شب گذشته مهران مدیری میزبان مینا جعفرزاده بازیگر سینما و تلویزیون بود.
جعفرزاده درباره شروع فعالیت هنری خود گفت: در دوران دبیرستان یک سال به اردوی رامسر رفته بودم و در آمفی تئاتر محل برگزاری اردو نمایشی اجرا شد که من هم در آن بازی داشتم. فریدون توفیقی (مجری رادیو) بازی مرا دید و من هم علاقه مندی خودم را به انجام کار نمایشی رادیو اعلام کردم و با حمایت او ابتدا در بخش نمایش های رادیویی ویژه کودکان مشغول کار شدم و پس از مدتی به بخش نمایشی بزرگسالان راه یافتم.
وی ادامه داد: اولین نمایشنامه ای که در رادیو کار کردم، نمایشنامه الیور توئیست به کارگردانی زنده یاد صادق بهرامی بود که در آن به جای شخصیت الیور توئیست در کودکی حرف زدم.
بازیگر «اخراجی ها» درباره مخالف پدرش با فعالیت در حرفه بازیگری گفت: پدرم بازاری بود و خیلی دوست نداشت من در کار بازیگری باشم. کار اول من به کارگردانی شهلا ریاحی بود، به ایشان گفتم که پدرم مخالف هستند. در نهایت قرار شد حرفی نزنم تا کار پخش شود و پدر به یکباره با بازی من در یک فیلم مواجه شود.
وی افزود: برای پدرم نظر باجناقش مهم بود؛ چون خیلی حاشیه درست می کرد و از او می ترسید. عمویم با من سر تمرین ها می آمد. روزی که قرار شد فیلم پخش شود، ما هر ترفندی زدیم تا پدر از خانه بیرون برود، نشد. کار پخش شد و به همراه پدرم آن را دیدیم. باجناق پدرم به خانه ما زنگ زد و به پدرم گفت که ما کار را دوست داشتیم، اما پدرم به من گفت که این اولین و آخرین کار بازیگری من در سینماست. واقعا هم حرف پدرم را گوش کردم و تا مدت ها برای سینما پیشنهاد داشتم اما نپذیرفتم، نهایتا استخدام صدا و سیما شدم.
وی درباره حال و هوای حضورش در رادیو گفت: روزهای خوش من در رادیو بوده است. حتی زمانی که گفتند به ساختمان شیشه ای برویم، روی درب تمام استودیوها نوشته بودم که من مینا جعفر زاده دوست ندارم، به ساختمان شیشه ای بروم.
جعفرزاده درباره آشنایی خود با همسرش بهمن زرین پور (کارگردان سینما) توضیح داد: آن روزها دو نفر به هم علاقه مند می شدند، با هم ازدواج می کردند و بین ما این علاقه بیشتر از طرف همسرم بود. ما با هم همکار بودیم. ایشان یک طنز خاصی داشت و آن روزها به همه می گفت، بالاخره خانم جعفرزاده را عقدش می کنم و مهرش هم کفترهای امام رضا (ع) است.
وی عنوان کرد: زمانی که به خواستگاری آمد، پدرم مخالف بود و گفت چون شیرینی و دسته گل با خودش نیاورده و اینکه با شلوار لی آمده خواستگاری. خلاصه چند نفر با پدرم صحبت کردند تا قبول کرد.
جعفرزاده توضیح داد: در فامیل ما مهریه رسم نیست و پدرم شرط گذاشت تا مهریه داشته باشیم. گفت چون هنرمندان زن نگهدار نیستند، این مهریه دست و پای طرف را می بندد(خنده) سر سفره عقد پدر گفتند ۱۵۰ هزار تومان مهریه، اما بهمن گفت ۲۰۰هزار تومان. پدرم صدا زد و گفت چرا مهریه را زیاد کردید و بهمن گفت من عدد رند را دوست دارم. (خنده)
جعفرزاده درباره خط قرمز کاری اش عنوان کرد: خط قرمز من این بود که فقط پول را نبینم و برای پول هر کاری انجام ندهم.
این بازیگر درخصوص نقش مورد علاقه اش اظهار کرد: من همیشه عاشق این بودم که نقش یک معتاد را بازی کنم و خیلی هم برای آن تمرین کرده بودم. البته در این سن (۷۴ سالگی) هم اگر پیشنهاد شود قبول می کنم، چون بامزه تر از جوانی اش می شود.
در پایان گفت و گو جعفرزاده از مهران مدیری سوال کرد: خیلی سال بود شما را ندیده بودم، چرا موهایتان این قدر سفید شده، روزگار یا سن؟
مدیری گفت: دلیلش روزگار عجیب است؛ وگرنه از زمانی که پیش شما در رادیو بودم فقط ۳۰ سال گذشته (خنده).