اولین جلسه رسیدگی به اتهامات محمد امامی یکی از متهمان پرونده بانک سرمایه از دقایقی پیش به ریاست قاضی مسعودی مقام آغاز شد.
به گزارش تسنیم، این جلسه نیز مانند جلسات محاکمه اکبر طبری، بدون حضور رسانهها در حال برگزاری است.
محمد امامی از متهمان اصلی پرونده بانک سرمایه به شمار میرود که براساس آنچه در جلسات محاکمه هادی رضوی، حسین هدایتی و احسان دلاویز عنوان شده بود وی نقش مهمی در پرداختهای بدون حساب و کتاب به بسیاری از افراد داشته است.
نماینده دادستان در یکی از جلسات دادگاه گفته بود: امامی در سال ۸۶ وضعیت مالی سبکی داشته و جهش ثروت او از زمانی است که با بخشایش آشنا میشود و دلاویز او را به بخشایش معرفی میکند. امامی در ابتدا دلالی میکرده و برای دیگران وام میگرفته و شخصی به نام امیر فرزان را به گروه خود اضافه کردند.
وی افزود: احسان دلاویز به عنوان مشاور برای یک شرکت فیلمسازی کار میکرده، اما امامی بعد از آشنایی با دلاویز و امیر فرزان ابتدا به دلالی شدید و تقریباً انحصاری در بانک سرمایه روی میآورد تا از بانک سرمایه برای دیگران تسهیلات و ضمانت نامه بگیرد.
وی در ادامه به اظهارات آرمان علمایی مشاور وقت مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان اشاره کرد و گفت: با اعلام نفوذ امامی در غندالی، خانی به عنوان مدیرعامل بانک سرمایه منصوب شد و آقای یارمحمدی به عنوان نماینده امامی به بانک سرمایه مراجعه میکرد و خانی ریختهگران و امامی مصوبات متعددی را برای پرداخت تسهیلات صادر کرده بودند و از این طریق بخشی از مشکلات امامی حل و فصل شده بود.
همزمان با اوج گیری شیوع کرونا در کشور، قوه قضائیه تصمیم گرفت تعداد زیادی از زندانیان را با رعایت دستورالعمل مربوطه روانه مرخصی کند تا از گسترش این بیماری در محیط زندانها جلوگیری کند.
پس از نوروز ۹۹ بود که با انتشار نامهای منسوب به برخی هنرمندان کشور و درخواست آزادی محمد امامی سرمایهگذار سریال شهرزاد و یکی از متهمان فساد بانکی کشور، بار دیگر پرونده پولهای کثیف و ارتباط زیرپوستی این مسئله با بدنه سینمایی کشور مطرح شد.
سوژه پولهای کثیف در سینما، در پی بازداشت فرد مذکور به همراه سید هادی رضوی به عنوان متهمین بانکی و پولی مطرح شد و تا مدتی مورد توجه رسانههای فرهنگی و هنری کشور قرار گرفت. هر یک از رسانهها تحلیل و گزارش و یادداشت درباره این مسئله منتشر کردند. حتی در تلویزیون در برنامههای سینمایی مانند «هفت» برای آن میزگرد تشکیل شد. اما بعد از مدتی این سوژه نیز مانند دیگر سوژهها خاموش شد و به تعبیری در بایگانی قرار گرفت.
اما اتفاق عجیبی که بعد از انتشار نامه رخ داد، تکذیبیههای پشت هم از طرف هنرمندانی بود که پای این نامه را امضا کرده بودند. بسیاری حتی گفتند که متن این نامه را هم نخواندند و اصلا نمیدانند ماجرا چیست؟ توئیتها و پستهای صفحات مجازی ایشان یکی بعد از دیگری منتشر شد. از محسن تنابنده، مهران احمدی، روح الله حجازی تا مهدی کرمپور امضاهای خود را تکذیب کردند.
ماجرا، اما به اینجا ختم نشد و یکباره صحبتهای منیژه حکمت دیگر سینماگر و کارگردان کشور بازتاب گستردهای پیدا کرد. او معترضانه به تمام افرادی که این نامه را امضا کردهاند در توئیتی نوشت:
«شرم بر ما. شرم بر ما، شرم بر سینماى ما که به خاطر نوالهاى که برایمان پرت کردهاند این چنین به دریوزگى افتادهایم و عزت و آبروى فرهنگ و هنرمان را از کسى طلب میکنیم که غارت سفره ناچیز فرهنگیان کشورمان تنها خلاقیت او است و چشم به دست او داریم تا بازگردد و از ابتکارات خلاقانه و عزتمندانهاش شاید لیسی کاسهاى هم نصیب ما گردد. چه شد که به اینجا رسیدیم؟ اینها کیستند که بر جرائمشان هم نام هنر میگذارند و چاپلوسى و دستبوسىشان را عدالتخواهى و انساندوستى مینامند. آیا رسواتر از این میشود ذلت و حقارت را فریاد زد؟»
به گزارش تسنیم، این جلسه نیز مانند جلسات محاکمه اکبر طبری، بدون حضور رسانهها در حال برگزاری است.
محمد امامی از متهمان اصلی پرونده بانک سرمایه به شمار میرود که براساس آنچه در جلسات محاکمه هادی رضوی، حسین هدایتی و احسان دلاویز عنوان شده بود وی نقش مهمی در پرداختهای بدون حساب و کتاب به بسیاری از افراد داشته است.
نماینده دادستان در یکی از جلسات دادگاه گفته بود: امامی در سال ۸۶ وضعیت مالی سبکی داشته و جهش ثروت او از زمانی است که با بخشایش آشنا میشود و دلاویز او را به بخشایش معرفی میکند. امامی در ابتدا دلالی میکرده و برای دیگران وام میگرفته و شخصی به نام امیر فرزان را به گروه خود اضافه کردند.
وی افزود: احسان دلاویز به عنوان مشاور برای یک شرکت فیلمسازی کار میکرده، اما امامی بعد از آشنایی با دلاویز و امیر فرزان ابتدا به دلالی شدید و تقریباً انحصاری در بانک سرمایه روی میآورد تا از بانک سرمایه برای دیگران تسهیلات و ضمانت نامه بگیرد.
وی در ادامه به اظهارات آرمان علمایی مشاور وقت مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان اشاره کرد و گفت: با اعلام نفوذ امامی در غندالی، خانی به عنوان مدیرعامل بانک سرمایه منصوب شد و آقای یارمحمدی به عنوان نماینده امامی به بانک سرمایه مراجعه میکرد و خانی ریختهگران و امامی مصوبات متعددی را برای پرداخت تسهیلات صادر کرده بودند و از این طریق بخشی از مشکلات امامی حل و فصل شده بود.
همزمان با اوج گیری شیوع کرونا در کشور، قوه قضائیه تصمیم گرفت تعداد زیادی از زندانیان را با رعایت دستورالعمل مربوطه روانه مرخصی کند تا از گسترش این بیماری در محیط زندانها جلوگیری کند.
پس از نوروز ۹۹ بود که با انتشار نامهای منسوب به برخی هنرمندان کشور و درخواست آزادی محمد امامی سرمایهگذار سریال شهرزاد و یکی از متهمان فساد بانکی کشور، بار دیگر پرونده پولهای کثیف و ارتباط زیرپوستی این مسئله با بدنه سینمایی کشور مطرح شد.
سوژه پولهای کثیف در سینما، در پی بازداشت فرد مذکور به همراه سید هادی رضوی به عنوان متهمین بانکی و پولی مطرح شد و تا مدتی مورد توجه رسانههای فرهنگی و هنری کشور قرار گرفت. هر یک از رسانهها تحلیل و گزارش و یادداشت درباره این مسئله منتشر کردند. حتی در تلویزیون در برنامههای سینمایی مانند «هفت» برای آن میزگرد تشکیل شد. اما بعد از مدتی این سوژه نیز مانند دیگر سوژهها خاموش شد و به تعبیری در بایگانی قرار گرفت.
اما اتفاق عجیبی که بعد از انتشار نامه رخ داد، تکذیبیههای پشت هم از طرف هنرمندانی بود که پای این نامه را امضا کرده بودند. بسیاری حتی گفتند که متن این نامه را هم نخواندند و اصلا نمیدانند ماجرا چیست؟ توئیتها و پستهای صفحات مجازی ایشان یکی بعد از دیگری منتشر شد. از محسن تنابنده، مهران احمدی، روح الله حجازی تا مهدی کرمپور امضاهای خود را تکذیب کردند.
ماجرا، اما به اینجا ختم نشد و یکباره صحبتهای منیژه حکمت دیگر سینماگر و کارگردان کشور بازتاب گستردهای پیدا کرد. او معترضانه به تمام افرادی که این نامه را امضا کردهاند در توئیتی نوشت:
«شرم بر ما. شرم بر ما، شرم بر سینماى ما که به خاطر نوالهاى که برایمان پرت کردهاند این چنین به دریوزگى افتادهایم و عزت و آبروى فرهنگ و هنرمان را از کسى طلب میکنیم که غارت سفره ناچیز فرهنگیان کشورمان تنها خلاقیت او است و چشم به دست او داریم تا بازگردد و از ابتکارات خلاقانه و عزتمندانهاش شاید لیسی کاسهاى هم نصیب ما گردد. چه شد که به اینجا رسیدیم؟ اینها کیستند که بر جرائمشان هم نام هنر میگذارند و چاپلوسى و دستبوسىشان را عدالتخواهى و انساندوستى مینامند. آیا رسواتر از این میشود ذلت و حقارت را فریاد زد؟»