در آغاز آفرینش موجودات زنده بر روی زمین و در حالی که تمام سطح زمین را آبهای حاصل از بارانهای سیلابی فراگرفته بود، این آبها به مرور در گودالها جا گرفتند، خشکیها از زیر آب بیرون آمدند و به تدریج گسترده شدند. در این میان، اولین نقطهای که از آب بیرون زد، محل کعبه بود و این ماجرا در روزی برابر با بیست و پنجم ذیقعده اتفاق افتاد. موضوع دحو الارض هم در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته و هم در اسناد و مدارک روایی بر آن تأکید شده است.
به گزارش تسنیم، حجتالاسلام و المسلمین رضا صدر، استاد حوزه و محقق دینی، توضیح میدهد که منظور از دحو الارض این است که زمین از زیر کعبه گسترانیده شد. پس از آنکه تمام سطح کره زمین را آب فراگرفته بود، خداوند اراده کرد زمین را از زیر آب بیرون آورد تا آن را برای زندگی موجودات زنده آماده کند. خدای سبحان در آیه 30 از سوره مبارکه نازعات میفرماید: «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها» البته در آیات قبل از این آیه در خصوص آفرینش و خلقت زمین مطالبی را عنوان میفرماید و سپس به موضوع دحو الارض و گسترده شدن زمین برای حیات اشاره میفرماید. بسیاری از مفسران قرآن کریم این آیه از قرآن کریم را در ارتباط با موضوع دحو الارض میدانند. علامه حسن زاده آملی در این باره مطلبی را نوشته است که البته علم امروز آن را تایید میکند. اینکه کره زمین از دو طرف قطب کمی فرورفتگی دارد و قسمتهای استوایی مانند مکه مکرمه کمی برجستگی دارند. به این ترتیب در زمان دحو الارض آب همه کره زمین را فراگرفته بود و وقتی که فرونشست، طبیعتاً جای برآمده زمین که قبه آن است و برجستگی آن بیشتر از جاهای دیگر است، در ابتدا بیرون آمد. این منطقه اولی همان محل کعبه و بیت الله الحرام بود. وقتی آبهای روی زمین به مرور فروکش کردند و کم شدند، قسمتهای پدید آمده زمین به تدریج گسترش پیدا کرد که از آن تعبیر به دحوالارض شده است. بنابراین دحو باید قبه به معنی برآمدهترین جای زمین مکه مکرمه باشد.
بیرون آمدن خشکی از زیر آب
برای آشنایی با رویداد دحو الارض خوب است ابتدا آشنایی کلی با این ماجرا داشته باشیم.
آن طور که در تفاسیر قرآن کریم و احادیث و روایتها اشاره شده است، یک شب و یک روز در طول سال به عنوان دحو الارض شناخته میشود. این عبارت به مفهوم گسترده شدن زمین است. درواقع دحو از منظر لغتشناسی به معنای پرتاب کردن و تکان دادن و یا گسترده شدن چیزی است.
بنابراین منظور از دحو الارض این است که زمین از زیر کعبه گسترانیده شد. پس از آنکه تمام سطح کره زمین را آب فراگرفته بود، خداوند اراده کرد زمین را از زیر آب بیرون آورد تا آن را برای زندگی موجودات زنده آماده کند.
دحو الارض در قرآن کریم
آیا در قرآن کریم هم به این مفهوم اشاره شده است؟
بله. خدای سبحان در آیه 30 از سوره مبارکه نازعات میفرماید: «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها» البته در آیات قبل از این آیه در خصوص آفرینش و خلقت زمین مطالبی را عنوان میفرماید و سپس به موضوع دحو الارض و گسترده شدن زمین برای حیات اشاره میفرماید. بسیاری از مفسران قرآن کریم این آیه از قرآن کریم را در ارتباط با موضوع دحو الارض میدانند.
اما منظور از گسترده شدن زمین چیست؟
منظور این است که در ابتدا، همه سطح زمین را آبهای حاصل از بارانهای سیلابی نخستین، فراگرفته بود. این آبها به مرور زمان در گودالهای زمین جا گرفتند و خشکیها از زیر آب بیرون آمدند. این اتفاق روز به روز ادامه پیدا کرد و خشکیها هر روز گسترده تر شد تا اینکه به وضع امروزی درآمد.
البته یادآوری این نکته هم ضرورت دارد که بدانیم اولین برآمدگی که آشکار شد، موضع خانه کعبه بود و این مسئله بعد از آفرینش زمین و آسمان روى داد.
دحو الارض در احادیث
آیا این مطالب در احادیث رسیده از پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام هم عنوان شده است؟
بله. در چندین مورد ائمه اطهار علیهم السلام به رویداد دحو الارض و گسترده شدن زمین از زیر کعبه اشاره کردهاند. به عنوان مثال امام صادق علیه السلام فرمودهاند که: «خداوند زمین را از زیر کعبه تا سرزمین منا حرکت داد. سپس از منا تا عرفات و سپس از عرفات تا منا و همین طور خشکیها گسترش پیدا کرد.»
در روایت دیگری امام رضا علیه السلام فرمودند که: «در 25 ذی القعده رحمت خدای متعال نشر پیدا کرد و زمین در این روز گسترش یافته و کعبه در آن نصب شده و آدم در این روز به زمین هبوط کرده است.» در جای دیگری از امام رضا علیه السلام درباره علت قرار گرفتن کعبه در وسط زمین سؤال کردند و آن حضرت در جواب فرمودند: «آنجا موضعی است که زمین از زیر آن حرکت کرده و همه بادها که در دنیا میوزد، از زیر رکن شامی کعبه خارج میشود و آن اولین بقعهای است که در زمین وضع شده، چون آن وسط زمین است و برای اهل مشرق و مغرب تکلیف آن یکسان است.»
با این توضیحات آیا درست است که کلمه «دحو» را به معنای «گسترده شدن» در نظر بگیریم؟
در آیات 30 و 31 سوره نازعات میخوانیم که: «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا؛ أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَ مَرْعَاهَا» بعضی از مفسران قرآن کریم نوشتهاند که دحو و دحی هر دو به معنی بسط و گستردن است. حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هم در خطبه هفتادم از نهج البلاغه میفرمایند: «اللّهمّ داحى المدحوّات و داعم المسموکات» یعنی «ای خدایی که که گسترنده گستردنیهایى و برپاکننده بالا رفتهها هستى.» اما اگر دحو را به معنی غلطاندن در نظر بگیریم، معنای این خطبه این طور میشود که: «خدایی که غلطاننده غلطندههایى و بالابرنده آسمانها هستى.»
در آیه شریفه هم اگر منظور از دحو، گسترش باشد، معنى آن عبارت است از اینکه «زمین را پس از آسمان بگسترد» و اگر به معنى غلطاندن باشد، در این صورت با حرکت وضعى و انتقالى زمین مطابقت دارد. یعنى زمین را بعد از آسمان به گردش و چرخش درآورد. اما گستردن بیشتر از این مفهوم در تفاسیر مورد توجه قرار گرفته است.
اولین قسمت کره زمین که از آب بیرون آمد
این رویداد، یعنی گسترده شدن از کعبه به چه صورتی اتفاق افتاد؟
علامه حسن زاده آملی در این باره مطلبی را نوشته است که البته علم امروز آن را تایید میکند. اینکه کره زمین از دو طرف قطب کمی فرورفتگی دارد و قسمتهای استوایی مانند مکه مکرمه کمی برجستگی دارند. به این ترتیب در زمان دحو الارض آب همه کره زمین را فراگرفته بود و وقتی که فرونشست، طبیعتاً جای برآمده زمین که قبه آن است و برجستگی آن بیشتر از جاهای دیگر است، در ابتدا بیرون آمد. این منطقه اولی همان محل کعبه و بیت الله الحرام بود.
وقتی آبهای روی زمین به مرور فروکش کردند و کم شدند، قسمتهای پدید آمده زمین به تدریج گسترش پیدا کرد که از آن تعبیر به دحوالارض شده است. بنابراین دحو باید قبه به معنی برآمدهترین جای زمین مکه مکرمه بوده باشد که عرض آن 21 درجه و 25 دقیقه شمالی است و طول آن از ساحل بحر محیط غربی 67 درجه است.
معجزه علمی دیگری از قرآن کریم
همان طور که اشاره شد، بیشتر مفسران دحو را به معنی «گسترده شدن» تعبیر کردهاند. به طور کلی، مسلمانها تا امروز لفظ دحو را به معنی بسط و گستردن بردهاند، اما بعد از رجوع به کتب لغت عرب و مواضع استعمال این لفظ و مشتقات آن مشاهده میکنیم که آن را در اکثر یا همه لغات و استعمالات معنای دیگری است و آن راندن و جنباندن است.
بعضی از آنها هم دحو را به مفهوم «به گردش درآوردن» گرفتهاند. یعنی گردشی که چیزی ضمن گردش به دور خودش، بر محور دیگری هم بچرخد و حرکت کند.
جالب این است که این مفهوم، دقیقاً اشاره به حرکت وضعی و انتقالی زمین دارد. چراکه زمین در عین حال که به دور خودش میچرخد، بر مدار مشخصی به دور خورشید هم در چرخش است. اما قرآن کریم در زمانی از این مطلب خبر داد که علم انسان به این حد نرسیده بود که حرکت وضع و انتقالی این کره خاکی را درک کند.
آیا در مورد حرکت و چرخش زمین، آیات دیگری هم در قرآن کریم وجود دارد که این موضوع را بیان کند؟
در چندین مورد این نکته عنوان شده است. به عنوان مثال در آیهای از قرآن کریم میخوانیم که: «وَ أَلْقَى فِی الأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَ أَنْهَارًا وَ سُبُلاً لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ » و در آیه دیگری نیز میفرماید: «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا و کُلُوا مِن رزْقِهِ و إِلَیْهِ النُّشُورُ».
در سوره مبارکه شمس هم به حرکت زمین اشاره میفرماید که: « أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا » و یا در سوره نازعات میفرماید: «وَ الْأَرْضِ وَ مَا طَحَاهَا ». همچنین آنجا که میفرماید: «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا » دحى که فقط در این سوره آمده و از جهت لفظ و معنا به معناى به شدت پرتاب کردن است. اشاره آیه نشریفه به مرحله ابتدایی خلقت و جدا شدن زمین از منشأ اصلى خود است و اگر به معناى گستردن و آماده کردن باشد، نظر آیه به دورهای است که زمین سرد شده و سطح آن از مواد خاک و عناصر اولیه، آماده براى ظهور برکات و رحمت خداوند و زندگى شده است.