تاریخ قطعا به خودی خود سیاه یا سفید نیست، بلکه این وقایع هستند که به آن رنگ میدهند. برای مثال نهم مرداد سال ۱۳۶۶ بود که میتوانست مثل روزهای عادی خالی از اتفاق و یا دست کم فارغ از یک اتفاق دردناک رقم بخورد، اما آن روز و در حالی که مراسم برائت از مشرکان در شهر مکه انجام در حال انجام بود، بعد از پایان مراسم ساعت شش بعدازظهر جمعیتی که در مراسم برائت از مشرکان شرکت کرده بودند، با شعار علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی به سمت پل حجون در کنار قبرستان ابوطالب در حال طی کردن مسیر راهپیمایی بودند، نزدیک غروب، راهپیمایی تقریبا تمام شده و بلندگوها خاموش شد.
حرمتی که توسط آل سعود شکسته شد
اما ناگهان فاجعهای با چماقهای پلیس عربستان شروع شد، در بین پلیسها عدهای هم با لباس معمولی حاضر بودند و با چماقهای میخدار و میلههای آهنی مردمی که در مراسم برائت از مشرکان و راهپیمایی پس از آن شرکت کرده بودند را میزدند. بالای پشتبام ساختمانهای اطراف، عدهای با لباس عربی هر چه به دستشان میرسید نظیر بلوک، شیشه، سطل شن، کپسول، کولر گازی و... بر سر حاجیان میانداختند.
درهای همه هتلها بسته شده بود و فقط در ساختمانی که فلسطینیها در آن بودند باز بود که عدهای توانستند با ورود به آن ساختمان جان خود را نجات دهند؛ بسیاری از حجاج بر اثر برخورد جسم سنگین و متلاشی شدن سر شهید شدند. زمانی که پلیس مردم را کتک میزد، عدهای از چماقداران که لباس شخصی به تن داشتند، سوت و کف میزدند و هلهله سر میدادند.
ارتش شروع به تیراندازی کرد. اول اشکآور و گاز سمی خفهکننده؛ عده زیادی از زنان و کسانی که روی زمین افتاده بودند به علت استنشاق گاز خفهکننده شهید شدند. رگبار گلوله مسلسلهای دستی به سمت حاجیان گرفته شد. ازدحام آنقدر زیاد بود کسی که گلوله میخورد بر روی زمین نمیافتاد. در بدن بعضی شهدا چندین تیر بود. تیر سلاح هایی همچون یوزی، کلت، ام-۱۶.
همراهی منافقین و یک آلمانی در نا امنی حرم امن الهی
از روزهای قبل هماهنگ شده بود که هیچ بیمارستانی در روز نهم مرداد در عربستان مجروح نپذیرد. آمبولانسهایی که نزدیک میشدند مورد هجوم قرار میگرفتند و سربازان با چماق شیشههای آنها را خورد میکردند، دکترها و پرستاران را بیرون میکشیدند و میزدند. چند آمبولانس توانستند از بین مأمورین عبور کنند و با سرعت مجروحان را سوار کند. ولی سربازان راه برگشت را بستند و مجروحان را از پشت آمبولانس بیرون ریختند و کتک میزدند. عدهای همان جا شهید شدند. خیلی از شهدا اول مجروح بودند و به علت عدم رسیدگی به شهادت رسیدند. تیراندازی که تمام شد تا ساعت یازده شب محاصره ادامه داشت. مردم روی زمین نشسته بودند؛ هر کس بلند میشد با چماق بر سرش میزدند.
شب جستجوی خانهبهخانه شروع شد تا کسانی که فرار کرده بودند را دستگیر کنند، ساعت یازده که محاصره تمام شد، کسی حق نداشت به پیکر شهدا و مجروحان دست بزند، برق خیابان قطع شده بود. آمبولانسهای درب و داغان وسط خیابان رها شده بودند؛ تقریبا هیچ جسدی سالم نبود؛ همه له شده بود و با چادرهای مشکی و سفید زنان که خونآلود و پاره بودند پوشیده شدند. زمین پر از لنگه کفش و دمپایی، تکههای پاره لباس، خرده شیشه و قلوه سنگ بود. بوی گاز و باروت فضا را پر کرده بود. کف خیابان پر از خون بود. مجروحان و شهدا را روی هم سوار ماشینهایی که شبیه ماشینهای حمل حیوانات بود میکردند و میبردند. رسیدگی به حال مجروحان عجیب بود. شاهدی دیده بود که دست یک زائر ایرانی از ناحیه مچ تیر خورده بود و او در برابر تصمیم پزشکان برای قطع دستش مقاومت میکرد. اما پزشکان با کمک مأموران امنیتی دست او را قطع کردند.
عربستان سعودی تاکید داشت که در این اتفاق هیچ گلولهای از سوی سربازان شلیک نشده است و سعی در از بین بردن آثار آن داشت. به همین دلیل، اجازه بازدید هیئتهای دیپلماتیک را از این حادثه نمیداد.
آن روزها نایف بن عبدالعزیز وزیر وقت کشور عربستان بود او در بیانیه رسمی كه وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه منتشر كرد، با دروغ پراکنی به حجاج شرکت کننده در برائت از مشرکان اتهامِ اخلال در مراسم حج زدند و اعلام کردند که حجاج با چوب و سنگ و چاقو به طرف مسجدالحرام هجوم آوردند و ماموران برای جلوگیری از هرج ومرج وارد شدند، همچنین در این گزارش با ادعای عدم تیراندازی به زوار حرم اعلام شده بود که حجاج با مأموران امنیتی درگیر شدند و تعدادی از حجاج زیر دست و پا مانده و له شدهاند.
دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کرد و حتی تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان به کشور خودداری میکرد. حالا حرمت حرم امن الهی که حتی اعراب جاهلیت هم احترام آن را حفظ میکردند توسط عوامل سعودی شکسته شد.
همراهی منافقین و یک آلمانی در نا امنی حرم امن الهی
رد پای یک آلمانی در حادثه حج خونین
به گفته شاهدان چهره تکتیراندازها اروپایی بودند. کمااینکه چند ماه قبل، ژنرال اولریخ وِگِنِر، آلمانیتبار، مسئول هماهنگی امنیتی شهر مکه شده بود. در روز حادثه، او سوار بر هلیکوپتر بالای سر جمعیت دیده شده بود، مسئول هماهنگی امنیتی شهر مکه قبل از این در عملیات گروه دلتا، در آزادی اسرای لانه جاسوسی آمریکا در تهران شرکت داشت و مسئول تیمی بود که تحت پوشش خبرنگار شبکه ZDF آلمان فعالیت میکرد.
ژنرال اولریخ وِگِنِر (uiresh wegener) در سال ۱۹۲۹ میلادی در شهر برادن بورگ به دنیا آمد. او در اواخر جنگ جهانی دوم که تنها ۱۵ سال سن داشت به عضویت ارتش آلمان در آمد و در سال ۱۹۵۲ به آلمان غربی رفت و در امتحانات پلیس برای مدارس نظامی ثبت نام کرد. او جزء تاسیس کنندگان واحد ضد تروریستی ارتش آلمان (GSG۹) بود که دکترین این بخش را هم راه اندازی کرده است.او بیشتر فعالیتش در ارتش آلمان را تحت نظر مستقیم وزیر کشور وقت این کشور، یعنی هانس دیترش گنشر سپری کرده است؛ از جمله دیگر فعالیتهای او باید به این نکته اشاره کرد که او ارتباط تنگاتنگی با ارتش رژیم غاصب صهیونیستی در اکثر عملیات داشته است.
همراهی منافقین و یک آلمانی در نا امنی حرم امن الهی
وِگِنِر پس از بازنشستگی در بسیاری از کشورهای به خصوص عربستان سعودی مشاور ایجاد واحدی به نام «واحد ضد تروریستی» بوده است. او بعد از پایان یافتن دوره خدمتش در ارتش آلمان و بازنشستگی به همراه چند تن دیگر کمیتهای امنیتی با نام کوتر (Kotter) را راه اندازی کرد و کماکان در آنجا مشغول است و به کشورهای مانند عربستان سعودی مشاوره امنیتی میدهد.
روزنامه «دی ولت» چاپ آلمان – «هشت ماه پیش از کشتار جمعه خونین مکه نوشته بود :«اولریخ. کا. وگنر»، فرمانده کماندوهای ویژه آلمان غربی برای مدت دو سال مرخصی داده شد تا در عربستان سعودی یک واحد مخصوص، مطابق الگوی نیروهای ضدترور آلمان ایجاد کند. اما دیولت این خبر را دیروز دریافت کرد. احتمالاً تعدادی از افسران عضو کماندوهای ویژه مرزی آلمان به اتفاق «وگنر» از دو ماه دیگر، در عربستان سعودی مشغول به کار خواهند شد.»
«وگنر» در مصاحبهای در پاسخ به پرسش خبرنگار دیولت گفته بود: «از هماکنون من حقوق خود را از عربستان سعودی دریافت میکنم، اما در حال حاضر بین مقامات آلمان فدرال و عربستان سعودی، مذاکراتی در مورد تعیین تاریخ دقیق آغاز مأموریت، در جریان است.»
هفتهنامه «اونمان دو ژودی» - چاپ فرانسه – یک هفته پس از قتل عام، «هدایت و فرماندهی عملیات کشتار حجاج مکه در جمعه گذشته توسط ژنرال «اولریخ وگنر» فرمانده کل سابق گروه کماندویی «گ. اس. گ.۹» صورت گرفته است. «اولریخ وگنر» قبلاً از مسئولان سعودی خواسته بود که نهایت خشونت ممکن به کار گرفته شود. وگنر که از شش ماه پیش در عربستان به نیروهای آن کشور آموزشهای ویژه داده است، هنگام کشتار مستقیماً اجرای عملیات را هدایت میکرد. توجیه حضوری وی، دارا بودن عنوان رسمی مشاور امنیتی شهر مکه بوده است.»
کرسنت اینترنشنال - چاپ کانادا – حدود ۱۰ ماه پس از کشتار، «به رغم حمایت آمریکا و متّحدانش در منطقه، سعودیها هنوز احساس امنیت نمیکنند. در واقع آنها نهتنها از حجّاج ایرانی، بلکه از حجاج دیگر کشورها هم میترسند. منابع اطلاعاتی غرب به سعودیها گفتهاند که حتی مسلمانان دیگر کشورها از جمله مسلمانان خاورمیانه تبلیغات سعودی را در مورد قتلعام حجاج در سال گذشته باور ندارند. عربستان سعودی برای رعایت تمامی جوانب احتیاط، رسماً همکاری خدمات ضدتروریستی آلمان، متشکل از ژنرال «اولریخ وگنر» و هفت تن از هم قطاران آلمانیاش با نیروهای مسلح خود را تمدید کرده است. «وگنر مبتکر عملیات قتل عام سال گذشته سعودیها در مکه بود.»
همیشه پای منافقین درمیان است
گفتنی است این فاجعه درحالی رخ داد که ایران درگیر جنگ هشت ساله با عراق بود و دست داشتن رژیم بعث در این جریان محتمل به نظر میرسید. در چنین شرایطی منافقین بلافاصله پس از فاجعه قتل عام حجاج ایرانی در مکه مکرمه، با صدور اعلامیهای، جمهوری اسلامی ایران را مسئول این کشتار اعلام و جنایتکاران سلفی، بعثی، وهابی و سعودی را تبرئه کرد.
مهدی ابریشمچی، یکی از اعضای سازمان منافقین، در مذاکره با افسران اطلاعاتی عراق به صدور این اعلامیه و اطلاع سعودیها از آن اشاره کرده و میگوید: «دعوتنامه رسمی را که ملک فهد برای ما فرستاده است، ما فکر میکردیم در رابطه با اطلاعیه ما بوده است ولی وقتی رفتیم این دعوتنامه را به ما تحویل دادند، لذا ما جهت هماهنگی با شما مستقیماً این مسئله را بیان کردیم تا ملاحظات و نقطه نظرات شما را در نظر بگیریم. به دنبال اطلاعیهای که بعد از قضیه مکه دادیم که رونوشت آن به سفارت سعودی در بغداد فرستاده شده بود، آقای سفیر تماس گرفته و گفته بود که حامل پیام ملک فهد بوده و امروز به دیدار من آمد. سفیر با ابلاغ توجهات ملک فهد، هیئتی را از سازمان جهت سفر به جده و ملاقات با مسئولان عربستان سعودی دعوت و تاریخی مشخص کردهاند که روز سهشنبه این هفته را منتظر هیئت هستند.»
همراهی منافقین و یک آلمانی در نا امنی حرم امن الهی
به اعتراف یکی از عناصر سابق سازمان منافقین به نام رضوانی، «مسعود رجوی با استفاده از فرصت ایام حج، طبق یک طرح از قبل برنامهریزی شده و با همکاری عراق، تظاهرات آرام اعلام برائت زائران ایرانی را به خون کشید تا به اهداف خاص خود برسد.»
البته پیش از افشاگریهای اعضای منافقین، اطلاعاتی از نقش گروهک منافقین در کشتار مردم در روز ۹ مردادماه به دست مقامات جمهوری اسلامی رسیده بود. به عنوان مثال حضرت آیتالله خامنهای که رئیس جمهور وقت ایران بودند، ضمن سخنرانی خود در مرداد ۶۶ به نقش منافقین در حوادث جمعه خونین مکه اشاره کردند و فرمودند: «ما به احتمال زیاد حدس میزنیم منافقین و مزدوران بسیار پست که حاضرند علیه کشورشان به هر جنایتی دست بزنند در این جنایت ددمنشانه دخالت داشتهاند. شواهد نشان میدهد که عدهای فارسیزبان که صورتهای خود را پوشانیده بودند در این جنایت، استکبار جهانی و رژیم پادشاهی سعودی را یاری نمودند. این حادثه از قبل طراحی شده بود و بعید نیست که از چند ماه پیش، همزمان با قضیه خلیج فارس هماهنگ شده باشد.»
عزتالله سحابی از اعضای نهضت آزادی نیز مدتها بعد درمورد شیطنتهای منافقین در حادثه جمعه خونین مکه در کتاب خاطرات خود نوشت: «متاسفانه در اثر دخالتهای مرموزی که انجام شد، در آن سال این تظاهرات سرکوب شد و تعداد زیادی از هموطنان ما کشته شدند. در سفری که آن سال به خارج داشتم یکی از دوستان به من خبر داد که شیطنتهایی از سوی مجاهدین این حادثه را رقم زده، یا به خشونت کشیده است. امیدوار بودم این خبر درست نباشد، ولی شنیدهها حاکی از آن بود که یکی از اعضای مجاهدین آقای عباس، با لباس احرام بین تظاهرکنندگان هنگامی که جمعیت روی پل معروف به هجوم میرسند گلولهای به طرف پلیس شلیک میکند. پلیس عربستان هم که کاملا در حال آمادهباش بود به طرف جمعیت حمله میکنند و تیراندازی میشود، جمعیت سراسیمه به عقب برمیگردند و جماعت زیادی که بیشتر خانمها بودند زیر دست و پا له میشوند و از بین میروند.»
همراهی منافقین و یک آلمانی در نا امنی حرم امن الهی
شواهد موجود حاکی از آن است که رژیم عراق نیز که در آن دوران درگیر جنگ با ایران بود از توطئه منافقین و سعودیها آگاه بوده و برای به خون کشیدن مناسک حج با منافقین همکاری کرده است. در بخشی از مذاکرات فاش شده است که یکی از عناصر قدیمی مرکزیت سازمان منافقین به نام عباس داوری، که در سال ۶۶ ریاست کاروان اعزامی منافقین به مناسک حج را برعهده داشته است.
در اسفند ۱۳۷۹ یعنی ۱۳ سال پس از اتفاقات ناگوار مکه، تصویری از مسعود رجوی در نشریه مجاهد منتشر شد که نشان میداد وی در سال ۶۶ در مکه حضور داشته است، شواهد دیگری نیز حاکی از آن بود که سرکرده گروهک منافقین، در سال ۶۶ و همزمان با وقایع مکه با دعوتنامه رسمی که از ملک فهد دریافت میکند به شکل محرمانه عازم عربستان میشود.
البته این تنها باری نبود که رژیم عربستان سعودی با همکاری اعوان و انصارش چنین فاجعه خون باری را رقم زد؛ چرا حال پس از ۲۸ سال از آن حادثه دل خراش، بار دیگر در سرزمین منا شاهد جنایت دیگری از این رژیم بودیم.
حرمتی که توسط آل سعود شکسته شد
اما ناگهان فاجعهای با چماقهای پلیس عربستان شروع شد، در بین پلیسها عدهای هم با لباس معمولی حاضر بودند و با چماقهای میخدار و میلههای آهنی مردمی که در مراسم برائت از مشرکان و راهپیمایی پس از آن شرکت کرده بودند را میزدند. بالای پشتبام ساختمانهای اطراف، عدهای با لباس عربی هر چه به دستشان میرسید نظیر بلوک، شیشه، سطل شن، کپسول، کولر گازی و... بر سر حاجیان میانداختند.
درهای همه هتلها بسته شده بود و فقط در ساختمانی که فلسطینیها در آن بودند باز بود که عدهای توانستند با ورود به آن ساختمان جان خود را نجات دهند؛ بسیاری از حجاج بر اثر برخورد جسم سنگین و متلاشی شدن سر شهید شدند. زمانی که پلیس مردم را کتک میزد، عدهای از چماقداران که لباس شخصی به تن داشتند، سوت و کف میزدند و هلهله سر میدادند.
ارتش شروع به تیراندازی کرد. اول اشکآور و گاز سمی خفهکننده؛ عده زیادی از زنان و کسانی که روی زمین افتاده بودند به علت استنشاق گاز خفهکننده شهید شدند. رگبار گلوله مسلسلهای دستی به سمت حاجیان گرفته شد. ازدحام آنقدر زیاد بود کسی که گلوله میخورد بر روی زمین نمیافتاد. در بدن بعضی شهدا چندین تیر بود. تیر سلاح هایی همچون یوزی، کلت، ام-۱۶.
همراهی منافقین و یک آلمانی در نا امنی حرم امن الهی
از روزهای قبل هماهنگ شده بود که هیچ بیمارستانی در روز نهم مرداد در عربستان مجروح نپذیرد. آمبولانسهایی که نزدیک میشدند مورد هجوم قرار میگرفتند و سربازان با چماق شیشههای آنها را خورد میکردند، دکترها و پرستاران را بیرون میکشیدند و میزدند. چند آمبولانس توانستند از بین مأمورین عبور کنند و با سرعت مجروحان را سوار کند. ولی سربازان راه برگشت را بستند و مجروحان را از پشت آمبولانس بیرون ریختند و کتک میزدند. عدهای همان جا شهید شدند. خیلی از شهدا اول مجروح بودند و به علت عدم رسیدگی به شهادت رسیدند. تیراندازی که تمام شد تا ساعت یازده شب محاصره ادامه داشت. مردم روی زمین نشسته بودند؛ هر کس بلند میشد با چماق بر سرش میزدند.
شب جستجوی خانهبهخانه شروع شد تا کسانی که فرار کرده بودند را دستگیر کنند، ساعت یازده که محاصره تمام شد، کسی حق نداشت به پیکر شهدا و مجروحان دست بزند، برق خیابان قطع شده بود. آمبولانسهای درب و داغان وسط خیابان رها شده بودند؛ تقریبا هیچ جسدی سالم نبود؛ همه له شده بود و با چادرهای مشکی و سفید زنان که خونآلود و پاره بودند پوشیده شدند. زمین پر از لنگه کفش و دمپایی، تکههای پاره لباس، خرده شیشه و قلوه سنگ بود. بوی گاز و باروت فضا را پر کرده بود. کف خیابان پر از خون بود. مجروحان و شهدا را روی هم سوار ماشینهایی که شبیه ماشینهای حمل حیوانات بود میکردند و میبردند. رسیدگی به حال مجروحان عجیب بود. شاهدی دیده بود که دست یک زائر ایرانی از ناحیه مچ تیر خورده بود و او در برابر تصمیم پزشکان برای قطع دستش مقاومت میکرد. اما پزشکان با کمک مأموران امنیتی دست او را قطع کردند.
عربستان سعودی تاکید داشت که در این اتفاق هیچ گلولهای از سوی سربازان شلیک نشده است و سعی در از بین بردن آثار آن داشت. به همین دلیل، اجازه بازدید هیئتهای دیپلماتیک را از این حادثه نمیداد.
آن روزها نایف بن عبدالعزیز وزیر وقت کشور عربستان بود او در بیانیه رسمی كه وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه منتشر كرد، با دروغ پراکنی به حجاج شرکت کننده در برائت از مشرکان اتهامِ اخلال در مراسم حج زدند و اعلام کردند که حجاج با چوب و سنگ و چاقو به طرف مسجدالحرام هجوم آوردند و ماموران برای جلوگیری از هرج ومرج وارد شدند، همچنین در این گزارش با ادعای عدم تیراندازی به زوار حرم اعلام شده بود که حجاج با مأموران امنیتی درگیر شدند و تعدادی از حجاج زیر دست و پا مانده و له شدهاند.
دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کرد و حتی تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان به کشور خودداری میکرد. حالا حرمت حرم امن الهی که حتی اعراب جاهلیت هم احترام آن را حفظ میکردند توسط عوامل سعودی شکسته شد.
همراهی منافقین و یک آلمانی در نا امنی حرم امن الهی
رد پای یک آلمانی در حادثه حج خونین
به گفته شاهدان چهره تکتیراندازها اروپایی بودند. کمااینکه چند ماه قبل، ژنرال اولریخ وِگِنِر، آلمانیتبار، مسئول هماهنگی امنیتی شهر مکه شده بود. در روز حادثه، او سوار بر هلیکوپتر بالای سر جمعیت دیده شده بود، مسئول هماهنگی امنیتی شهر مکه قبل از این در عملیات گروه دلتا، در آزادی اسرای لانه جاسوسی آمریکا در تهران شرکت داشت و مسئول تیمی بود که تحت پوشش خبرنگار شبکه ZDF آلمان فعالیت میکرد.
ژنرال اولریخ وِگِنِر (uiresh wegener) در سال ۱۹۲۹ میلادی در شهر برادن بورگ به دنیا آمد. او در اواخر جنگ جهانی دوم که تنها ۱۵ سال سن داشت به عضویت ارتش آلمان در آمد و در سال ۱۹۵۲ به آلمان غربی رفت و در امتحانات پلیس برای مدارس نظامی ثبت نام کرد. او جزء تاسیس کنندگان واحد ضد تروریستی ارتش آلمان (GSG۹) بود که دکترین این بخش را هم راه اندازی کرده است.او بیشتر فعالیتش در ارتش آلمان را تحت نظر مستقیم وزیر کشور وقت این کشور، یعنی هانس دیترش گنشر سپری کرده است؛ از جمله دیگر فعالیتهای او باید به این نکته اشاره کرد که او ارتباط تنگاتنگی با ارتش رژیم غاصب صهیونیستی در اکثر عملیات داشته است.
همراهی منافقین و یک آلمانی در نا امنی حرم امن الهی
وِگِنِر پس از بازنشستگی در بسیاری از کشورهای به خصوص عربستان سعودی مشاور ایجاد واحدی به نام «واحد ضد تروریستی» بوده است. او بعد از پایان یافتن دوره خدمتش در ارتش آلمان و بازنشستگی به همراه چند تن دیگر کمیتهای امنیتی با نام کوتر (Kotter) را راه اندازی کرد و کماکان در آنجا مشغول است و به کشورهای مانند عربستان سعودی مشاوره امنیتی میدهد.
روزنامه «دی ولت» چاپ آلمان – «هشت ماه پیش از کشتار جمعه خونین مکه نوشته بود :«اولریخ. کا. وگنر»، فرمانده کماندوهای ویژه آلمان غربی برای مدت دو سال مرخصی داده شد تا در عربستان سعودی یک واحد مخصوص، مطابق الگوی نیروهای ضدترور آلمان ایجاد کند. اما دیولت این خبر را دیروز دریافت کرد. احتمالاً تعدادی از افسران عضو کماندوهای ویژه مرزی آلمان به اتفاق «وگنر» از دو ماه دیگر، در عربستان سعودی مشغول به کار خواهند شد.»
«وگنر» در مصاحبهای در پاسخ به پرسش خبرنگار دیولت گفته بود: «از هماکنون من حقوق خود را از عربستان سعودی دریافت میکنم، اما در حال حاضر بین مقامات آلمان فدرال و عربستان سعودی، مذاکراتی در مورد تعیین تاریخ دقیق آغاز مأموریت، در جریان است.»
هفتهنامه «اونمان دو ژودی» - چاپ فرانسه – یک هفته پس از قتل عام، «هدایت و فرماندهی عملیات کشتار حجاج مکه در جمعه گذشته توسط ژنرال «اولریخ وگنر» فرمانده کل سابق گروه کماندویی «گ. اس. گ.۹» صورت گرفته است. «اولریخ وگنر» قبلاً از مسئولان سعودی خواسته بود که نهایت خشونت ممکن به کار گرفته شود. وگنر که از شش ماه پیش در عربستان به نیروهای آن کشور آموزشهای ویژه داده است، هنگام کشتار مستقیماً اجرای عملیات را هدایت میکرد. توجیه حضوری وی، دارا بودن عنوان رسمی مشاور امنیتی شهر مکه بوده است.»
کرسنت اینترنشنال - چاپ کانادا – حدود ۱۰ ماه پس از کشتار، «به رغم حمایت آمریکا و متّحدانش در منطقه، سعودیها هنوز احساس امنیت نمیکنند. در واقع آنها نهتنها از حجّاج ایرانی، بلکه از حجاج دیگر کشورها هم میترسند. منابع اطلاعاتی غرب به سعودیها گفتهاند که حتی مسلمانان دیگر کشورها از جمله مسلمانان خاورمیانه تبلیغات سعودی را در مورد قتلعام حجاج در سال گذشته باور ندارند. عربستان سعودی برای رعایت تمامی جوانب احتیاط، رسماً همکاری خدمات ضدتروریستی آلمان، متشکل از ژنرال «اولریخ وگنر» و هفت تن از هم قطاران آلمانیاش با نیروهای مسلح خود را تمدید کرده است. «وگنر مبتکر عملیات قتل عام سال گذشته سعودیها در مکه بود.»
همیشه پای منافقین درمیان است
گفتنی است این فاجعه درحالی رخ داد که ایران درگیر جنگ هشت ساله با عراق بود و دست داشتن رژیم بعث در این جریان محتمل به نظر میرسید. در چنین شرایطی منافقین بلافاصله پس از فاجعه قتل عام حجاج ایرانی در مکه مکرمه، با صدور اعلامیهای، جمهوری اسلامی ایران را مسئول این کشتار اعلام و جنایتکاران سلفی، بعثی، وهابی و سعودی را تبرئه کرد.
مهدی ابریشمچی، یکی از اعضای سازمان منافقین، در مذاکره با افسران اطلاعاتی عراق به صدور این اعلامیه و اطلاع سعودیها از آن اشاره کرده و میگوید: «دعوتنامه رسمی را که ملک فهد برای ما فرستاده است، ما فکر میکردیم در رابطه با اطلاعیه ما بوده است ولی وقتی رفتیم این دعوتنامه را به ما تحویل دادند، لذا ما جهت هماهنگی با شما مستقیماً این مسئله را بیان کردیم تا ملاحظات و نقطه نظرات شما را در نظر بگیریم. به دنبال اطلاعیهای که بعد از قضیه مکه دادیم که رونوشت آن به سفارت سعودی در بغداد فرستاده شده بود، آقای سفیر تماس گرفته و گفته بود که حامل پیام ملک فهد بوده و امروز به دیدار من آمد. سفیر با ابلاغ توجهات ملک فهد، هیئتی را از سازمان جهت سفر به جده و ملاقات با مسئولان عربستان سعودی دعوت و تاریخی مشخص کردهاند که روز سهشنبه این هفته را منتظر هیئت هستند.»
همراهی منافقین و یک آلمانی در نا امنی حرم امن الهی
به اعتراف یکی از عناصر سابق سازمان منافقین به نام رضوانی، «مسعود رجوی با استفاده از فرصت ایام حج، طبق یک طرح از قبل برنامهریزی شده و با همکاری عراق، تظاهرات آرام اعلام برائت زائران ایرانی را به خون کشید تا به اهداف خاص خود برسد.»
البته پیش از افشاگریهای اعضای منافقین، اطلاعاتی از نقش گروهک منافقین در کشتار مردم در روز ۹ مردادماه به دست مقامات جمهوری اسلامی رسیده بود. به عنوان مثال حضرت آیتالله خامنهای که رئیس جمهور وقت ایران بودند، ضمن سخنرانی خود در مرداد ۶۶ به نقش منافقین در حوادث جمعه خونین مکه اشاره کردند و فرمودند: «ما به احتمال زیاد حدس میزنیم منافقین و مزدوران بسیار پست که حاضرند علیه کشورشان به هر جنایتی دست بزنند در این جنایت ددمنشانه دخالت داشتهاند. شواهد نشان میدهد که عدهای فارسیزبان که صورتهای خود را پوشانیده بودند در این جنایت، استکبار جهانی و رژیم پادشاهی سعودی را یاری نمودند. این حادثه از قبل طراحی شده بود و بعید نیست که از چند ماه پیش، همزمان با قضیه خلیج فارس هماهنگ شده باشد.»
عزتالله سحابی از اعضای نهضت آزادی نیز مدتها بعد درمورد شیطنتهای منافقین در حادثه جمعه خونین مکه در کتاب خاطرات خود نوشت: «متاسفانه در اثر دخالتهای مرموزی که انجام شد، در آن سال این تظاهرات سرکوب شد و تعداد زیادی از هموطنان ما کشته شدند. در سفری که آن سال به خارج داشتم یکی از دوستان به من خبر داد که شیطنتهایی از سوی مجاهدین این حادثه را رقم زده، یا به خشونت کشیده است. امیدوار بودم این خبر درست نباشد، ولی شنیدهها حاکی از آن بود که یکی از اعضای مجاهدین آقای عباس، با لباس احرام بین تظاهرکنندگان هنگامی که جمعیت روی پل معروف به هجوم میرسند گلولهای به طرف پلیس شلیک میکند. پلیس عربستان هم که کاملا در حال آمادهباش بود به طرف جمعیت حمله میکنند و تیراندازی میشود، جمعیت سراسیمه به عقب برمیگردند و جماعت زیادی که بیشتر خانمها بودند زیر دست و پا له میشوند و از بین میروند.»
همراهی منافقین و یک آلمانی در نا امنی حرم امن الهی
شواهد موجود حاکی از آن است که رژیم عراق نیز که در آن دوران درگیر جنگ با ایران بود از توطئه منافقین و سعودیها آگاه بوده و برای به خون کشیدن مناسک حج با منافقین همکاری کرده است. در بخشی از مذاکرات فاش شده است که یکی از عناصر قدیمی مرکزیت سازمان منافقین به نام عباس داوری، که در سال ۶۶ ریاست کاروان اعزامی منافقین به مناسک حج را برعهده داشته است.
در اسفند ۱۳۷۹ یعنی ۱۳ سال پس از اتفاقات ناگوار مکه، تصویری از مسعود رجوی در نشریه مجاهد منتشر شد که نشان میداد وی در سال ۶۶ در مکه حضور داشته است، شواهد دیگری نیز حاکی از آن بود که سرکرده گروهک منافقین، در سال ۶۶ و همزمان با وقایع مکه با دعوتنامه رسمی که از ملک فهد دریافت میکند به شکل محرمانه عازم عربستان میشود.
البته این تنها باری نبود که رژیم عربستان سعودی با همکاری اعوان و انصارش چنین فاجعه خون باری را رقم زد؛ چرا حال پس از ۲۸ سال از آن حادثه دل خراش، بار دیگر در سرزمین منا شاهد جنایت دیگری از این رژیم بودیم.