تا چند روز قبلاش نخستوزیر ایران بود اما کودتای 28 مرداد، بالاترین مقام اجرایی کشور را از پشت میز رئیسالوزرایی به پشت میز محاکمه کشاند. دادگاههایی که در تاریخ به طعنه بیدادگاه خوانده میشوند، محمد مصدق را ناقض قانون میدانستند.
سرانجام نیز دادگاههای نظامی نخستوزیر را محاکمه و به سه سال حبس در سلول انفرادی محکوم کردند.
وقتی شخص محمدرضا پهلوی، شاه ایران دستور به برکناری میدهد، سخت است فردی به دادخواهی برخیزد و در دادگاههای فرمایشی از حق دفاع کند اما "جلیل بزرگمهر" چنین وظیفه خطیری را بر عهده گرفت. وکیل تسخیری بود اما به قول معروفی از مصدق، هیچگاه "تسخیر" نشد!
مصدق که خود حقوقدانی برجسته به شمار میرفت، در وصف بزرگمهر نوشت: "شما وکیل تسخیری بودید، تسخیر نشدید و از اجرای اوامر مافوق، سر باز زدید. سخنی برخلاف وجدان نگفتید و هرگونه مدارکی هم که مورد احتیاج اینجانب بود از نظر انجام وظیفه برایم تهیه نمودید که نمیدانم چگونه تشکر کنم و این انجام وظیفه سبب شد که بعد از ختم محاکمه، شما را از کار خارج کنند و یک عمر صحت عمل و درستکاری شما را نادیده بگیرند. به عقیده اینجناب، شما چیزی گم نکردید و چنانچه نام نیک خود را با ثروتی که بعضی از راه خیانت به مملکت به دست آوردهاند مقایسه کنید، معلوم خواهد شد کدام گواراتر و وزینتر است..."
وکیل تسخیری بود؛ اما در اندکمدتی به قدری اعتماد بزرگمرد سیاست را جلب کرد که در دادگاه تجدیدنظر از سوی مصدق بهعنوان وکیل مدافع برگزیده شد. جلیل بزرگمهر هم دانشآموخته دانشکده افسری بود و هم فارغالتحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران؛ به همین دلیل دفاعیههایی تاریخی در دادگاههای نظامی ارائه کرد؛ هر چند حکم مصدق را از پیش نوشته بودند؛ اما بزرگمهر از پا ننشست و هرچه در توان داشت به کار گرفت تا شاید تقدیری متفاوت برای سیاستمدار محبوبش رقم بخورد.
جلیل بزرگمهر سال 1291 در آستارا، شمالیترین شهر استان گیلان متولد شد. وقتی دولت مصدق، دست انگلیسیها را کوتاه کرد، فرماندار نظامی آبادان شد. دادیار دادگاه عالی انتظامی قضات و رئیس اداره غله و نان از جمله دیگر سمتهای حقوقدان خوشنام بودند.
مصدق، سپهبد علیاصغر نقدی، وزیر جنگ دولت خود را برای وکالت معرفی کرد؛ اما سپهبد نقدی زیر بار نرفت و گفت: "توانایی وکالت و اطلاعات مربوطه را ندارم." معذرت خواست و کنار کشید. وقتی موضوع را به اطلاع مصدق رساندند، پیغام داد: "نقدی یک نفر را معرفی کند." بزرگمهر در فاصله سالهای 1324 تا 1327 در اداره نظاموظیفه کار میکرد و سپهبد نقدی، او را بهدرستی، شهامت و مقاومت میشناخت، معرفیاش کرد و بدین ترتیب جلیل بزرگمهر، وکالت یکی از نامدارترین سیاستمداران تاریخ معاصر ایران را بر عهده گرفت.
میدانست مصدق از بس خیانت دیده، دیگر به فردی اعتماد نمیکند، به همین دلیل در زندان با او رسمی برخورد کرد و تنها اجازه خواست پرونده را بخواند تا بتواند برای تهیه لوایح به نفر اول دولتِ ملیگرا کمک کند. بزرگمهر میگفت: "مصدق در جلسه اول گفت: دفاع نمیکنم. در جلسه دوم گفت: این [بزرگمهر] وکیلم نیست و من، او را تعیین نکردهام. به من هم گفت: پدرسوخته باشی اگر حرف بزنی." اما سرانجام جلیل بزرگمهر، او را مجاب کرد با تقسیم کار، دفاعیات را ارائه دهند. بزرگترین تأثیرش، جلب اعتماد اعضای جبهه ملی و دوستداران مصدق در رساندن اسناد بود تا در دادگاه استفاده کند.
عمر درازی داشت؛ دوم مهر ماه سال 1386 در 95 سالگی درگذشت. در تمام سالهای عمر به راهِ مصدق اعتقاد داشت و او را مردی وطنپرست میدانست. جالب اینکه پیش از انتصاب به سمت فرمانداری آبادان از سوی مصدق، هیچگاه نخستوزیر را از نزدیک ندیده بود. وقتی مصدق دستگیر شد، تمام تلاش خود را به کار گرفت تا بهوسیله خانواده مصدق، به او پیغام دهد اگر وکیل میخواهد، جلیل بزرگمهر را معرفی کند؛ اما حتی خانواده مصدق نیز اجازه ملاقات با او را نداشتند.
بعد از کودتای 28 مرداد، پیشقدم شد. اعلام کرد برای آزادی مصدق از هیچگونه تلاشی دریغ نمیکند؛ اما بعد از حضور در قامت وکیل نخستوزیر پیشین، به اجبار بازنشسته شد. سالها اتفاقات دادگاه مصدق را در سینه نگه داشت؛ ولی بعد از چندی دست به قلم شد و کتاب مشهور دو جلدی «مصدق در محکمه نظامی» را به رشته تحریر درآورد.
جلیل بزرگمهر، خاطرات خود را نیز نوشت و منتشر کرد؛ اما عمده تألیفاتش، محوریتی واحد داشت؛ محمد مصدق! "تقریرات مصدق در زندان"، "دکتر محمد مصدق در دادگاه تجدید نظر نظامی"، "دکتر مصدق و رسیدگی فرجامی در دیوان کشور"، "خاطرات جلیل بزرگمهر از دکتر محمد مصدق"، "ناگفتهها و کمگفتهها از دکتر محمد مصدق و نهضت ملی ایران" و "مصدق به بیان تصویر"؛ آثار قابلاعتنای به یادگار مانده از اوست.
"ستاره قاسمی؛ هفتهنامه وکالتنامه"