام به خود یا عزت نفس یا احترام به دیگری تمایل دارند، ولی در جای دیگر می‌گوید: این سطح از نیاز‌ها را می‌توان در دو مجموعه فرعی طبقه‌بندی کرد اول اینکه آن‌ها عبارت از: تمایل به قدرت، موفقیت، کفایت، سیادت، شایستگی، اعتماد در رویارویی با جهان، استقلال و آزادی. دوم اینکه در ما چیزی هست که می‌توانیم آن را تمایل به اعتبار و حیثیت (که آن را احترام دیگران نسبت به خودمان می‌توان تعریف کرد)، مقام، شهرت، افتخار، برتری، معروفیت، توجه و اهمیت و حرمت یا تحسین بنامیم. مازلو در مورد پیامد‌های عدم ارضای این سطح از نیاز‌های پنج گانه می‌نویسد: بی‌اعتنایی به این نیاز‌ها موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی می‌شود که این احساسات نیز خود به وجود آورنده دلسردی و یاس اساسی خواهد شد یا اینکه گرایش‌های روانی نژندی یا جبرانی را به وجود خواهد آورد.

۵- نیاز‌های خودشکوفایی

این بالاترین سطح نیاز‌ها در سلسله مراتب مازلو است. انسان‌های خودشکوفا، افرادی هستند خودآگاه، علاقه‌مند به رشد شخصی، کم‌توجه به عقاید دیگران و علاقه‌مند به ارضای توانایی‌های بالقوه خود. مازلو به این نتیجه رسید که افراد خود شکوفا دارای چند خصیصه مشترک هستند. واقعیت را به خوبی درک کرده و قادرند شرایط مبهم را تحمل کنند. خود و دیگران را آنچنان که هستند قبول می‌کنند. در اندیشیدن و رفتار، خود جوشند. بیشتر مساله مدارند تا خود مدار. از بذله گویی برخوردارند. بسیار خلاقند. به سادگی همرنگ جماعت نمی‌شوند. به شادکامی انسان‌ها علاقه‌مندند. از تجربه‌های اساسی زندگی عمیقا لذت می‌برند. بیشتر با مردمان معدودی روابط عمیق و ارضاکننده دارند تا با تعداد زیادی از مردم. قادرند به نحو عینی به زندگی بنگرند.