سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۷ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۸
اسکالپل

خدا تحریم نکند اخوی!

کد خبر : ۵۱۵۲۹
"صراط" - نویسنده ی وبلاگ اسکالپل در آخرین به روز رسانی خود نوشته است:

دیدم همه دارند از "تحریم" می‌نویسند، به صرافت افتادم که من هم یک چیزی بنویسم! حالا که اتحادیه اروپا نمی‌خواهد نفت ما را بخرد و حال ما را گرفته، ما هم باید حال آنها را بگیریم. نشد، حال همین جمهوری اسلامی را می‌گیریم!! بله! کی زمان شاه ما تحریم بودیم؟! اصولا زمان آن خدا بیامرز وفور نعمت بود؛ برف می‌آمد تا اینجا! تا جائیکه ما تحقیق کردیم خدا "رحمان و رحیم" بود آن موقع؛ "بسم الله القاصم الجبارین" را اینها درست کردند انداختند توی دهان یک مشت بچه! نماز جمعه در جمهوری اسلامی خطبه اولش تقوی است، خطبه دومش فحش به آمریکا! ولی زمان آن خدا بیامرز، آخوندها از خدا می‌ترسیدند و در سیاست دخالت نمی‌کردند! شاه هم که انگلیسی بلد بود، زبان اروپایی‌ها را خوب می‌فهمید و نمی‌گذاشت سرش کلاه بگذارند اما بین اینها، یک کمی فقط "ولایتی" بلد است، یک خورده هم همین "محمدجواد لاریجانی" ولی باز کلاه می‌رود سرمان! ایرانی آنزمان برای خودش ارج و قربی داشت، مثلا توی همین جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، فرانسه یک نوع کرم صورت درست کرده بود و اسمش را گذاشته بود "فرح"؛ الان احمدی نژاد را غیر از هوگو چاوز کسی بغل نمی‌کند!!

خودمانیم، پنجه در پنجه ائمه کفر انداخته‌ایم. نمی‌دانم حواس برخی دوستان در مطبوعات و پایگاههای تحلیلی و وبلاگها کجاست که وقتی صحبت از تحریم بخشی در کشور یا یک فن‌آوری و نظیر اینها - و اخیرا نفت - می‌شود، برای اثبات اینکه دری به روی ما بسته نشده، متوسل به این حجت می‌شوند که تحریم‌ها باعث شده ما فلان چیز را خودمان در داخل بسازیم. این پاسخ بدی نیست ولی پاسخی منفعلانه است! اقتداری در آن به چشم نمی‌خورد. مادی‌گرایانه است و مگر بناست انقلاب اسلامی فضیلت خود را در توازن توان فن‌آوری با غرب اثبات کند که دوستان تحلیلگر به این استدلال متوسل می‌شوند؟ اصولا این سؤال مطرح است که مگر غرب قادر است دری به روی انقلاب اسلامی ببندد؟ دیروز در خبرها به نقل از یکی از مسئولان آمده بود که: "نفتی که اروپا از ما می‌خرد فقط ۱۸٪ نفتمان است." در این جمله ۱۸٪ مرعوبیت به چشم می‌خورد! من عنوان این پست را از سخنی از امام خمینی (ره) وام گرفته‌ام. او آن اوایل، در حالیکه در مدرسه علوی در قاب پنجره نشسته و بقول دوستی، یک عده پاسدار و کمیته‌ای ژولیده پولیده دورش و جمعی از مردم عاشق مقابلش هستند، با کوهی از اعتماد به خدا بعد تحریم آمریکا می‌گوید: "تمام درهای دنیا را ببندند به روی ما؛ باب رحمت الهی باز است." ذره‌ای ضعف در این جمله دیده نمی‌شود. این ادبیات، مختص انقلاب اسلامی است؛ غیر از این است که "نمی‌ترسیم، تحریم کنند. تحریم باعث می‌شود ما پیشرفت کنیم" ؛ این جمله ضعف دارد اما بیان امام (ره) مقتدارنه است.

در زمانیکه مواجهه ما با "امت واحده کفر" کامل شده، حواس عده‌ای از دوستان کجاست که با غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی در جهان، با تسامح، از توان فن‌آوری و ظرفیت‌هایمان در شرایط تحریم می‌گویند؟ البته انقلاب اسلامی این ظرفیت‌ها را دارد؛ لا ریب فیه! ولی فضیلت ما به مثابه امتی که تا شرک و کفر و الحاد هست، در میدان مبارزه است و می‌رود تا با تکیه بر خدا به سیطره عصر الحاد پایان دهد، در این نیست. بعنوان کسی که دورانی را در دانشگاه سپری کرده، شهادت می‌دهم که ما به فضل خدا و به کوری چشم دشمن در تمام نیازهای فنی و علمی از غرب بی‌نیاز خواهیم شد؛ این آرزوی امام امت (ره) بود و قرعه این تکلیف هم بنام نسل من خورده و این بجای خود پرچمی است بر دوش نسل من.

جایی به نقل از شهید احمد کاظمی خواندم که گفته بود: یکبار از مهدی باکری پرسیدم بنظر تو جنگ چطور تمام می‌شود؟ گفت: "ما الان در صف اسلام مقابل کفر ایستاده‌ایم و معلوم نیست این فرصت همیشه وجود داشته باشد." این پاسخی از سر عشق و ارادات به اسلام است. شهید باکری پاسخ سؤال شهید کاظمی را نداده است بلکه همسنگر خود را نسبت به جایگاه تاریخی و حساس خود تذکر داده و در اسلام، مبارزه بر همین اصل استوار است که بدانی در جبهه حق شمشیر می‌زنی؛ خواه موازنه قوا با جبهه باطل برقرار باشد و خواه نباشد، خواه بدانی تو بر دشمن غلبه خواهی کرد یا دشمن بر تو. اگر از این غفلت نداشتی، آنگاه این آیه هر لحظه صد بار بر لوح دل تو  نازل می‌شود که "قل هل تربصوا بنا الا احدی الحسنیین". کفر، از توان تکنولوژیک ما و خودکفا شدن ما هراسی ندارد. اقتدار ما در تکیه به رحمت خداست و چنین اقتداری را تحت هیچ شرایطی نمی‌شود از مؤمن سلب کرد. ابراهیم (ع) وقتی همه ابواب به رویش بسته است، جبرئیل را هم رد می‌کند. این اقتدار مؤمنانه را به هیچ وسیله‌ای نمی‌توان شکست حتی با آتش! کسی که چنین اقتداری دارد ترسناک است. شهید مهدی باکری در فیلمی که از او بجا مانده، در حالیکه دارد برای نیروهای اطلاعات عملیات لشکر مسائلی را توجیه می‌کند، در جائی، از رفتن ابراهیم (ع) در دل آتش سخن می‌گوید و آنجا که به سرّ نسوختن ابراهیم (ع) اشاره می‌کند، با رندی می‌گوید: "...اگر ذره‌ای شک می‌افتاد در دل ابراهیم (ع) در آن موقعی که داشت پرت می‌شد وسط آتش که اگر الان بیفتم می‌سوزم، گمان می‌کنم می‌سوخت!" رعبی که از ما در دل کفر افتاده، از همین طرز تفکر شهدای ما آب می‌خورد! 

آمریکا، اروپا، خانم اشتون، سناتور مارک کرک، براد شرمن، گینگریج، هیلاری کلینتون، باراک اوباما، شیمون پرز، ایهود باراک، سارکوزی، برلوسکونی، آنگلا مرکل و بقیه نمی‌دانند باب رحمت الهی چیست! و محجوبند از حقیقتی که خمینی (ره) بأذن الله به آن واصل شده و از آن سخن گفته است. باب رحمت الهی را دعای کمیل خوان‌ها هستند که می‌فهمند چیست. و اما ما خوب می‌دانیم که زمانه، زمانه غربت این حرفهاست و در زمانیکه این حرفها در نزد اهل دنیا فهمیده نمی‌شود، منصف‌ترین‌ها، این حرفها را از سر تعارف به حساب آرمانگرایی ما می‌گذارند. اما واقعیت این است که نزد خدا، حرف امام (ره) است که حسابی دارد و لاغیر.