«بیخود تو مغزتون اراجیف نبافین. من یکی از سیصد مسافر یک ایرباس بودم از دهها ایرباس پر مسافر. امیدوارم امثال تو دست از سر هنرمندها بردارین. هنرمندها زندگی دارن. الگو نیستن. این مردم هزاران الگو دارن. پس لطفا در صفحه من سکوت رو رعایت کنید». خانم بازیگری، این روزها سفر رفته است. یکی از فالوئرهایش بهش تذکر داده است که حالا وقت مسافرت نیست و شما الگو هستید و جملات بالا، جواب خانم بازیگر است.
راستش را بخواهید ما هم با ایشان هم عقیدهایم البته سر اطلاق واژه «هنرمند» بحث داریم که بماند برای بعد. مشکل از آن جایی شروع شد که بعضی بازیگرها (کلمه هنرپیشه را عامدانه به کار نمیبرم) در جامعه ما شروع کردند به ساختن جایگاهی برای خودشان؛ جایگاهی که ربطی به فعالیت، دانش و بینش شان نداشت. صرفا دلشان میخواست آن را داشته باشند و اتفاقا به دستش آوردند. منظورم را با مثال روشن میکنم. فرض میکنیم شما در زمینه علوم سیاسی تحصیل یا مطالعه کردهاید. در موقعیتهای مختلف که بی اطلاعی عامه مردم از این دانش، مانع درک و تحلیل آنها از شرایط میشود، شما وارد گود میشوید و نظرتان را ابراز میکنید. پس مردم شما را به عنوان فردی مطلع در این زمینه میشناسند و در موقعیتهای دیگری در آینده هم منتظرند نظر شما را بدانند.
یا مثلا شما فرد نیکوکاری هستید. به واسطه ارتباطات قوی و گستردهتان و به دلیل شناختتان از زیر و بم فعالیتهای داوطلبانه، در موقعیتهای بحرانی میتوانید به عدهای کمک برسانید. پس مردم شما را به عنوان یک فرد دست به خیر میشناسند و هر وقت مشکلی پیش بیاید، با خیال راحت کمکهایشان را به شما میسپارند و ازتان توقع دارند که به افراد مستحق تحویل بدهید. شما فعال مدنی هستید، پزشک هستید، معلم هستید و...؛ به این فهرست میشود طیف وسیعی از مهارتها و تخصصها را اضافه کرد. جایگاهی که افراد حاضر در این طیف به دست میآورند، متناسب با توانایی و دانششان است. یعنی کاری انجام میدهند، به خصلتی و صفتی و هنری مشهور میشوند و طبیعتا توقعی ازشان هست.
حالا بازیگرهای غیرهنرپیشه که ذکرشان رفت، چه میکنند؟ همه این کارها را میکنند بدون آنکه توانایی یا دانشی داشته باشند و خیلی وقتها بدون آن که اصلا نیتشان انجام شدن کار باشد. انگیزه اصلی، محبوبیت و شهرت بیشتر، همیشه پنهان میماند و سوء تفاهم درست از همین جا آغاز میشود. در موقعیتهای مشابه بعدی که نگاه مردم به سمتشان دوخته شد، مثل هر انسان حسابگر دیگری دودوتا چهارتا میکنند. اگر کفه سود نچربد، عطای شهرت و محبوبیت را به لقایش میبخشند و کنار میکشند.
اگر هم کسی بازخواستشان کند، حق به جانب جواب میدهند: «ما هم یکی مثل شما». بعضیهایشان همین میزان ریسک را هم نمیپذیرند. در هر مصاحبهای و هر رسانهای که به دستشان برسد، از دغدغههای والا و حساسیتهای فوق انسانی و آلام جهان شمول [هنرمندان]میگویند و مینویسند، اما اگر در موقعیتی کسی ذرهای توقع بروز این فضیلتها را ازشان داشته باشد، لبور میچینند که «ما هم یکی مثل شما». بله! شما هم یکی مثل ما هستید.
پس مثل ما متوجه حد و حدود سواد و تخصص و تواناییتان باشید. برای انجام دادن کاری که بابتش پول دریافت میکنید، منتی بر سر کسی نگذارید. بازیتان را بکنید و سکوت را هم رعایت کنید. نکته آخر هم این که، اصلا شما هنرمند نه، الگو نه، به عنوان یک انسان باید بدانید که وظیفه همه ما این است که این روزها مسافرت نرویم و به احترام تلاش کادر درمانی، در خانه بمانیم تا از شیوع کرونا جلوگیری شود.
راستش را بخواهید ما هم با ایشان هم عقیدهایم البته سر اطلاق واژه «هنرمند» بحث داریم که بماند برای بعد. مشکل از آن جایی شروع شد که بعضی بازیگرها (کلمه هنرپیشه را عامدانه به کار نمیبرم) در جامعه ما شروع کردند به ساختن جایگاهی برای خودشان؛ جایگاهی که ربطی به فعالیت، دانش و بینش شان نداشت. صرفا دلشان میخواست آن را داشته باشند و اتفاقا به دستش آوردند. منظورم را با مثال روشن میکنم. فرض میکنیم شما در زمینه علوم سیاسی تحصیل یا مطالعه کردهاید. در موقعیتهای مختلف که بی اطلاعی عامه مردم از این دانش، مانع درک و تحلیل آنها از شرایط میشود، شما وارد گود میشوید و نظرتان را ابراز میکنید. پس مردم شما را به عنوان فردی مطلع در این زمینه میشناسند و در موقعیتهای دیگری در آینده هم منتظرند نظر شما را بدانند.
یا مثلا شما فرد نیکوکاری هستید. به واسطه ارتباطات قوی و گستردهتان و به دلیل شناختتان از زیر و بم فعالیتهای داوطلبانه، در موقعیتهای بحرانی میتوانید به عدهای کمک برسانید. پس مردم شما را به عنوان یک فرد دست به خیر میشناسند و هر وقت مشکلی پیش بیاید، با خیال راحت کمکهایشان را به شما میسپارند و ازتان توقع دارند که به افراد مستحق تحویل بدهید. شما فعال مدنی هستید، پزشک هستید، معلم هستید و...؛ به این فهرست میشود طیف وسیعی از مهارتها و تخصصها را اضافه کرد. جایگاهی که افراد حاضر در این طیف به دست میآورند، متناسب با توانایی و دانششان است. یعنی کاری انجام میدهند، به خصلتی و صفتی و هنری مشهور میشوند و طبیعتا توقعی ازشان هست.
حالا بازیگرهای غیرهنرپیشه که ذکرشان رفت، چه میکنند؟ همه این کارها را میکنند بدون آنکه توانایی یا دانشی داشته باشند و خیلی وقتها بدون آن که اصلا نیتشان انجام شدن کار باشد. انگیزه اصلی، محبوبیت و شهرت بیشتر، همیشه پنهان میماند و سوء تفاهم درست از همین جا آغاز میشود. در موقعیتهای مشابه بعدی که نگاه مردم به سمتشان دوخته شد، مثل هر انسان حسابگر دیگری دودوتا چهارتا میکنند. اگر کفه سود نچربد، عطای شهرت و محبوبیت را به لقایش میبخشند و کنار میکشند.
اگر هم کسی بازخواستشان کند، حق به جانب جواب میدهند: «ما هم یکی مثل شما». بعضیهایشان همین میزان ریسک را هم نمیپذیرند. در هر مصاحبهای و هر رسانهای که به دستشان برسد، از دغدغههای والا و حساسیتهای فوق انسانی و آلام جهان شمول [هنرمندان]میگویند و مینویسند، اما اگر در موقعیتی کسی ذرهای توقع بروز این فضیلتها را ازشان داشته باشد، لبور میچینند که «ما هم یکی مثل شما». بله! شما هم یکی مثل ما هستید.
پس مثل ما متوجه حد و حدود سواد و تخصص و تواناییتان باشید. برای انجام دادن کاری که بابتش پول دریافت میکنید، منتی بر سر کسی نگذارید. بازیتان را بکنید و سکوت را هم رعایت کنید. نکته آخر هم این که، اصلا شما هنرمند نه، الگو نه، به عنوان یک انسان باید بدانید که وظیفه همه ما این است که این روزها مسافرت نرویم و به احترام تلاش کادر درمانی، در خانه بمانیم تا از شیوع کرونا جلوگیری شود.