خاطرات مردی که از زندان گریخت!
خبرگزاری فارس: کتاب خاطرات مردی که از زندان گریخت!
محمدرضا حافظنیا در میان اهالی دانشگاه به عنوان یکی از اساتید برتر رشته جغرافیای سیاسی و سیاست جغرافیایی(ژئوپلتیک) در دانشگاه تربیت مدرس و مدیرمسئول فصل نامه علمی- پژوهشی ژئوپلتیک شناخته میشود. بیشتر دانشجویان جغرافیای سیاسی با کتابهای پژوهشی این استاد در این حوزه آشنایی دارند و کمتر از سوابق انقلابی ایشان مطلع هستند.
اما اخیرا کتاب جدیدی در مورد این استاد دانشگاه در کتابفروشیها عرضه شده است که تصویر بسیار متفاوتی از او را ترسیم میکند. کتاب خاطرات محمدرضا حافظنیا؛ به روایت زندگی انقلابی این استاد دانشگاه که در 23 مرداد 57 دست به اسلحه برد و فرمانده تیپ 77 خراسان را به هنگام سان دیدن از سربازان ترور کرد، پرداخته و از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار شده است.
این کتاب با خاطرات کودکی، محل تولد، خانواده و تحصیلات حافظنیا در روستای خراشاد از توابع بیرجند آغاز میشود. فوت پدر در سالهای کودکی سختیهای زیادی به او تحمیل میکند اما به رغم مرارتهای فراوان مادر خانواده از تشویق کودکان برای ادامه تحصیل باز نمانده و شرایط تحصیل آنها را فراهم میکند. با قبولی حافظنیا در رشته جغرافیای طبیعی دانش سرای عالی( تربیت معلم) در سال 1352 و مهاجرت او به تهران، فصل جدیدی از زندگی او آغاز میشود.
در دانشگاه، علاقه او به مذهب موجب میشود از همان ابتدا در انجمن اسلامی و نمازخانه دانشگاه فعال شود و در ادامه با کتابهای آیتالله طالقانی و علی شریعتی آشنا شود و به سمت فعالیت علیه رژیم پهلوی سوق پیدا کند. او در این خصوص در کتاب عنوان میکند:
«به واسطه نگاه دینی و اعتقادی که داشتم تصمیم گرفتم در قبال جامعه و دین مسئولیتی را به عهده بگیرم و انجام وظیفه کنم.... دائم به فکر بودم که یک کار اساسی انجام دهم که به سقوط رژیم منجر شود... همواره این آیه قران در ذهن من تداعی میشد "فقاتلو ائمه الکفر" در حقیقت مفهوم آن این بود که با افراد و سطوح پایین کاری نداشته باشید و متوجه ردههای بالای آنها باشید. هدفگذاری من باید کلان باشد و شخص شاه و حامیان اصلیاش را در نظر بگیریم.»
با پایان تحصیلات و کسب معدل الف از دانشگاه در سال 1356، حافظ نیا به خدمت سربازی اعزام و در مشهد مشغول به خدمت میشود. همزمان خشونت رژیم پهلوی و نارضایتی مردم از عملکرد این شاه افزایش پیدا می کند و صدای اعتراض از شهرهای مختلف شنیده میشود. تصادف حجت الاسلام احمد کافی در جاده مشهد و فوت ایشان در تیر 57 منجر به تجمع و تظاهرات گسترده مردم در مشهد شد و نیروهای امنیتی سریعا به سرکوب آن پرداختند. در چنین شرایطی حافظنیا برای نشان دادن تزلزل در ارتش و نیروهای نظامی و ابراز همدلی برخی از آنها با مردم دست به ترور سرلشکر شهیر مطلق زد. این واقعه در رسانههای داخلی و خارجی بازتابهای مختلفی پیدا کرد. پس از این حادثه او در زندان وکیلآباد مشهد زندانی شد اما با فرار شاه از کشور، زندانیان سر به شورش گذاشتند و حافظ نیا به طرز معجزه آسایی از زندان گریخت.
نویسنده کتاب خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز، در مقدمه این کتاب نوشته است:
«موضوع این کتاب، بیان و تشریح یکی از رویدادهای انقلاب اسلامی از زبان عامل و شاهد آن است. رویدادی که از یک سو به اوج گیری روند انقلاب اسلامی از طریق ایجاد دلگرمی، امید و روحیه بخشی به مردمی که در جریان مبارزه و انقلاب شرکت داشتند کمک کرد و از سوی دیگر به تخریب روحیه حکومت و تسریع در روند سقوط رژیم دیکتاتوری که ارتش قدرتمند و سرتا پا مسلح شاهنشاهی علت بقا و اقتدار آن بود، منجر شد.»
نگارنده کتاب اصول و مبانی ژئوپلتیک، همچنین عنوان کرده که بارها به درخواستهایی مبنی بر ساختن فیلم یا تدوین گزارشی از این واقعه پاسخ منفی داده است و حتی به ساخته شدن فیلمی در صدا سیما با این موضوع بدون مشورت با او اعتراض داشته است. اما گذر زمان و تغییر در دیدگاهها و نگرشها او را بر آن داشته تا دعوت واحد تاریخ شفاهی دفتر انقلاب اسلامی حوزه هنری را بپذیرد و به تدوین این کتاب بپردازد.
محمدرضا حافظ نیا پس از ذکر خاطرات خود از دوران زندان و چگونگی رهایی، در صفحات آخر کتاب خود به فعالیتهای خود در کادرهای اجرایی بعد از پیروزی انقلاب پرداخته است. با پیروز شدن انقلاب او در کمیتههای انقلاب، سپاه پاسداران، فرمانداری، بخشداری و مدارس به فعالیت پرداخت.
او با ذکر فعالیتهای خود تلاش کرده در لابه لای این سطور، فضای انقلابی پس از بهمن 57 را به تصویر کشد. در یکی از این خاطرات او که مقابل استاندار خراسان نشسته است با دیدن میزها و صندلی ها خطاب به استاندار عنوان می کند:
«الان جمهوری اسلامی است و شما باید خیلی ساده باشید.... من از شما انتظار دارم که این چیزها را کنار بگذارید و یک استاندار مردمی و در واقع خاکی باشید».
حافظ نیا پس از انجام فعالیتهای متفاوت در اوایل انقلاب، در 1363 از کلیه فعالیتهای سیاسی خود دست کشید و به فعالیتهای آموزشی و علمی پرداخت که از مهمترین دست آوردهای او در حوزه آموزش میتوان به راهاندازی انجمن ژئوپلتیک ایران اشاره کرد.
پس از کتابهای «مرد جهانی از بیرجند» نوشته دکتر محمد حسن گنجی و «شازده حمام» نوشته دکتر محمد حسین پاپلی یزدی که هر دو از اساتید بنام جغرافیا در ایران محسوب میشوند و در این کتابها به ذکر خاطرات زندگی خود پرداختهاند، کتاب خاطرات محمدرضا حافظنیا سومین کتابی است که از سوی یکی دیگر از اساتید جغرافیا به تحریر درآمده است و به شرح زندگانی او پرداخته است.
این کتاب که از مجموعه کتابهای ادبیات انقلاب اسلامی سوره مهر محسوب میشود در 173 صفحه ، قطع رقعی و در تیراژ 2500 جلد و با قیمت 3200 تومان منتشر شده است.