کوفه به عنوان شهرى نظامى در سال ۱۷ ق به دستور عمر ساخته شد و در آن از قبیلهها و مکانهاى گوناگون و با فرهنگهاى متفاوت گرد آمدند. در کوفه روح قبیلهگرى حاکم بود و هر قیبله در محلهاى مشخص سکونت داشت و کسى جز همپیمانهاى آنها نمىتوانست در آنجا ساکن شود، چنان که هر قبیله، مسجد و گورستان مخصوصى داشت، همچنین از ادیان مختلف در کوفه زندگى مىکردند، شامل مسلمانان (با فرقههاى گوناگون)، مسیحیان و یهودیان.
به گزارش تسنیم در ماجرای قیام امام حسین (ع) هنگامى که کوفیان خبردار شدند امام حسین علیهالسلام بیعت با یزید را نپذیرفته، نامههاى فراوانى به حضرت نوشتند و ضمن اعلام پشتیبانى خود از ایشان، درخواست تشکیل حکومت در کوفه کردند. امام براى بررسى اوضاع، مسلم بن عقیل را به آنجا فرستاد. او پس از بیعت گرفتن از کوفیان، به پشتوانه آنها موفق به محاصره کاخ حاکم کوفه شد، اما در این هنگام یکباره مسلم را رها کردند و سرانجام به دست دشمنان به شهادت رسید. بیوفایی اهل کوفه به اینجا ختم نشد بلکه آنها با تطمیع و تهدید ابن زیاد بسوی کربلا حرکت کردند تا در مقابل فرزند رسول خدا (ص) صفآرایی کنند. در روز عاشورا امام حسین علیهالسلام در اولین خطبه خویش خطاب به آنها فرمود «آیا شما نبودید که به من نامه نوشتید و مرا به کوفه دعوت کردید؟» در هر صورت این پیمانشکنی آشکار کوفیان لکه ننگی بر پیشانی آنها تا قیامت باقی گزارد.
پس از ماجرای عاشورا وقتی اسراء وارد کوفه شدند، زنان اهل کوفه گریبان چاک زده و زاری میکردند و مردان هم با آنها میگریستند. حضرت زینب (س) بسوی مردم اشاره کرد و با لحنی محکم فریاد زد خاموش باشید؛ سپس خطبهای به شرح ذیل بیان فرمود:
الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الْأَخْیَارِ أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ أَ تَبْکُونَ فَلَا رَقَأَتِ الدَّمْعَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الرَّنَّةُ إِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ (نحل ۹۲) أَلَا وَ هَلْ فِیکُمْ إِلَّا الصَّلَفُ وَ النَّطَفُ وَ الصَّدْرُ الشَّنَفُ وَ مَلَقُ الْإِمَاءِ وَ غَمْزُ الْأَعْدَاءِ أَوْ کَمَرْعًى عَلَى دِمْنَةٍ أَوْ کَفِضَّةٍ عَلَى مَلْحُودَةٍ أَلَا سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ فِی الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ. أَ تَبْکُونَ وَ تَنْتَحِبُونَ إِی وَ اللَّهِ فَابْکُوا کَثِیراً وَ اضْحَکُوا قَلِیلًا فَلَقَدْ ذَهَبْتُمْ بِعَارِهَا وَ شَنَارِهَا وَ لَنْ تَرْحَضُوهَا بِغَسْلٍ بَعْدَهَا أَبَداً وَ أَنَّى تَرْحَضُونَ قَتْلَ سَلِیلِ خَاتَمِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَ سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَلَاذِ خِیَرَتِکُمْ وَ مَفْزَعِ نَازِلَتِکُمْ وَ مَنَارِ حُجَّتِکُمْ وَ مَدَرَةِ سُنَّتِکُمْ.
حمد و سپاس مخصوص خدا است و درود بر پدرم محمّد صلى اللَّه علیه و آله و سلم و فرزندان پاک و برگزیده او باد. اما بعد: اى مردم کوفه، اى نیرنگبازان، بىوفایان و پراکندگان؛ آیا به حال ما گریه مىکنید، اشکتان خشک مباد و ناله شما فرو ننشیند. مثل شما مثل آن زنى است که رشتههاى خود را پس از تابیدن باز مىکرد؛ شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساختهاید (نحل ۹۲) چه فضیلتى در شما است؟ لاف و گزاف، آلودگى و سینههاى پرکینه، در ظاهر همانند کنیز چاپلوس و در باطن همانند دشمنان سخنچین، یا مانند سبزىها هستید که در لجنزارها روییده و یا نقرهاى که با آن قبر مرده را بیارایند. بدانید که براى آخرت خود کردار زشتى از پیش فرستادید که به خشم خداوند گرفتار و در عذاب جاوید خواهید ماند. آیا گریه مىکنید؟ و فریاد گریه سر مىدهید؟ به خدا سوگند باید زیاد بگریید و کمتر بخندید که دامن خود را به عار و ننگآلوده کردهاید که هرگز نمىتوانید آن را بشویید؟ خون سرور جوانان اهل بهشت و پناه نیکان شما و گریزگاه پیشامدهای ناگوار شما، و جایگاه رفیع حجّت شما و بزرگ و رهبر قوانین شما را ریختهاند.
أَلَا سَاءَ مَا تَزِرُونَ وَ بُعْداً لَکُمْ وَ سُحْقاً فَلَقَدْ خَابَ السَّعْیُ وَ تَبَّتِ الْأَیْدِی وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَیْلَکُمْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ أَ تَدْرُونَ أَیَّ کَبِدٍ لِرَسُولِ اللَّهِ فَرَیْتُمْ وَ أَیَّ کَرِیمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُمْ وَ أَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ وَ أَیَّ حُرْمَةٍ لَهُ انْتَهَکْتُمْ وَ لَقَدْ جِئْتُمْ بِهَا صَلْعَاءَ عَنْقَاءَ سَوْآءَ فَقْمَاءَ وَ فِی بَعْضِهَا خَرْقَاءَ شَوْهَاءَ کَطِلَاعِ الْأَرْضِ أَوْ مِلْءِ السَّمَاءِ أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ أَنْتُمْ لَا تُنْصَرُونَ فَلَا یَسْتَخِفَّنَّکُمُ الْمَهْلُ فَإِنَّهُ لَا یَحْفِزُهُ الْبِدَارُ وَ لَا یُخَافُ فَوْتُ الثَّارِ وَ إِنَّ رَبَّکُمْ لَبِالْمِرْصادِ.
اى مردم کوفه، بدانید کار زشتى را انجام مىدهید، از رحمت خدا دور باشید و نابود کردید که کوششهاى شما به هدر رفت و دستهاى شما از کار بریده شد و در سوداى خود زیان دیدید و گرفتار خشم خدا گشتید و مُهر خوارى و بدبختى به نام شما زده شد. واى بر شما اى اهل کوفه، آیا مىدانید که چه جگرى از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم را بریدید؟ و چه افراد پوشیده به حجاب را از حرمش بیرون کشیدید و چه خونى را از او ریختید، و چه احترامى را از او هتک کردید؟
قطعا کارى بس هولناک، زشت، سخت، ناروا، خشونتبار و شرمآور به لبریزى سراسر زمین و گنجایش آسمان انجام دادید. آیا براى شما شگفتآور است که آسمان در این ماجرا خون ببارد؟ همانا شکنجه و عذاب جهان آخرت، ننگینتر خواهد بود و کسى شما را یارى نکند و از مهلتى که به شما داده شده استفاده نخواهید کرد که پیشى گرفتن شما، خدا را شتابزده نمىکند و او از فوت (انتقام) نمىهراسد، همانا که پروردگار شما در کمینگاه است.