از رفتارهای زشت و ناپسند عروسم به تنگ آمدیم. او آبرویی برای ما نگذاشته است و خانواده ما را همواره سرافکنده میکند چرا که عروسم یک دزد است و ...
به گزارش خراسان، زن ۶۰ سالهای که برای نجات زندگی پسر و عروسش دست به دامان قانون شده بود تا دیگر نزد شاکیان و مال باختگان سر خم نکند، درباره ماجرای سرقتهای عروس جوانش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: پنج سال قبل دختر زیبایی چشم پسرم را گرفت و خیلی زود عاشقش شد.
«فلورا» ۲۴ ساله بود و تحصیلات دانشگاهی داشت. وقتی به تحقیق درباره وضعیت اجتماعی و طبقاتی آنها پرداختیم، تقریبا همسطح بودیم. پدر و مادر فلورا فرهنگی و انسانهایی فرهیخته و شرافتمند بودند. در واقع آنها از هر نظر نه تنها به سطح خانوادگی ما میرسیدند بلکه در برخی موارد یک سر و گردن نیز از خانواده ما بالاتر بودند و ما به این موضوع افتخار میکردیم.
خلاصه خیلی زود مراسم خواستگاری انجام شد و آنها پای سفره عقد نشستند.
در حالی که از این وصلت فرخنده بسیار شادمان بودیم، روزی حادثهای رخ داد که همه اعضای خانواده را در بهت و حیرت فرو برد. هنوز دو ماه بیشتر از نامزدی پسرم نگذشته بود که روزی فلورا به منزل ما آمد و من یک بسته اسکناس را روی اپن آشپزخانه گذاشتم، اما حدود نیم ساعت بعد وقتی او منزل ما را ترک کرد، من به سمت پولها رفتم تا برای خرید بیرون برویم، اما در کمال ناباوری دیدم که بسته پولها نیست، در حالی که به جز من و عروسم، شخص دیگری در منزل نبود. این ماجرا را مانند یک راز در سینه ام نگه داشتم تا خدای ناکرده آبروی عروسم نرود، اما چند روز بعد پولهای پسر کوچک ترم از داخل جیبش در منزل گم شد. تازه فهمیدم که هیچ کس به جز فلورا در منزل نبوده است.
سعی کردم به نوعی که دلخور نشود ماجرای گم شدن پولها را بیان کنم، ولی در میان نگاههای حیرت انگیز من و خیلی با پررویی، رو به من کرد و سرقت پولها را گردن گرفت! از آن روز به بعد هر بار با پسرم به مشاجره میپرداخت یا اختلافی رخ میداد، به راحتی از منزل ما سرقت میکرد.
یک بار نیز وقتی به خاطر مشاجره با برادرشوهرش عصبانی شده بود، تلویزیون جهیزیه اش را داخل کارتن شکست. همه نصیحتهای ما بی فایده بود و ماجرای سرقت هایش به بیرون از منزل کشید.
مدتی قبل، وقتی احساس کرد میوه فروش جواب سربالا به او داده، دو عدد انبه از میوه فروشی سرقت کرد که من با عذرخواهی رضایت میوه فروش را گرفتم. چند روز پیش از یک لباس فروشی نیز یک جفت جوراب زنانه به همراه زیرپوش سرقت کرده بود که مغازه دار به خاطر التماسهای پسرم، با پلیس تماس نگرفت، اما اکنون زندگی آنها در آستانه فروپاشی است و ...
شایان ذکر است، به دستور سرگرد جواد بیگی (رئیس کلانتری سناباد مشهد) و به منظور پیشگیری از طلاق، پرونده این زوج جوان زیر نظر مشاوران زبده کلانتری مورد بررسیهای کارشناسی و روان شناختی قرار گرفت.
به گزارش خراسان، زن ۶۰ سالهای که برای نجات زندگی پسر و عروسش دست به دامان قانون شده بود تا دیگر نزد شاکیان و مال باختگان سر خم نکند، درباره ماجرای سرقتهای عروس جوانش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: پنج سال قبل دختر زیبایی چشم پسرم را گرفت و خیلی زود عاشقش شد.
«فلورا» ۲۴ ساله بود و تحصیلات دانشگاهی داشت. وقتی به تحقیق درباره وضعیت اجتماعی و طبقاتی آنها پرداختیم، تقریبا همسطح بودیم. پدر و مادر فلورا فرهنگی و انسانهایی فرهیخته و شرافتمند بودند. در واقع آنها از هر نظر نه تنها به سطح خانوادگی ما میرسیدند بلکه در برخی موارد یک سر و گردن نیز از خانواده ما بالاتر بودند و ما به این موضوع افتخار میکردیم.
خلاصه خیلی زود مراسم خواستگاری انجام شد و آنها پای سفره عقد نشستند.
در حالی که از این وصلت فرخنده بسیار شادمان بودیم، روزی حادثهای رخ داد که همه اعضای خانواده را در بهت و حیرت فرو برد. هنوز دو ماه بیشتر از نامزدی پسرم نگذشته بود که روزی فلورا به منزل ما آمد و من یک بسته اسکناس را روی اپن آشپزخانه گذاشتم، اما حدود نیم ساعت بعد وقتی او منزل ما را ترک کرد، من به سمت پولها رفتم تا برای خرید بیرون برویم، اما در کمال ناباوری دیدم که بسته پولها نیست، در حالی که به جز من و عروسم، شخص دیگری در منزل نبود. این ماجرا را مانند یک راز در سینه ام نگه داشتم تا خدای ناکرده آبروی عروسم نرود، اما چند روز بعد پولهای پسر کوچک ترم از داخل جیبش در منزل گم شد. تازه فهمیدم که هیچ کس به جز فلورا در منزل نبوده است.
سعی کردم به نوعی که دلخور نشود ماجرای گم شدن پولها را بیان کنم، ولی در میان نگاههای حیرت انگیز من و خیلی با پررویی، رو به من کرد و سرقت پولها را گردن گرفت! از آن روز به بعد هر بار با پسرم به مشاجره میپرداخت یا اختلافی رخ میداد، به راحتی از منزل ما سرقت میکرد.
یک بار نیز وقتی به خاطر مشاجره با برادرشوهرش عصبانی شده بود، تلویزیون جهیزیه اش را داخل کارتن شکست. همه نصیحتهای ما بی فایده بود و ماجرای سرقت هایش به بیرون از منزل کشید.
مدتی قبل، وقتی احساس کرد میوه فروش جواب سربالا به او داده، دو عدد انبه از میوه فروشی سرقت کرد که من با عذرخواهی رضایت میوه فروش را گرفتم. چند روز پیش از یک لباس فروشی نیز یک جفت جوراب زنانه به همراه زیرپوش سرقت کرده بود که مغازه دار به خاطر التماسهای پسرم، با پلیس تماس نگرفت، اما اکنون زندگی آنها در آستانه فروپاشی است و ...
شایان ذکر است، به دستور سرگرد جواد بیگی (رئیس کلانتری سناباد مشهد) و به منظور پیشگیری از طلاق، پرونده این زوج جوان زیر نظر مشاوران زبده کلانتری مورد بررسیهای کارشناسی و روان شناختی قرار گرفت.