همیشه و در هر یک از مقاطع تاریخی و مذهبی بودند افرادی که حضورشان غنیمتی برای سپاه مسلمانان شمرده شده است. آنهایی که در لحظه آخر به سپاه دوست پیوستند و در رکاب امام شان طعم شهادت را چشیدند.
در داستان و واقعا کربلا نیز از این افراد بسیار بودند، سربازانی که در لحظه های آخر و بر حسب ارادت ذاتی شان به سپاه امام حسین (ع) آمده و جنگیدن برای اهل بیت پیامبر (ص) را از وظایف خود می دانستند.
زهیربن قین نیز یکی از این افراد بود، او از بزرگان قبیله «بجیله» بود و از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده میشد. زهیر به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. زهیر در سال 60 هجری و زمانیکه از سفر حج برمی گشت با کاروان امام حسین (ع) در مسیر برخورد کرد و بعد از دعوت امام با اصرار همسرش به سپاه امام پیوست. او در روز عاشورا نیز یکی از یاران باوفای امام بود. همچنین زهیر یکی از سربازان سپاه امام بود که در برپایی نماز ظهر عاشورا نقش به سزایی داشت و از امام و یارانش حین برپایی نماز محافظت می کرد. او در روز عاشورا به خاطر عشق ارادتش اباعبدالله الحسین (ع) تا پای جان جنگید و در نهایت در رکاب امام به شهادت رسید.
شاید نام «محمود اردلان» را بارها شنیده باشید، چه در قالب بازیگر و چه در قالب طراح صحنه های اکشن و جنگی برخی سریال ها و فیلم های سینمایی. اما او در سریال «مختارنامه» بیشتر با ایفای نقش زهیر بن قین شناخته و به شهرت رسید. نقشی که ردپای آن تا سالها در کارنامه کاری اردلان بر جای خواهد ماند. او برای بازی در این سریال انتخاب شده بود و نقش پسرعموی مختار را در قسمت های ابتدایی بازی می کرد اما رفته رفته داوود میرباقری پیشنهاد طراحی صحنه های جنگی و در ادامه باز یدر نقش زهیر بن قین را به او می دهد و او هم می پذیرد.
با اردلان که این روزها مشغول فعالیت در پشت صحنه سریال «سلمان» است، درباره سه نقشی که در مختارنامه داشته است گفت و گو کردیم.
** شما در ابتدا برای طراحی صحنه های جنگی انتخاب شده بودید یا به عنوان بازیگر؟
-نه من اول برای بخش بازیگری انتخاب شدم و در نقش «زائده» پسرعموی مختار و زندان بان انتخاب شدم و همان روزهای اول تصویربرداری بازیم شروع شد و در کنار ابراهیم اشتر و پسر مختار بازی داشتم. در سال 85 و 86 تصویربرداری داشتیم و آقای میرباقری نگران سکانس های جنگی سریال بود که اتفاقا جنگ های زیادی هم داشتند و من چندین بار بهآقای میرباقری پیشنهاد داده بودم و با خیلی ها هم صحبت کردند و کارهایی انجام دادند اما راضی نبودند. در نهایت آقای اصغری که دستیار آقای میرباقری است من را معرفی کرد و بخش هایی از من ضبط شد و زمانیکه دیدند پسند کردند و در بخش طراحی صحنه های جنگی هم در خدمت گروه بودم.
** مختارنامه چندمین کار جدی شما در بخش طراحی صحنه های جنگی بود؟
-اولین کار جدی و رسمی ام مختار بود و قبل از آن کارهای بسیاری را چه در ایران و چه در خارج از کشور انجام داده بودم اما کار جدی ام مختار بود.
** قبل از آن در کدام کارها حضور داشته و تجربه کسب کرده بودید؟
-در چند کار سینمایی و تلویزیونی کار کرده بودم. مثل تنبل قهرمان کار بهروز غریب پور که نقش اول کار و بخش های اکشن و سوارکاری را کار کردم و بعد از آن در فیلم نابخشوده با اینکه نقش اصلی بودم، با آقای امکانیان برای بخش های اکشن تمرین می کردم. از طرفی سالها است که در فدراسیون کاراته هستم و یک دوره هم در تیم ملی کاراته بودم و داور بین المللی هستم و در رشته رزمی و کاراته شاگرد هم دارم و در این روزها به صورت آنلاین تدریس می کنم.
** برگردیم به مختار و ایفای نقش زهیر. چطور شد که آقای میرباقری از میان بازیگرهایی که برای انتخاب این نقش داشتند، شما را برای ایفای این نقش انتخاب کردند؟
-یک شب که آقای میرباقری به همراه آقای اسکندری در شاهرود بودند با من تماس گرفتند و گفتند بیا درباره نقش زهیر صحبت کنیم. وقتی رفتم گفتند برای نقش زهیر بن قین، پرویز پرستویی را در نظر داریم و می خواهیم بدانیم چقدر زمان می خواهید تا به او شمشیرزنی و اکشن را یاد بدهید؟ گفتم آنطور که شما می خواهید چیزی حدود پنج سال اما خب تمام تلاشم را می کنم تا زودتر این اتفاق بیفتد. فردای آن روز آقای اسکندری گفت اگر خودت را گریم خاصی کنم و چهره ات کاملا تغییر کند و صدایت هم دوبله شود، حاضری نقش زهیر را بازی کنی؟ و قبول کردم. در ادامه گریم شدم و گریم بسیار سختی بود آن هم در گرمای ۶۰ درجه شهر طرود و با آن لباس ها.
** برای ضبط این سکانس ها، تمرین هم داشتید؟
-بله حدود یک ماه برای همان یک سکانس تمرین می کردم تا کاملا آماده باشم.
** کلیت بازی شما در نقش زهیر شامل چند سکانس بود؟
-سکانس خیمه، ظهر عاشورا و نماز امام حسین (ع)، جنگ قبل و بعد از نماز ظهر عاشورا، شب عاشورا که اما صحبت می کنند و چراغ ها را خاموش می کنند تا هر که می خواهد برود. حتی برای سکانس وهب خیلی تمرین کردیم و سکانس سختی بود و خیلی هم خوب درآمد.
** قطعا چهره واقعی شما با چهره گریم شده در نقش زهیر تفاوت های بسیاری دارد. زمانی که چهره گریم شده خودتان را در آینه دیدید، اولین واکنش تان چه بود؟ و چه کار کردید؟
-بعد از چهار ساعت گریم اولین واکنشی که داشتم این بود که جلوی آینه ایستادم و خودم را که دیدم داشتم از هوش می رفتم، چون چشم ها و صدا برای خودم بود اما کلیت چهره ام فرد دیگری بود و واقعا وحشت می کردم. اما بعدها عادت کردم و آقای میرباقری دیالوگ های زیادی نوشته بودند و گفتنش آن هم روی اسب سخت بود و هدایت جنگ و ... همه در کنار هم کار دشواری بود. از طرفی جنگ با این شمشیرها که همه از جنس آهن بود کار خطرناکی بود و باید کاملا حواسمان را جمع می کردیم چراکه اگر یک لحظه به بدن یا سر فردی اصابت می کرد زخمی می شد. آنجایی که سکانس های جنگی را داریم ضبط می کنیم، بازیگران باید کار با شمشیر را آموزش دیده باشند و اگر بازیگری فرار کند که سریال خنده دار می شود و اگر هم بخواهد از خودش دفاع کند که باید این کار را به خوبی بلد باشد. ما در این سریال کلی شمشیر خورد کردیم و کلی نیزه شکاندیم اما خدا را شکر هیچ کسی صدمه ای ندید.
** صحنه جنگیدن زهیربن قین چند بار تکرار شد؟
-آقای میرباقری تاکید بر این دارد که پلان های طولانی بگیرد و رعایت این موضوع در بخش اکشن خیلی سخت است و یک پلانی که حدود یک دقیقه بود، را به خاطر تصویربرداری از زوایای مختلف باید چند بار تکرار می شد. در حالت کلی تکرار صحنه های اکشن خیلی سخت است چونکه خطرش بالا است و تکرار اکشن خیلی صلاح نیست و آقای میرباقری این را رعایت می کرد.
** چند روز ضبط این سکانس ها طول کشید؟
-ما یک ماه و پانزده روز طرود بودیم برای ضبط سکانس خیمه ها، حضرت عباس (ع)، وهب و زهیر.
** زمانیکه نقش زهیر به شما پیشنهاد شد چقدر با این شخصیت آشنا بودید؟
-در همان زمان درباره این شخصیت تحقیق هایی انجام دادم و بعد اینکه در فضای صحرای کربلا قرار گرفتم و گیرایی و جذبه این شخصیت را از نزدیک دیدم همه چیز فرق کرد. حتی برای آن سکانس ها آب نخوردم که خشکی لب ها و دهانم واقعی باشد و با اینکه خیلی سخت بود به خاطر طبیعی درآمدن نقش و اینکه واقعا دوستش داشتم، این کار را کردم.
** به هر حال زهیر از جمله شخصیت های قیام کربلا بود که خودش زیاد راضی به رفتن در سپاه امام (ع) نبود و همسرش نقش به سزایی در رفتن او داشت. چقدر چنین قصه ای برای شما جذابیت داشت؟
-دیالوگ های جناب میرباقری در بخش های تاریخی واقعا زیباست. شاید بازیگر حس کند که دارد درست آنها را بیان می کند اما همه ما چندین بار برای گفتن این دیالوگ ها تذکر می گیریم چونکه او که اینها را نوشته بهتر از ما از آهنگ این جملات آگاه است و می خواهد دقیقا همانی که می خواهد اجرا شود.
** یکی از سکانس های معروف زهیر نیز به شب عاشورا و حضور در خیمه امام (ع) برمی گردد که امام چراغ ها را خاموش کردند و فرمودند هر آنکس که نمی تواند ما را فردا همراهی کند، برود. قرار گرفتن در فضای خیمه امام (ع) آن هم در شب عاشورا برای شما چه حسی داشت؟
-اصلا قابل بیان نیست و نمی توانم بگویم. بازیگر باید هنر بیان و تغییر چهره و ... را به خوبی بداند و تا جایی که می تواند خود را به نقش نزدیک کند.
** در سریال های اینچنینی معمولا این احتمال وجود دارد که برخی سکانس های جنگی شبیه به هم شوند. میان جنگ ها این احتمال وجود داشت که برخی سکانس ها شبیه به هم شود؟
-نه اصلا و خیلی تلاشم را می کردم که این اتفاق رخ ندهد. در مختارنامه سکانس های جنگ زیادی داشتیم و خیلی از بازیگران در این سریال در این سکانس ها بازی کردند اما هیچ کدامشان شبیه به هم نشد. از آقای رویگری، عرب نیا، حمید عطایی، مرحوم علامه و شیراندامی همه می جنگیدند، اما خوشبختانه هیچ کدام جنگ هایشان شبیه به هم نبود و این مهم بود که این تعداد زیاد بازیگر، جنگ های متفاوتی داشته باشند.
** چطور این تفاوت را بین جنگ هایی که در کلیت شبیه به هم هستند، ایجاد می کردید؟ از تکنیک خاصی استفاده می کردید؟
-در این سالها کارهای اکشن بسیاری انجام دادم و همیشه به این تفاوت فکر می کنم. از طرفی کارهای روز مثل معمای شاه و تبریز در مه هم انجام دادم که با کارهایی مثل مختارنامه فرق می کرد.
** برای اجرای سکانس های جنگی در مختارنامه و اینکه از لحاظ واقعی شبیه به همان جنگ های واقعی دربیاید، شما مطالعه ای داشتید؟
-مهم این بود که این جنگ ها با درام سریال هماهنگ باشد که آقای میرباقری در این زمینه به طور کامل ما را راهنمایی می کرد و تا زمانیکه او به طور کامل در مورد هر شخصیت من را راهنمایی نکند و اطلاعاتی ندهد، من واقعا شخصیت را نمی شناسم. خیلی ها زهیر و وهب را تا قبل از پخش این سریال نمی شناختند و آقای میرباقری از لحاظ توانایی، قدرت جنگیدن و اینکه در این جنگ این لشگر منظم و نامنظم بوده است همه اطلاعات را به من می گفت. اما بخشی هم باید سینمایی در بیاید و مردم باید دوست داشته باشند و باید برای مردم جذاب باشد و اگر بخواهیم مستند کار کنیم دیگر جذابیت را نخواهد داشت.
** در کل حضور شما در این سریال چه در بخش طراحی سکانس های جنگی و چه در بخش بازی در دو نقش، چقدر در زندگی شخصی تان تاثیر گذار بود؟
-کل سریال مختارنامه برای همه ما عوامل و بازیگران برکت بود. هم از لحاظ مادی و هم معنوی و همه چیز را در زندگی من تغییر داد و برایم مثل یک دانشگاه بود. از نظر معنوی نیز زندگی و دیدم را به زندگی تغییر داد و در کارهای بعدی ام از قبال مختارنامه خیلی موفق بودم.
** همه ما واقعا کربلا و قیام امام حسین (ع) را در ذهنمان تصور کردیم، اما شما این شانس را داشتید که این واقعه را از نزدیک و به صورت بازسازی شده ببینید. از حسی که موقع بازی کردن در این سکانس ها داشتید برایمان بگویید.
-در آن مدت زمانی که سکانس های مربوط به کربلا را می گرفتیم نزدیک به دو ماه تا صبح نمی خوابیدم و حال و هوای عجیبی داشتم. از طرفی حقوقی که می گرفتیم اصلا تمام نمی شد آنقدر برکت داشت. در حالیکه خیلی کارها انجام دادیم که به دو روز نرسیده همه حقوقمان تمام شده و اصلا برکت نداشته است.
** هر سال مختارنامه پخش می شود و هر سال هم مخاطبان خاص خود را دارد.
-بله خیلی خوب است. مختارنامه سریال موفقی بود که باید حتما بارها پخش شود و خیلی ها ندیدند که بعدا می بینند و بسیاری هم که بعدا می بینند تازه متوجه می شوند داستان چه بوده است. عده ای هم از دیدن تازه مختارنامه اظهار خوشحالی می کنند و راضی هستند. درحالیکه معتقدم اگر سریال های اینچنینی بارها پخش نشود باید تعجب کنیم و بگوییم حتما مشکلی داشته که پخشش نکردند.
در داستان و واقعا کربلا نیز از این افراد بسیار بودند، سربازانی که در لحظه های آخر و بر حسب ارادت ذاتی شان به سپاه امام حسین (ع) آمده و جنگیدن برای اهل بیت پیامبر (ص) را از وظایف خود می دانستند.
زهیربن قین نیز یکی از این افراد بود، او از بزرگان قبیله «بجیله» بود و از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده میشد. زهیر به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. زهیر در سال 60 هجری و زمانیکه از سفر حج برمی گشت با کاروان امام حسین (ع) در مسیر برخورد کرد و بعد از دعوت امام با اصرار همسرش به سپاه امام پیوست. او در روز عاشورا نیز یکی از یاران باوفای امام بود. همچنین زهیر یکی از سربازان سپاه امام بود که در برپایی نماز ظهر عاشورا نقش به سزایی داشت و از امام و یارانش حین برپایی نماز محافظت می کرد. او در روز عاشورا به خاطر عشق ارادتش اباعبدالله الحسین (ع) تا پای جان جنگید و در نهایت در رکاب امام به شهادت رسید.
شاید نام «محمود اردلان» را بارها شنیده باشید، چه در قالب بازیگر و چه در قالب طراح صحنه های اکشن و جنگی برخی سریال ها و فیلم های سینمایی. اما او در سریال «مختارنامه» بیشتر با ایفای نقش زهیر بن قین شناخته و به شهرت رسید. نقشی که ردپای آن تا سالها در کارنامه کاری اردلان بر جای خواهد ماند. او برای بازی در این سریال انتخاب شده بود و نقش پسرعموی مختار را در قسمت های ابتدایی بازی می کرد اما رفته رفته داوود میرباقری پیشنهاد طراحی صحنه های جنگی و در ادامه باز یدر نقش زهیر بن قین را به او می دهد و او هم می پذیرد.
با اردلان که این روزها مشغول فعالیت در پشت صحنه سریال «سلمان» است، درباره سه نقشی که در مختارنامه داشته است گفت و گو کردیم.
** شما در ابتدا برای طراحی صحنه های جنگی انتخاب شده بودید یا به عنوان بازیگر؟
-نه من اول برای بخش بازیگری انتخاب شدم و در نقش «زائده» پسرعموی مختار و زندان بان انتخاب شدم و همان روزهای اول تصویربرداری بازیم شروع شد و در کنار ابراهیم اشتر و پسر مختار بازی داشتم. در سال 85 و 86 تصویربرداری داشتیم و آقای میرباقری نگران سکانس های جنگی سریال بود که اتفاقا جنگ های زیادی هم داشتند و من چندین بار بهآقای میرباقری پیشنهاد داده بودم و با خیلی ها هم صحبت کردند و کارهایی انجام دادند اما راضی نبودند. در نهایت آقای اصغری که دستیار آقای میرباقری است من را معرفی کرد و بخش هایی از من ضبط شد و زمانیکه دیدند پسند کردند و در بخش طراحی صحنه های جنگی هم در خدمت گروه بودم.
** مختارنامه چندمین کار جدی شما در بخش طراحی صحنه های جنگی بود؟
-اولین کار جدی و رسمی ام مختار بود و قبل از آن کارهای بسیاری را چه در ایران و چه در خارج از کشور انجام داده بودم اما کار جدی ام مختار بود.
** قبل از آن در کدام کارها حضور داشته و تجربه کسب کرده بودید؟
-در چند کار سینمایی و تلویزیونی کار کرده بودم. مثل تنبل قهرمان کار بهروز غریب پور که نقش اول کار و بخش های اکشن و سوارکاری را کار کردم و بعد از آن در فیلم نابخشوده با اینکه نقش اصلی بودم، با آقای امکانیان برای بخش های اکشن تمرین می کردم. از طرفی سالها است که در فدراسیون کاراته هستم و یک دوره هم در تیم ملی کاراته بودم و داور بین المللی هستم و در رشته رزمی و کاراته شاگرد هم دارم و در این روزها به صورت آنلاین تدریس می کنم.
** برگردیم به مختار و ایفای نقش زهیر. چطور شد که آقای میرباقری از میان بازیگرهایی که برای انتخاب این نقش داشتند، شما را برای ایفای این نقش انتخاب کردند؟
-یک شب که آقای میرباقری به همراه آقای اسکندری در شاهرود بودند با من تماس گرفتند و گفتند بیا درباره نقش زهیر صحبت کنیم. وقتی رفتم گفتند برای نقش زهیر بن قین، پرویز پرستویی را در نظر داریم و می خواهیم بدانیم چقدر زمان می خواهید تا به او شمشیرزنی و اکشن را یاد بدهید؟ گفتم آنطور که شما می خواهید چیزی حدود پنج سال اما خب تمام تلاشم را می کنم تا زودتر این اتفاق بیفتد. فردای آن روز آقای اسکندری گفت اگر خودت را گریم خاصی کنم و چهره ات کاملا تغییر کند و صدایت هم دوبله شود، حاضری نقش زهیر را بازی کنی؟ و قبول کردم. در ادامه گریم شدم و گریم بسیار سختی بود آن هم در گرمای ۶۰ درجه شهر طرود و با آن لباس ها.
** برای ضبط این سکانس ها، تمرین هم داشتید؟
-بله حدود یک ماه برای همان یک سکانس تمرین می کردم تا کاملا آماده باشم.
** کلیت بازی شما در نقش زهیر شامل چند سکانس بود؟
-سکانس خیمه، ظهر عاشورا و نماز امام حسین (ع)، جنگ قبل و بعد از نماز ظهر عاشورا، شب عاشورا که اما صحبت می کنند و چراغ ها را خاموش می کنند تا هر که می خواهد برود. حتی برای سکانس وهب خیلی تمرین کردیم و سکانس سختی بود و خیلی هم خوب درآمد.
** قطعا چهره واقعی شما با چهره گریم شده در نقش زهیر تفاوت های بسیاری دارد. زمانی که چهره گریم شده خودتان را در آینه دیدید، اولین واکنش تان چه بود؟ و چه کار کردید؟
-بعد از چهار ساعت گریم اولین واکنشی که داشتم این بود که جلوی آینه ایستادم و خودم را که دیدم داشتم از هوش می رفتم، چون چشم ها و صدا برای خودم بود اما کلیت چهره ام فرد دیگری بود و واقعا وحشت می کردم. اما بعدها عادت کردم و آقای میرباقری دیالوگ های زیادی نوشته بودند و گفتنش آن هم روی اسب سخت بود و هدایت جنگ و ... همه در کنار هم کار دشواری بود. از طرفی جنگ با این شمشیرها که همه از جنس آهن بود کار خطرناکی بود و باید کاملا حواسمان را جمع می کردیم چراکه اگر یک لحظه به بدن یا سر فردی اصابت می کرد زخمی می شد. آنجایی که سکانس های جنگی را داریم ضبط می کنیم، بازیگران باید کار با شمشیر را آموزش دیده باشند و اگر بازیگری فرار کند که سریال خنده دار می شود و اگر هم بخواهد از خودش دفاع کند که باید این کار را به خوبی بلد باشد. ما در این سریال کلی شمشیر خورد کردیم و کلی نیزه شکاندیم اما خدا را شکر هیچ کسی صدمه ای ندید.
** صحنه جنگیدن زهیربن قین چند بار تکرار شد؟
-آقای میرباقری تاکید بر این دارد که پلان های طولانی بگیرد و رعایت این موضوع در بخش اکشن خیلی سخت است و یک پلانی که حدود یک دقیقه بود، را به خاطر تصویربرداری از زوایای مختلف باید چند بار تکرار می شد. در حالت کلی تکرار صحنه های اکشن خیلی سخت است چونکه خطرش بالا است و تکرار اکشن خیلی صلاح نیست و آقای میرباقری این را رعایت می کرد.
** چند روز ضبط این سکانس ها طول کشید؟
-ما یک ماه و پانزده روز طرود بودیم برای ضبط سکانس خیمه ها، حضرت عباس (ع)، وهب و زهیر.
** زمانیکه نقش زهیر به شما پیشنهاد شد چقدر با این شخصیت آشنا بودید؟
-در همان زمان درباره این شخصیت تحقیق هایی انجام دادم و بعد اینکه در فضای صحرای کربلا قرار گرفتم و گیرایی و جذبه این شخصیت را از نزدیک دیدم همه چیز فرق کرد. حتی برای آن سکانس ها آب نخوردم که خشکی لب ها و دهانم واقعی باشد و با اینکه خیلی سخت بود به خاطر طبیعی درآمدن نقش و اینکه واقعا دوستش داشتم، این کار را کردم.
** به هر حال زهیر از جمله شخصیت های قیام کربلا بود که خودش زیاد راضی به رفتن در سپاه امام (ع) نبود و همسرش نقش به سزایی در رفتن او داشت. چقدر چنین قصه ای برای شما جذابیت داشت؟
-دیالوگ های جناب میرباقری در بخش های تاریخی واقعا زیباست. شاید بازیگر حس کند که دارد درست آنها را بیان می کند اما همه ما چندین بار برای گفتن این دیالوگ ها تذکر می گیریم چونکه او که اینها را نوشته بهتر از ما از آهنگ این جملات آگاه است و می خواهد دقیقا همانی که می خواهد اجرا شود.
** یکی از سکانس های معروف زهیر نیز به شب عاشورا و حضور در خیمه امام (ع) برمی گردد که امام چراغ ها را خاموش کردند و فرمودند هر آنکس که نمی تواند ما را فردا همراهی کند، برود. قرار گرفتن در فضای خیمه امام (ع) آن هم در شب عاشورا برای شما چه حسی داشت؟
-اصلا قابل بیان نیست و نمی توانم بگویم. بازیگر باید هنر بیان و تغییر چهره و ... را به خوبی بداند و تا جایی که می تواند خود را به نقش نزدیک کند.
** در سریال های اینچنینی معمولا این احتمال وجود دارد که برخی سکانس های جنگی شبیه به هم شوند. میان جنگ ها این احتمال وجود داشت که برخی سکانس ها شبیه به هم شود؟
-نه اصلا و خیلی تلاشم را می کردم که این اتفاق رخ ندهد. در مختارنامه سکانس های جنگ زیادی داشتیم و خیلی از بازیگران در این سریال در این سکانس ها بازی کردند اما هیچ کدامشان شبیه به هم نشد. از آقای رویگری، عرب نیا، حمید عطایی، مرحوم علامه و شیراندامی همه می جنگیدند، اما خوشبختانه هیچ کدام جنگ هایشان شبیه به هم نبود و این مهم بود که این تعداد زیاد بازیگر، جنگ های متفاوتی داشته باشند.
** چطور این تفاوت را بین جنگ هایی که در کلیت شبیه به هم هستند، ایجاد می کردید؟ از تکنیک خاصی استفاده می کردید؟
-در این سالها کارهای اکشن بسیاری انجام دادم و همیشه به این تفاوت فکر می کنم. از طرفی کارهای روز مثل معمای شاه و تبریز در مه هم انجام دادم که با کارهایی مثل مختارنامه فرق می کرد.
** برای اجرای سکانس های جنگی در مختارنامه و اینکه از لحاظ واقعی شبیه به همان جنگ های واقعی دربیاید، شما مطالعه ای داشتید؟
-مهم این بود که این جنگ ها با درام سریال هماهنگ باشد که آقای میرباقری در این زمینه به طور کامل ما را راهنمایی می کرد و تا زمانیکه او به طور کامل در مورد هر شخصیت من را راهنمایی نکند و اطلاعاتی ندهد، من واقعا شخصیت را نمی شناسم. خیلی ها زهیر و وهب را تا قبل از پخش این سریال نمی شناختند و آقای میرباقری از لحاظ توانایی، قدرت جنگیدن و اینکه در این جنگ این لشگر منظم و نامنظم بوده است همه اطلاعات را به من می گفت. اما بخشی هم باید سینمایی در بیاید و مردم باید دوست داشته باشند و باید برای مردم جذاب باشد و اگر بخواهیم مستند کار کنیم دیگر جذابیت را نخواهد داشت.
** در کل حضور شما در این سریال چه در بخش طراحی سکانس های جنگی و چه در بخش بازی در دو نقش، چقدر در زندگی شخصی تان تاثیر گذار بود؟
-کل سریال مختارنامه برای همه ما عوامل و بازیگران برکت بود. هم از لحاظ مادی و هم معنوی و همه چیز را در زندگی من تغییر داد و برایم مثل یک دانشگاه بود. از نظر معنوی نیز زندگی و دیدم را به زندگی تغییر داد و در کارهای بعدی ام از قبال مختارنامه خیلی موفق بودم.
** همه ما واقعا کربلا و قیام امام حسین (ع) را در ذهنمان تصور کردیم، اما شما این شانس را داشتید که این واقعه را از نزدیک و به صورت بازسازی شده ببینید. از حسی که موقع بازی کردن در این سکانس ها داشتید برایمان بگویید.
-در آن مدت زمانی که سکانس های مربوط به کربلا را می گرفتیم نزدیک به دو ماه تا صبح نمی خوابیدم و حال و هوای عجیبی داشتم. از طرفی حقوقی که می گرفتیم اصلا تمام نمی شد آنقدر برکت داشت. در حالیکه خیلی کارها انجام دادیم که به دو روز نرسیده همه حقوقمان تمام شده و اصلا برکت نداشته است.
** هر سال مختارنامه پخش می شود و هر سال هم مخاطبان خاص خود را دارد.
-بله خیلی خوب است. مختارنامه سریال موفقی بود که باید حتما بارها پخش شود و خیلی ها ندیدند که بعدا می بینند و بسیاری هم که بعدا می بینند تازه متوجه می شوند داستان چه بوده است. عده ای هم از دیدن تازه مختارنامه اظهار خوشحالی می کنند و راضی هستند. درحالیکه معتقدم اگر سریال های اینچنینی بارها پخش نشود باید تعجب کنیم و بگوییم حتما مشکلی داشته که پخشش نکردند.