همزمان با وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی کشور به لطف مدیریت فشل دولتمردان تدبیر و امید، بسیاری از حامیان دولت فعلی از هنرمندان و سلبریتیها گرفته تا حامیان اصلاح طلب حسن روحانی، یکی پس از دیگری یا در حال تنظیم توبهنامههای خویش هستند یا از گذشته خویش اظهار ندامت کرده اند!
در میان حامیان سیاسی دولت مستقر، اما تجدیدنظرطلبان شناسنامهداری یافت میشوند که با وقاحت تمام و بجای عذرخواهی از تحمیل قماش امتحانپسداده اعتدالی به مردم، بهترین دفاع را در حمله تشخیص داده و با فرافکنی محض، ضمن صدور پیامها و نامههای سرگشاده خطاب به رهبری نظام، از استمرار وضع موجودی که خود مسبب اصلی ایجاد آن بودند، اعلام نگرانی میکنند!
اخیراً مصطفی تاجزاده (زندانی سابق امنیتی و معاون وزیر کشور دولت اصلاحات) در توئیتی با اظهار نگرانی از بالا رفتن قیمت ارز نوشته است: «پرسش من بعنوان یک شهروند از رهبر کشور این است؛ با این همه فشار اقتصادی بر گرده مردم دلار چند هزار تومان بشود، نرمش قهرمانانه موجه و مذاکره از موضع برابر با آمریکا مجاز میشود؟»!
این توئیت وقیحانه درحالی از سوی یکی از سرسختترین حامیان دولت روحانی منتشر میشود که اصلیترین عامل افزایش سرسامآور نرخ ارز و ورود عنقریب آن به کانال ۲۰ هزار تومانی، تصمیمات نابخردانه به اصطلاح اقتصاددانان حاضر در دولت تدبیر و امید بود که در یک نمونه آن با ارزپاشی دستوری ۴۲۰۰ تومانی دلار آمریکا در سال ۹۷، نزدیک به ۱۸ میلیارد دلار از ذخایر کشور را به باد فنا دادند! حال با این تفاسیر آیا رهبری نظام باید پاسخگوی دلار ۲۰ هزار تومانی باشد یا آنهایی که هوادارانشان در شب امضای ننگنامه برجام در خیابانهای پایتخت، با در دست داشتن اسکناسهای یک دلاری و یکهزار تومانی، کاهش نرخ ارز را خواب میدیدند؟
در سوی دیگر، مرد خاکستری اصلاحات یعنی موسوی خوئینیها نیز از قافله فرافکنی مالوف همقطارانش عقب نماند با انتشار نامهای سرگشاده به رهبر انقلاب اظهار داشت: «در ذهن مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند. بر زبان بسیاری از مردم، سخنانی میرود که از عمق بیاعتمادی نسبت به مدیریت کشور حکایت میکند. از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح و قدرت نافذ آن، نقشآفرین اصلی در اکثر امور کشور است.»!
جالب اینجاست که این جملات از دهان افرادی خارج میشود که تا پیش از این دولت حسن روحانی را رحم اجارهای اصلاح طلبان پنداشته و مسئولیت موفقیت یا عدم توفیق آن را کاملاً پذیرفته بودند، اما اینک گویی در شناسایی مخاطب نامه گلایه آمیزشان مرتکب اشتباهی فاحش شده و بجای ارسال آن به دفتر رئیس جمهور، آن را به بیت رهبری ارسال نموده اند!
در نگاهی کلی، مسئولیتگریزیهای تجدیدنظرطلبان در حال صورت میگیرد که زمام امور در بیش از سه دهه از عمر چهل ساله انقلاب، در دست همین دگراندیشان بوده که امروز بجای پاسخگویی درباره عملکرد خویش، در لباس منتقد و ناصح درآمده اند و با پُررویی تمام، فجایع حاصل از بی عرضگی و بی کفایتیشان را از سایرین مطالبه میکنند!
در میان حامیان سیاسی دولت مستقر، اما تجدیدنظرطلبان شناسنامهداری یافت میشوند که با وقاحت تمام و بجای عذرخواهی از تحمیل قماش امتحانپسداده اعتدالی به مردم، بهترین دفاع را در حمله تشخیص داده و با فرافکنی محض، ضمن صدور پیامها و نامههای سرگشاده خطاب به رهبری نظام، از استمرار وضع موجودی که خود مسبب اصلی ایجاد آن بودند، اعلام نگرانی میکنند!
اخیراً مصطفی تاجزاده (زندانی سابق امنیتی و معاون وزیر کشور دولت اصلاحات) در توئیتی با اظهار نگرانی از بالا رفتن قیمت ارز نوشته است: «پرسش من بعنوان یک شهروند از رهبر کشور این است؛ با این همه فشار اقتصادی بر گرده مردم دلار چند هزار تومان بشود، نرمش قهرمانانه موجه و مذاکره از موضع برابر با آمریکا مجاز میشود؟»!
این توئیت وقیحانه درحالی از سوی یکی از سرسختترین حامیان دولت روحانی منتشر میشود که اصلیترین عامل افزایش سرسامآور نرخ ارز و ورود عنقریب آن به کانال ۲۰ هزار تومانی، تصمیمات نابخردانه به اصطلاح اقتصاددانان حاضر در دولت تدبیر و امید بود که در یک نمونه آن با ارزپاشی دستوری ۴۲۰۰ تومانی دلار آمریکا در سال ۹۷، نزدیک به ۱۸ میلیارد دلار از ذخایر کشور را به باد فنا دادند! حال با این تفاسیر آیا رهبری نظام باید پاسخگوی دلار ۲۰ هزار تومانی باشد یا آنهایی که هوادارانشان در شب امضای ننگنامه برجام در خیابانهای پایتخت، با در دست داشتن اسکناسهای یک دلاری و یکهزار تومانی، کاهش نرخ ارز را خواب میدیدند؟
در سوی دیگر، مرد خاکستری اصلاحات یعنی موسوی خوئینیها نیز از قافله فرافکنی مالوف همقطارانش عقب نماند با انتشار نامهای سرگشاده به رهبر انقلاب اظهار داشت: «در ذهن مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند. بر زبان بسیاری از مردم، سخنانی میرود که از عمق بیاعتمادی نسبت به مدیریت کشور حکایت میکند. از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح و قدرت نافذ آن، نقشآفرین اصلی در اکثر امور کشور است.»!
جالب اینجاست که این جملات از دهان افرادی خارج میشود که تا پیش از این دولت حسن روحانی را رحم اجارهای اصلاح طلبان پنداشته و مسئولیت موفقیت یا عدم توفیق آن را کاملاً پذیرفته بودند، اما اینک گویی در شناسایی مخاطب نامه گلایه آمیزشان مرتکب اشتباهی فاحش شده و بجای ارسال آن به دفتر رئیس جمهور، آن را به بیت رهبری ارسال نموده اند!
در نگاهی کلی، مسئولیتگریزیهای تجدیدنظرطلبان در حال صورت میگیرد که زمام امور در بیش از سه دهه از عمر چهل ساله انقلاب، در دست همین دگراندیشان بوده که امروز بجای پاسخگویی درباره عملکرد خویش، در لباس منتقد و ناصح درآمده اند و با پُررویی تمام، فجایع حاصل از بی عرضگی و بی کفایتیشان را از سایرین مطالبه میکنند!