دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۳۲

ازدواج دختر بچه ها با مردان نامرئی در خراسان/ تصویر تلخ فقر

اگر فقر را عامل این ازدواج ها یا دختر فروشی ها بدانیم، طبیعی است که اکنون افزایش آن را مشاهده می کنیم. تحریم،تورم و در نهایت کرونا شرایط اقتصادی بدی را ایجاد کرده اند. پیرو این اقتصاد، آسیب های مربوط به فقر را داریم، بیشتر آن را در زنان می بینیم و مشخصا این ازدواج ها را بیشتر می بینم.
کد خبر : ۵۱۵۵۷۵

عوامل فرهنگی و فقر چه تاثیری در کودک همسری دارند؟ یا کودک همسری شامل چه مصادیقی می شود. در واقع کودک همسری یا ازدواج دختران زیر سن قانونی، هم یک بحران فرهنگی محسوب می شود و هم یک راه حل برای حل بحران مالی است. کودکان بخاطر مناسبات بین قبیله ای شیرینی خورده یا عقد می شوند. این در رسومات اقوام کشور است. اتفاق بدی است چون ازدواج در این سن با رشد عقلی و هیجانی همراه نیست. فرد زندگی خود را با عرف متفاوت و سرنوشت دیگران مقایسه میکند و این فرساینده روح او می شود. اما وقتی یک پدر فرزند خود را به خاطر فقر، بخاطر اعتیاد، بخاطر اینکه یک نان خوار کم شود به عقد یک تابعه ی خارجی در می آورد و قصی علی هذا، یک فاجعه رخ داده است. یک انسان فروخته شده است. سوال این است، چه میزان فقر و چه میزان فرهنگ ته نشین شده کودک همسری را رقم می زند؟
مرضیه محبی، در گفتگو با خبرنگار رکنا، این موضوع را تشریح می کند. او وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان است که در خراسان رضوی فعالیت می کند. گفتگوی ما بر مبنای مشاهدات او به عنوان یک فعال حوزه زنان است.

ازدواج از روی اجبار نه فرهنگ
محبی تاکید دارد که « امروز در موضوع کودک همسری، فقر عاملی جدی تر از مسائل فرهنگی است» .و گفت: فقر سبب کودک همسری می شود. مسائل سنتی و فرهنگ پیشینی وجود داشته اند و دارند. بستر پدرسالارانه است و در آن پدر می تواند دختر خود را بفروشد و نام آن را ازدواج بگذارد. یا برخی اعتقاد دارند که دخترانشان باید در یک سنی ازدواج کنند که امروزه سن کودکی محسوب می شود. اما در دورافتاده ترین روستاها هم این مسائل کمرنگ شده است. آنها می خواهند دخترانشان درس بخوانند، کار داشته باشند، درآمد داشته باشند، فعالیت و نقش اجتماعی داشته باشند. اما عامل فقر هر روز افراد بیشتری را ناچار به قبول کودک همسری می کند. می پرسید چرا کودک همسری اتفاق می افتد؟ می گویم خیلی از خانواده ها هزینه نان فرزند خود را ندارند که بدهند. ناچارند آنها را از سر سفره خود بلند کنند.

حاشیه نشین بخاطر زندگی در محله خطرناک دخترش را شوهر می دهد
این فعال مدنی در ادامه بیان کرد: البته باید به مسائل فرهنگی هم پرداخت. پیچیدگی مسائل اقتصادی و ناکامی در تلاش های فرهنگی، کمی ما را خنثی کرده است. جنبه فرهنگی بیشتر مخصوص روستاها، مناطق دورافتاده و قبیله ها است. در شهرها خانواده ها به ازدواج سالم اهمیت می دهند . اما اصل مشکل در حاشیه های شهر ها است.برای این خانواده ازدواج مقوله ای امنیت بخش حساب می شود. آنها می گویند فضا حاشیه شهرها مناسب نیست.خوب نیست که دختران بتوانند رفت و آمد دختران امن نیست. در واقع خانواده می ترسد که در راه مدرسه دخترش با مخاطراتی روبرو شود. به این دلیل دختر را خانه نشین می کنند.سعی می کنند ازدواج کند. با ازدواج دو قضیه حاصل می شود. یکی اینکه ممکن است دختر از این منطقه و خطرات آن فاصله بگیرد. دیگری که مسئولیت مقابله با مخاطرات دیگر به عهده شوهر خواهد بود. آنها فکر می کنند شوهر برای آنها امنیت ایجاد کند.

ترک تحصیل با تصور ناامن بودن محله
محبی گفت: با خانواده های محلی صحبت کنید ، اگر از آنها بپرسید که چرا دخترانتان را به مدرسه نمی گذارید، پاسخ اغلب آنها است که « محله ی ما مناسب رفت و آمد دختر نیست، معلوم نیست در راه چه بلائی سرش می آیداز نظر امنیتی حق هم دارند. به هرحال حاشیه شهر انتظام و انسجامی را ندارد که ما در شهر میبینیم. هر اتفاقی ممکن است بیافتد. ». البته تنها مزاحمت های خیابانی برای انها امنیت محسوب نمی شود. زیرا این را هم می شنوید که دختران معلوم نیست با چه کسی بیرون می روند.آنها می گویند ممکن است دوستی های پنهانی پیدا کنند.

ازدواج زیر سیزده سال با اتباع غیرقانونی
محبی افزود: یک علت فرهنگی هم برای ازدواج ایجاد شده است. خانواده ها نگرانند که دخترانشان تغییر منش بدهند. یعنی در مواجهه با فضای مجازی، جمع دوستان و ... روحیات و خواسته هایشان تغییر کند.از این منظر آنها می خواهند با ازدواج یک حریم امن برای دخترشان ایجاد کنند. در واقع فکر می کنند ازدواج این حریم امن را ایجاد می کند. برای این مقصود، خانواده ها دختران خود را شوهر می دهند. اما این ازدواج می تواند با یک مرد اتباع غیرقانونی باشد. این ازدواج ها می تواند زیر سیزده سال باشد.

مردان اتباع کودکان را عقد می کنند و مدتی بعد ناپدید می شوند
وی اشاره کرد: مر قانون ازدواج دختران زیر سیزده سال را ممنوع کرده است.بنابراین خانواده ها بدون مراجعه به نهادهای قانونی عقد می کنند. تمام سند یک خطبه است که پشت یک قرآن نوشته شده باشد.خانواده ها می خواهند دخترانشان را با ازدواج در امنیت قرار دهند، اما آن مرد بعد از مدتی ناپدید می شود. تنها یک زن و احتمالن فرزندی که متولد شده است می ماند و فقر.

کار از توجه به ازدواج دختران 15 ساله گذشته است، فاجعه های دیگری هستند
این وکیل دادگستری بیان کرد: حال حاضر ما ازدواج دختران 10 تا 13 ساله را با اتباع خارجی داریم. در واقع ازدواج با اتباع خارجی خیلی جدی تر و افزونتر از آن است که امروز ما بخواهیم به ازدواج دختران 15 سال توجه کنیم. البته آن هم کودک همسری حساب می شود. اما ازدواج یک دختر 13 ساله با مرد تابعه خارجی وحشتناک است. گاه موضوعات تلخ تر از ازدواج فقط یک دختر 16 یا 15 ساله است. اتفاق می افتد که یک پدر معتاد با چند بچه، دختر خود را به بهای 5 میلیون تومان به یک تبعه غیرقانونی بفروشد. ازدواج برای او یک پوشش است، او در واقع دخترش را فروخت.

زنانی که نمی توانند حقوق خود را اعاده کنند
وی بیان کرد: خانواده ها صرف نظر از قرار قانونی، تنها با اتکا به امکانات شرعی عقد را جاری می کنند. متاسفانه قانون در اینجا بازیچه می شود. قانون برای این نوع ازدواج جرم قائل است. اما این نوع عقد برای دادگاه ها رسمیت دارد در حالی که قانون را آنها زیر پا گذاشته اند. همین مسئله را در ازدواج زیر 13 سال هم داریم. شرعا درست است، قانونا اشتباه است، دادگاه بلاتکلیف است و نمی تواند با آسیب مقابله کند. از یک طرف، دخترانی که می خواهند حقوق خود را اعاده کنند نمی توانند. چون ازدواج آنها وجاهت قانونی ندارد و اگر برای مهر، نفقه و ... اقدام کنند دچار مشکل می شوند.

کودک همسری به قصد کم شدن یک نفر از دور سفره
محبی با تاکید بر این نکته که لازم به تذکر است که این نوع ازدواج شرعی و غیر قانونی، مربوط به افرادی است که نمی توانند از دادگاه های ایران اجازه ازدواج بگیرند ادامه داد: طبق قانون زناشویی اتباع با زنان ایرانی، فرد خواستگار یک زن ایرانی، باید اجازه زناشویی از وزارت کشور بگیرد. برای اخذ اجازه فرد نباید سوسابقه داشته باشد، اقامت ایران را داشته باشد، و از کشور متبوعش اجازه داشته باشد. مردانی که نمی توانند از درگاه دادگاه کسب اجازه کنند، ازدواج شرعی می کنند. عمده افرادی می توانند این مجوز را کسب کنند، از آن صرف نظر نمی کنند. پس عمده ی دخترانی که شرعی و غیرقانونی ازدواج می کنند، با اتباعی عقد می شوند که نتوانسته اند وجاهت قانونی خود را کسب کنند. همچنین، خانواده هایی که به این نوع ازدواج تن می دهند، مسئله ازدواج ندارند. بلکه فکر می کنند یک نانخوار کمتر شود.یک دختر بچه در ازدواجی که هیچ وجاهت قانونی ندارد از هیچ خطری مصو ن نیست.

تحریم و تورم از عوامل شکل گیری دختر فروشی
وی اشاره کرد: اگر فقر را عامل این ازدواج ها ( کودک همسری ها) یا دختر فروشی ها بدانیم، طبیعی است که اکنون افزایش آن را مشاهده می کنیم. تحریم،تورم و در نهایت کرونا شرایط اقتصادی بدی را ایجاد کرده اند. پیرو این اقتصاد، آسیب های مربوط به فقر را داریم، بیشتر آن را در زنان می بینیم و مشخصا این ازدواج ها را بیشتر می بینم.

زباله جمع می کرد تا بچه هایش نمیرند
این فعال حوزه زنان در خراسان رضوی بیان کرد: شاید مردم تصور درستی از یک زنی نداشته باشند که ما او را فقیر می نامیم. فقر یعنی اینکه دختری را پدرش به مبلغ پنج میلیون تومان به یک تبعه افغانستانی فروخت یا به اصطلاح به عقدش درآورد. بعد از آنکه این دختر دارای دو فرزند شد، رها شده است. مرد معلوم نیست کجا است و او و فرزندانش مانده بود. زمانی که من با او برخورد کردم. به معنای واقعی کلمه هیچ چیز نداشت. در یک گاراژ بدون در و شیشه با دو تا بچه خود زندگی میکرد. یکی از فرزندانش که شش ماهه بود را پشت خود بسته بود. دیگری را که 2.5ساله بود دنبال خود می کشاند. زباله جمع می کرد تا بچه هایش نمیرند. تنها اسباب و اثاثیه که داشت، یک موکت بود که رویش می خوابیدند. این تنها یک نمونه از افرادی است که من آن را فقیر می نامم. این زن یکی از مددجویان ما است. ما خانواده را در دمای منفی 40 درجه پارسال زمستان پیدا کردیم. سرد بود، غذا نخورده بودند و بدون هیچ اغراقی داشتند می مردند . من وقتی می گویم فقر این انسان ها را می گویم.زنانی مانند او را می گویم که اکنون حال وضع بدی پیدا کرده اند.