وقتی رابطه و نسب بر ضابطه و لیاقت، برتری پیدا میکند، اولین ارزشی که لگدمال میشود «عدالت» است. همانگونه که تحقق عدالت شیرینی به همراه دارد؛ تحمل «تبعیض» نیز به همان اندازه، از زهر تلختر خواهد بود. جداسازی محیطی، اما یکی از اصلیترین نمادهای تبعیض و فاصله گذاری میان اقشار برخوردار و ثروتمند با آحاد مستضعف و کم درآمد است.
از جداسازی محل کار و احداث کلُنیهای اختصاصی در قالب شهرکهای مسکونی گرفته تا بیمارستان خصوصی و مدرسه غیردولتی و دانشگاه غیرانتفاعی، همه و همه نشان از آن دارد که مرفهین سعی دارند تا با احداث مرز و حریم میان خود و جمعیت کثیر فرودستان، محدوده زیست و نشو و نمای فرزندانشان را از دیگران تفکیک کنند تا مبادا مخاطرات موجود در جامعه بیرونی، دامنگیر خود و اطرافیانشان شود! مع الاسف علیرغم اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از اصلیترین شعارهای انقلابیون، برابری، مساوات و زدودن تبعیض و ناعدالتی بود، اما به مرور و از اوایل دهه هفتاد، خطکشیهای طبقاتی یکی پس از دیگری در قالب سیاستهای خصوصی سازی نمایان شد؛ و وضعی را بوجود آورد که اکنون شرمساری بسیاری از عدالتخواهان را باعث شده است.
رشد قارچوار مدارس غیرانتفاعی خاص در مناطق بالانشین پایتخت، بعنوان یکی از مصادیق بارز تبعیض آموزشی است که مقایسه امکانات فوق لاکچری آنها با تعداد بسیاری از مدارس کم برخوردار دولتی، دل هر شنوندهای را به درد میآورد! این درحالیست که بر طبق اصل سیام قانون اساسی، برخورداری از تحصیل رایگان و با کیفیت، از حقوق بدیهی شهروندان ایرانی محسوب میشود که گویا با وجود انبوهی از مدارس خاص، عملاً نادیده گرفته شده است. جدای از اینکه همه ساله بسیاری از رتبههای برتر کنکور به جهت دسترسی به سطوح بالای آموزشی، از مدارس خاص هستند، جمع بسیاری از فرزندان مسئولان و مدیران کشور نیز یا در حال تحصیل در محیط ایزوله ایندست موسسات آموزشیاند، یا پس از فارغ التحصیلی و به بهانه داغ بودن جو جوانگرایی، پُستی مدیریتی را در یکی از سازمانهای عریض و طویل کشور تصاحب نموده اند!
شگفت آور اینجاست که در این بلبشوی آموزشی، هر باند و حزب و قماش سیاسی یا اقتصادی برای فرزندان همقطارانشان نیز مدرسهای تاسیس کرده اند تا علاوه بر تربیت باب میل و هدفمند نسل آتی جانشینان خود، از گردش مالی نجومی ناشی از شهریههای چند ده میلیونی نیز بی نصیب نمانند! جالب آنکه بسیاری از موسسین همین به اصلاح مدارس خاص، سالیان سال مسئولیت سیاستگذاری در آموزشوپرورش را بر عهده داشتند و اینک پس از چهار دهه، به این جمع بندی رسیده اند که تربیت شایسته و صحیح فرزندانشان، نه در مدارس عادی کشور که تنها در محیطهای ایزوله مجتمعهای آموزشی مخصوص ژنهای خوب میسر خواهد بود!
از جداسازی محل کار و احداث کلُنیهای اختصاصی در قالب شهرکهای مسکونی گرفته تا بیمارستان خصوصی و مدرسه غیردولتی و دانشگاه غیرانتفاعی، همه و همه نشان از آن دارد که مرفهین سعی دارند تا با احداث مرز و حریم میان خود و جمعیت کثیر فرودستان، محدوده زیست و نشو و نمای فرزندانشان را از دیگران تفکیک کنند تا مبادا مخاطرات موجود در جامعه بیرونی، دامنگیر خود و اطرافیانشان شود! مع الاسف علیرغم اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از اصلیترین شعارهای انقلابیون، برابری، مساوات و زدودن تبعیض و ناعدالتی بود، اما به مرور و از اوایل دهه هفتاد، خطکشیهای طبقاتی یکی پس از دیگری در قالب سیاستهای خصوصی سازی نمایان شد؛ و وضعی را بوجود آورد که اکنون شرمساری بسیاری از عدالتخواهان را باعث شده است.
رشد قارچوار مدارس غیرانتفاعی خاص در مناطق بالانشین پایتخت، بعنوان یکی از مصادیق بارز تبعیض آموزشی است که مقایسه امکانات فوق لاکچری آنها با تعداد بسیاری از مدارس کم برخوردار دولتی، دل هر شنوندهای را به درد میآورد! این درحالیست که بر طبق اصل سیام قانون اساسی، برخورداری از تحصیل رایگان و با کیفیت، از حقوق بدیهی شهروندان ایرانی محسوب میشود که گویا با وجود انبوهی از مدارس خاص، عملاً نادیده گرفته شده است. جدای از اینکه همه ساله بسیاری از رتبههای برتر کنکور به جهت دسترسی به سطوح بالای آموزشی، از مدارس خاص هستند، جمع بسیاری از فرزندان مسئولان و مدیران کشور نیز یا در حال تحصیل در محیط ایزوله ایندست موسسات آموزشیاند، یا پس از فارغ التحصیلی و به بهانه داغ بودن جو جوانگرایی، پُستی مدیریتی را در یکی از سازمانهای عریض و طویل کشور تصاحب نموده اند!
شگفت آور اینجاست که در این بلبشوی آموزشی، هر باند و حزب و قماش سیاسی یا اقتصادی برای فرزندان همقطارانشان نیز مدرسهای تاسیس کرده اند تا علاوه بر تربیت باب میل و هدفمند نسل آتی جانشینان خود، از گردش مالی نجومی ناشی از شهریههای چند ده میلیونی نیز بی نصیب نمانند! جالب آنکه بسیاری از موسسین همین به اصلاح مدارس خاص، سالیان سال مسئولیت سیاستگذاری در آموزشوپرورش را بر عهده داشتند و اینک پس از چهار دهه، به این جمع بندی رسیده اند که تربیت شایسته و صحیح فرزندانشان، نه در مدارس عادی کشور که تنها در محیطهای ایزوله مجتمعهای آموزشی مخصوص ژنهای خوب میسر خواهد بود!