در ابتدا قرار بود نقش حشمت فردوس را بر عهده بگیرد، اما به گفته سعید مطلبی نویسنده اثر، در میانههای راه به او گفته بودند که تلویزیون موافق بازی کردن او نیست. به همین دلیل ایرج قادری تنها در مقام کارگردان ماند و داریوش ارجمند را بهعنوان فردوس مجموعه ستایش انتخاب کرد. مرحوم قادری که به گفته کارگردان و دیگر عوامل این مجموعه، طراح اصلی این سریال است، به علت تشدید بیماریاش نتوانست کار را ادامه دهد و سرانجام سریال «ستایش» را سعید سلطانی کارگردانی کرد.
یک اعتراض مدیریتی به سریال ستایش
به گزارش ایرنا، پخش فصل اول این مجموعه که از جمعه ۱۲ آذر ۱۳۸۹ آغاز شد و در ۶ آبان ۱۳۹۰ به پایان رسید، با استقبال خوب مخاطبان تلویزیون همراه شد. اما فصل دوم آن در حالی از دیماه سال ۱۳۹۲ روی آنتن رفت که عزتالله ضرغامی رئیس وقت سازمان صداوسیما نسبت به بیمحتوا بودن و به درازا کشاندن این مجموعه معترض بود و دستور داد اگر مشکل این مجموعه با باز تدوین حل نشود، جلوی پخش آن از همان ابتدا گرفته شود تا تهیهکنندگان متوجه شوند که هر چیزی را نباید برای پخش تحویل صداوسیما دهند. با همه این انتقادها، فصل دوم این مجموعه به پایان رسید و طرفدارانش فصل سوم را هم از ۲۲ شهریور ۱۳۹۸ تماشا کردند.
چرا ستایش همچنان پرمخاطب است؟
اگرچه این مجموعه با انتقادهای بسیاری نسبت به گریم، چهرهپردازی، فیلمنامه و دیالوگها روبهرو شد، اما به دلیل موضوع و سوژه، همیشه بهعنوان یکی از سریالهای پربیننده نزد مخاطبان عام تلویزیون مطرح است، بهطوری که « ستایش۳ » پرمخاطبترین مجموعه تلویزیون نامیده شد.
شبکه آیفیلم این روزها بازپخش این مجموعه را در برنامه خود قرار داده و نکته قابل توجه این است که آمارها در تلویزیون اینترنتی نشان میدهد که همچنان این سریالی تکراری بهعنوان پربازدیدترین مجموعه مطرح است. اما چرا این سریال با توجه به انتقادهای بسیاری هم که نسبت به آن صورت گرفته، در بازپخش هم جزو پربازدیدها و اثر محبوب مخاطبان آثار نمایشی است؟ درباره چرایی این اتفاق با مازیار معاونی، منتقد سینما و جلیل اکبریصحت منتقد و کارگردان سینما به گفتوگو پرداختیم.
مخاطب حرفهای ندارد
مازیار معاونی درباره دلایل استقبال مردم از سریال ستایش و پیگیری فصلهای این مجموعه نمایشی گفت: ستایش همچنان دیده میشود چون بخش قابل توجهی از مخاطبان تلویزیون، سینما و در کل مدیوم نمایش در کشور ما مخاطبان جدی و حرفهای محسوب نمیشوند که بتوانیم انتظار داشته باشیم تفاوت بین این سریال و آثاری در این سطح کیفی را با مجموعههای با کیفیت امروز ایران و جهان به شکل درست و کامل تشخیص دهند.
بخشی از این عدم تشخیص نیز به تلویزیون خودمان باز میگردد که در یک رویکرد کلی، درصد مجموعههای بیکیفیت یا آثار با کیفیت متوسط به سریالهای خوبش میچربد. همین اتفاق در طول دهههای گذشته، افت سلیقه و بینش مخاطب را سبب شده است. بیننده حرفهای سریالها که به تماشای آثاری همچون « بازی تاج و تخت »، «خانه پوشالی»، «برکینگ بد» و ...نشسته، هیچوقت طرفدار و بیننده ستایش نیست. اما این بیننده خاص، چند درصد از کل بینندگان تلویزیون را تشکیل میدهند؟
کاراکتر حشمت فردوس و کهنالگوهایی که ریشه دارند
این منتقد درباره تأثیرگذار بودن یکی از شخصیتهای اصلی این مجموعه و سهم بسزایی که در محبوب شدن سریال ستایش داشته است، بیان کرد: نکته دیگر اینکه در فرهنگ ما، کاراکترهایی مثل حشمت فردوس بهنوعی همان کهنالگوهایی هستند که در ناخودآگاه فرهنگیمان از دیرباز ریشه دارند. قهرمانانی با شمایل پررنگ مردانه و مردانگی، باابهت و سبیل کلفت و با رفتاری جوانمردانه و بزرگی کردن در حق اهالی محله و البته همراه با شخصیتی خشک و خودرأی برای خانواده و نزدیکان.
مخاطب غیرتخصصی و عام در این کاراکتر همان کهنالگوهای محبوب خود را میبیند و البته خاطرات نوستالژیک نمایشی خود را از ملکمطیعی تا پدرسالار و محمدعلی کشاورز. به اینها میتوان کنجکاوی مخاطب و دنبالهدار بودن قصه و وسوسه پیگیری سرنوشت قهرمانان را هم اضافه کرد تا بتوان دلایل محبوبیت ستایش و دنبالههایش را درک کرد. در تمام دنیا برنامههای دنبالهدار طرفداران خاص خود را دارند. البته بیشتر در بین مخاطبان غیرحرفهای که بهطور معمول، مجذوب لایههای ظاهری آثار نمایشی میشوند.
وی با یادآوری کاریزمای ذاتی داریوش ارجمند و نقشآفرینی باورپذیرش گفت: هرچند که او در مجموعه ستایش کار خاصی برای پرورش نقش نکرده است و از همان توبرهای میخورد که از فصل اول برای رنگآمیزی شخصیت فردوس طراحی کرده بود؛ با این حال، هیبت مردانه، لهجه غلیظ تهرانی و تکیهکلامهایش، برای کسانی که به مدیوم نمایش نگاه حرفهای و تخصصی ندارند، دوستداشتنی است.
رسیدن به باوری از یک زیستبوم ایرانی
جلیل اکبریصحت منتقد و کارگردان سینما نیز درباره فیلمنامه سریال ستایش و موفقیت آن در جذب مخاطب، گفت: سعید مطلبی نویسنده ستایش به باوری از یک زیستبوم ایرانی رسیده است. در طول دوره حرفهای کاریاش که بخشی از آن به پیش از انقلاب و بخشی دیگر به بعد از انقلاب برمیگردد، درباره همان زیستبومها نوشته است. ریتم، داستان، نبرد خیر و شر، امید و تلاش برای موقعیت جدید، همیشه در آثاری که نوشته است اهمیت دارد، در این سریال نیز همینطور است.
نویسنده و تأثیرش در جذب مخاطب
این منتقد در پاسخ به این پرسش که آیا ارتباطی بین استقبال از سریال ستایش و فیلمنامههایی که فیلمفارسی نامیده میشود، وجود دارد یا خیر؟ بیان کرد: بخشی از فیلمنامههایی که نویسنده این اثر نوشته، در دوره پیش از انقلاب ساخته شده است که بهاصطلاح به آنها فیلمفارسی گفته میشود. اینکه وی نویسنده فیلمفارسی است، نظری غیرمنطقی بوده و نباید چنین چیزی بگوییم. یک نویسنده است و براساس سفارش، فیلمنامه تولید کرده است. فیلمنامهای را نیز تولید کرده که هرچند من مخاطبش نبوده و آن را ندیدهام، اما مردم میبینند و علاقه دارند.
به هر حال، چه مجموعه ستایش را اثری عوامپسند بدانیم یا نه، این سریال با کاراکترهایش بیننده تلویزیونی را با خودش همراه کرده و این همراهی تاکنون و در سه فصل ادامه داشته است و توانسته رقیب سریال پایتخت باشد.
یک اعتراض مدیریتی به سریال ستایش
به گزارش ایرنا، پخش فصل اول این مجموعه که از جمعه ۱۲ آذر ۱۳۸۹ آغاز شد و در ۶ آبان ۱۳۹۰ به پایان رسید، با استقبال خوب مخاطبان تلویزیون همراه شد. اما فصل دوم آن در حالی از دیماه سال ۱۳۹۲ روی آنتن رفت که عزتالله ضرغامی رئیس وقت سازمان صداوسیما نسبت به بیمحتوا بودن و به درازا کشاندن این مجموعه معترض بود و دستور داد اگر مشکل این مجموعه با باز تدوین حل نشود، جلوی پخش آن از همان ابتدا گرفته شود تا تهیهکنندگان متوجه شوند که هر چیزی را نباید برای پخش تحویل صداوسیما دهند. با همه این انتقادها، فصل دوم این مجموعه به پایان رسید و طرفدارانش فصل سوم را هم از ۲۲ شهریور ۱۳۹۸ تماشا کردند.
چرا ستایش همچنان پرمخاطب است؟
اگرچه این مجموعه با انتقادهای بسیاری نسبت به گریم، چهرهپردازی، فیلمنامه و دیالوگها روبهرو شد، اما به دلیل موضوع و سوژه، همیشه بهعنوان یکی از سریالهای پربیننده نزد مخاطبان عام تلویزیون مطرح است، بهطوری که « ستایش۳ » پرمخاطبترین مجموعه تلویزیون نامیده شد.
شبکه آیفیلم این روزها بازپخش این مجموعه را در برنامه خود قرار داده و نکته قابل توجه این است که آمارها در تلویزیون اینترنتی نشان میدهد که همچنان این سریالی تکراری بهعنوان پربازدیدترین مجموعه مطرح است. اما چرا این سریال با توجه به انتقادهای بسیاری هم که نسبت به آن صورت گرفته، در بازپخش هم جزو پربازدیدها و اثر محبوب مخاطبان آثار نمایشی است؟ درباره چرایی این اتفاق با مازیار معاونی، منتقد سینما و جلیل اکبریصحت منتقد و کارگردان سینما به گفتوگو پرداختیم.
مخاطب حرفهای ندارد
مازیار معاونی درباره دلایل استقبال مردم از سریال ستایش و پیگیری فصلهای این مجموعه نمایشی گفت: ستایش همچنان دیده میشود چون بخش قابل توجهی از مخاطبان تلویزیون، سینما و در کل مدیوم نمایش در کشور ما مخاطبان جدی و حرفهای محسوب نمیشوند که بتوانیم انتظار داشته باشیم تفاوت بین این سریال و آثاری در این سطح کیفی را با مجموعههای با کیفیت امروز ایران و جهان به شکل درست و کامل تشخیص دهند.
بخشی از این عدم تشخیص نیز به تلویزیون خودمان باز میگردد که در یک رویکرد کلی، درصد مجموعههای بیکیفیت یا آثار با کیفیت متوسط به سریالهای خوبش میچربد. همین اتفاق در طول دهههای گذشته، افت سلیقه و بینش مخاطب را سبب شده است. بیننده حرفهای سریالها که به تماشای آثاری همچون « بازی تاج و تخت »، «خانه پوشالی»، «برکینگ بد» و ...نشسته، هیچوقت طرفدار و بیننده ستایش نیست. اما این بیننده خاص، چند درصد از کل بینندگان تلویزیون را تشکیل میدهند؟
کاراکتر حشمت فردوس و کهنالگوهایی که ریشه دارند
این منتقد درباره تأثیرگذار بودن یکی از شخصیتهای اصلی این مجموعه و سهم بسزایی که در محبوب شدن سریال ستایش داشته است، بیان کرد: نکته دیگر اینکه در فرهنگ ما، کاراکترهایی مثل حشمت فردوس بهنوعی همان کهنالگوهایی هستند که در ناخودآگاه فرهنگیمان از دیرباز ریشه دارند. قهرمانانی با شمایل پررنگ مردانه و مردانگی، باابهت و سبیل کلفت و با رفتاری جوانمردانه و بزرگی کردن در حق اهالی محله و البته همراه با شخصیتی خشک و خودرأی برای خانواده و نزدیکان.
مخاطب غیرتخصصی و عام در این کاراکتر همان کهنالگوهای محبوب خود را میبیند و البته خاطرات نوستالژیک نمایشی خود را از ملکمطیعی تا پدرسالار و محمدعلی کشاورز. به اینها میتوان کنجکاوی مخاطب و دنبالهدار بودن قصه و وسوسه پیگیری سرنوشت قهرمانان را هم اضافه کرد تا بتوان دلایل محبوبیت ستایش و دنبالههایش را درک کرد. در تمام دنیا برنامههای دنبالهدار طرفداران خاص خود را دارند. البته بیشتر در بین مخاطبان غیرحرفهای که بهطور معمول، مجذوب لایههای ظاهری آثار نمایشی میشوند.
وی با یادآوری کاریزمای ذاتی داریوش ارجمند و نقشآفرینی باورپذیرش گفت: هرچند که او در مجموعه ستایش کار خاصی برای پرورش نقش نکرده است و از همان توبرهای میخورد که از فصل اول برای رنگآمیزی شخصیت فردوس طراحی کرده بود؛ با این حال، هیبت مردانه، لهجه غلیظ تهرانی و تکیهکلامهایش، برای کسانی که به مدیوم نمایش نگاه حرفهای و تخصصی ندارند، دوستداشتنی است.
رسیدن به باوری از یک زیستبوم ایرانی
جلیل اکبریصحت منتقد و کارگردان سینما نیز درباره فیلمنامه سریال ستایش و موفقیت آن در جذب مخاطب، گفت: سعید مطلبی نویسنده ستایش به باوری از یک زیستبوم ایرانی رسیده است. در طول دوره حرفهای کاریاش که بخشی از آن به پیش از انقلاب و بخشی دیگر به بعد از انقلاب برمیگردد، درباره همان زیستبومها نوشته است. ریتم، داستان، نبرد خیر و شر، امید و تلاش برای موقعیت جدید، همیشه در آثاری که نوشته است اهمیت دارد، در این سریال نیز همینطور است.
نویسنده و تأثیرش در جذب مخاطب
این منتقد در پاسخ به این پرسش که آیا ارتباطی بین استقبال از سریال ستایش و فیلمنامههایی که فیلمفارسی نامیده میشود، وجود دارد یا خیر؟ بیان کرد: بخشی از فیلمنامههایی که نویسنده این اثر نوشته، در دوره پیش از انقلاب ساخته شده است که بهاصطلاح به آنها فیلمفارسی گفته میشود. اینکه وی نویسنده فیلمفارسی است، نظری غیرمنطقی بوده و نباید چنین چیزی بگوییم. یک نویسنده است و براساس سفارش، فیلمنامه تولید کرده است. فیلمنامهای را نیز تولید کرده که هرچند من مخاطبش نبوده و آن را ندیدهام، اما مردم میبینند و علاقه دارند.
به هر حال، چه مجموعه ستایش را اثری عوامپسند بدانیم یا نه، این سریال با کاراکترهایش بیننده تلویزیونی را با خودش همراه کرده و این همراهی تاکنون و در سه فصل ادامه داشته است و توانسته رقیب سریال پایتخت باشد.