مشکلات اقتصادی در حالی پدیدههایی چون گرانی، بیکاری، مشکل ازدواج و... را به مردم تحمیل کرده است که علاوه بر مشکل بزرگ تحریم، گزینش غلط مدیران و در نتیجه، سوء مدیریت در خودنمایی مشکلات اقتصادی نقشی انکارنشدنی دارند.
به گزارش اعتمادآنلاین، امانالله قراییمقدم، جامعهشناس در اینباره اظهار داشت: اساسا اقتصاد را باید زیربنای هر جامعهای بدانیم. در واقع وقتی اقتصاد به خطر میافتد، نیازهای اصلی اعم از گرسنگی، تشنگی، مسکن و... تحتتاثیر قرار میگیرد. یعنی تا وقتی که این نیازها ارضا نشوند، هیچ نیاز دیگری خودنمایی نمیکند و وابستگی اجتماعی، دوست داشتنِ مردم، قدر و منزلت و... در حاشیه قرار میگیرند.
چکیده گفتوگو با امانالله قراییمقدم:
* متاسفانه جامعه ایران وضعیت ناگواری را تجربه میکند. به عنوان مثال مشکلات اقتصادی مقوله ازدواج را سختتر از سخت کرده است. هماکنون حدودا ۱۳ میلیون مجرد داریم که از سن ازدواجشان گذشته است که این امر آرامش روحی و روانی را تهدید کرده و مردم به طور کاملا محسوسی عصبی شدهاند.
* این نابسامانیها در حالی دنیای مردم را تیره و تار کرده است که سوءمدیریت سهم و نقش اصلی را در به وجود آمدن این شرایط دارد. یعنی کسانی که بر اساس تخصص و آگاهی انتخاب نشدهاند، هم کارشان را بلد نیستند و هم به راحتی به خودشان اجازه سوءاستفادههای آنچنانی میدهند. در نتیجه بیعرضگی مدیران به جای توجه به تولید، کالاها را از کشورهای دیگر وارد میکنند. مثلا با خریدن بولدوزر و کمباین از چین، شرکت بزرگ و با عظمت هپکو به ورطه تعطیلی میافتد. این ندانمکاریها در شرایطی است که «بنیامین هگن» اینطور میگوید؛ بدبختانه هیچ سازمانی نمیتواند در زمینه توسعه رشد اقتصادی و فرهنگی موثر باشد، مگر مردانی کار را اداره کنند که بدانند باید کارها را با چه روشی به سرانجام برسانند.
* این روزها دادگاه آقای طبری ورد زبان همه است. مردم میگویند، وقتی یک مدیری ۲۰ سال تمام هر کاری که دلش میخواست را انجام داده است، مسئول ردهبالاتر باید بگوید از این مساله خبر داشته یا نه؟ اگر به خطاها آگاه بود که شریک جرم میشود و اگر اظهار بیاطلاعی کند، باید به او گفت چطور مدیری هستی که نفر زیر دستی شما نزدیک به ۲۰ سال سوءاستفاده کرده و شما مطلع نشدهاید؟ مردم وقتی میبینند، مسئولی یک چمدان سکه برای خودش برداشته است و در اطرافیان خود تعداد زیادی بیکار سراغ دارند، چطور میتوانند به دستاندرکاران اعتماد کنند و اصلا چطور میتوانند در این کشور با آرامش زندگی کنند؟
* همچنین لازم به تذکر است که عوامل درونزا سهم بیشتری از تحریم در این شرایط دارند. یعنی اگر دزدی نباشد، اگر رانت نباشد و اگرهای دیگری، حتی در شرایط تحریم هم میتوانیم چرخ مملکت را بچرخانیم.
* صاحبنظران، قرن بیستویکم را قرن مدیران میدانند و چون در کشور ما، مدیران معمولا بر اساس رابطه انتخاب میشوند، «چهکنم»های مردم تمامی نخواهند داشت. ژاپن در آسیا و دانمارک در اروپا به لحاظ بهرهبرداری از منابع طبیعی فقیرترین کشورها هستند، اما چون مدیران را بر اساس تجربه، تخصص و شایستگی انتخاب میکنند به عنوان کشورهایی توسعهیافته و پیشرفته شناخته میشوند.
* خدا به سرزمین ما همه چیز داده است، اما چون مدیریت خوبی نداریم و مدیران را بر اساس شایستگی انتخاب نمیکنیم، روزگارمان بهگونهای است که طبقه متوسط به قشر ضعیف تبدیل شدهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، امانالله قراییمقدم، جامعهشناس در اینباره اظهار داشت: اساسا اقتصاد را باید زیربنای هر جامعهای بدانیم. در واقع وقتی اقتصاد به خطر میافتد، نیازهای اصلی اعم از گرسنگی، تشنگی، مسکن و... تحتتاثیر قرار میگیرد. یعنی تا وقتی که این نیازها ارضا نشوند، هیچ نیاز دیگری خودنمایی نمیکند و وابستگی اجتماعی، دوست داشتنِ مردم، قدر و منزلت و... در حاشیه قرار میگیرند.
چکیده گفتوگو با امانالله قراییمقدم:
* متاسفانه جامعه ایران وضعیت ناگواری را تجربه میکند. به عنوان مثال مشکلات اقتصادی مقوله ازدواج را سختتر از سخت کرده است. هماکنون حدودا ۱۳ میلیون مجرد داریم که از سن ازدواجشان گذشته است که این امر آرامش روحی و روانی را تهدید کرده و مردم به طور کاملا محسوسی عصبی شدهاند.
* این نابسامانیها در حالی دنیای مردم را تیره و تار کرده است که سوءمدیریت سهم و نقش اصلی را در به وجود آمدن این شرایط دارد. یعنی کسانی که بر اساس تخصص و آگاهی انتخاب نشدهاند، هم کارشان را بلد نیستند و هم به راحتی به خودشان اجازه سوءاستفادههای آنچنانی میدهند. در نتیجه بیعرضگی مدیران به جای توجه به تولید، کالاها را از کشورهای دیگر وارد میکنند. مثلا با خریدن بولدوزر و کمباین از چین، شرکت بزرگ و با عظمت هپکو به ورطه تعطیلی میافتد. این ندانمکاریها در شرایطی است که «بنیامین هگن» اینطور میگوید؛ بدبختانه هیچ سازمانی نمیتواند در زمینه توسعه رشد اقتصادی و فرهنگی موثر باشد، مگر مردانی کار را اداره کنند که بدانند باید کارها را با چه روشی به سرانجام برسانند.
* این روزها دادگاه آقای طبری ورد زبان همه است. مردم میگویند، وقتی یک مدیری ۲۰ سال تمام هر کاری که دلش میخواست را انجام داده است، مسئول ردهبالاتر باید بگوید از این مساله خبر داشته یا نه؟ اگر به خطاها آگاه بود که شریک جرم میشود و اگر اظهار بیاطلاعی کند، باید به او گفت چطور مدیری هستی که نفر زیر دستی شما نزدیک به ۲۰ سال سوءاستفاده کرده و شما مطلع نشدهاید؟ مردم وقتی میبینند، مسئولی یک چمدان سکه برای خودش برداشته است و در اطرافیان خود تعداد زیادی بیکار سراغ دارند، چطور میتوانند به دستاندرکاران اعتماد کنند و اصلا چطور میتوانند در این کشور با آرامش زندگی کنند؟
* همچنین لازم به تذکر است که عوامل درونزا سهم بیشتری از تحریم در این شرایط دارند. یعنی اگر دزدی نباشد، اگر رانت نباشد و اگرهای دیگری، حتی در شرایط تحریم هم میتوانیم چرخ مملکت را بچرخانیم.
* صاحبنظران، قرن بیستویکم را قرن مدیران میدانند و چون در کشور ما، مدیران معمولا بر اساس رابطه انتخاب میشوند، «چهکنم»های مردم تمامی نخواهند داشت. ژاپن در آسیا و دانمارک در اروپا به لحاظ بهرهبرداری از منابع طبیعی فقیرترین کشورها هستند، اما چون مدیران را بر اساس تجربه، تخصص و شایستگی انتخاب میکنند به عنوان کشورهایی توسعهیافته و پیشرفته شناخته میشوند.
* خدا به سرزمین ما همه چیز داده است، اما چون مدیریت خوبی نداریم و مدیران را بر اساس شایستگی انتخاب نمیکنیم، روزگارمان بهگونهای است که طبقه متوسط به قشر ضعیف تبدیل شدهاند.