مانی رهنما، با نام اصلی شهرام از خوانندگان موسیقی پاپ یا به روایتی پاپ – کلاسیک است.
به گزارش تسنیم، نقطه عطف کارهای هنریِ او آشنایی و همکاری با بابک بیات بود. از نخستین آثار او خواندن تیتراژ فیلم «مرسدس» به کارگردانی مسعود کیمیایی بود که این فیلم محصول سال ۱۳۷۶ بود.
رهنما در سال ۱۳۷۷ آلبوم «مرسدس» و در سال ۱۳۷۸ آلبوم «فصل پرواز» را به آهنگسازی بابک بیات منتشر کرد. از دیگر آثار او میتوان به آلبومهای «بغض» (خواندن دو قطعه در این آلبوم)، «آخرین غزل»، «کجا به خنده میرسیم» و «من و تو» اشاره کرد.
در کارنامه هنریِ مانی رهنما آثار درخوری وجود دارد که به راستی کیفیتِ برخی از آنها بسیار بالاست.
اما باید بپذیریم که مانی رهنما در یک دهه اخیر دیگر در میان خوانندگان پرطرفدار نبود و نیست. او هم مانند بسیاری از هم نسلانش دیگر آثارِ پرمخاطبی تولید و منتشر نمیکرد. در عین حال دیگر هم نتوانست آثارِ ماندگارِ گذشتهاش را تکرار کند و موفقیتی در آثارِ چند سال گذشتهاش نداشت.
البته این به معنایِ کم کاری یا بیکاریِ رهنما نبود. او همواره آثار جدیدش را تولید و منتشر میکرد، اما دیگر خبری از استقبال و دیده و شنیده شدن نبود.
به راستی کدام یک از علاقهمندان به موسیقی به یاد دارند که مانی رهنما در طول سال چندین و چند کنسرت در تهران و شهرستانها برگزار کرده باشد؟
رهنما و آوازش دیگر از مُد افتاده است و کمتر کسی سراغ آثار او میرود.
شاید کم توجهیِ مخاطبان موسیقی به آثار رهنما باعث شد که او به سمت حاشیه برود. رهنما در سالهای گذشته تلاش میکرد تا با ایجاد حاشیه و استفاده از مسائل حاشیهای کمی دیده و یا شنیده شود.
ازدواج مانی رهنما با با صبا راد مجریِ برخی از برنامههای صدا و سیما، به دیده شدنِ رهنما اندکی کمک کرد. اما این مسئله هم چندان دوامی نداشت و خیلی زود برای مخاطبان تکراری شد.
در نهایت رهنما به همراهِ همسرش تصمیم گرفت تا به ترکیه مهاجرت کند.
توجه داشته باشید که در سالهای اخیر بسیاری از چهرههایِ پرمخاطبِ اینستاگرام به دعوتِ بنگاههای گردشگری به ترکیه مهاجرت کردند تا با حضورشان در این کشور، مردم را برای سفر کردن و یا حتی مهاجرت کردن به این کشور ترغیب کنند.
رهنما و همسرش هم با اینکه مخاطبانِ چندانی در اینستاگرام ندارند، اما میتوانند گزینههای خوبی برای جلب توجه به سمت ترکیه و جذب گردشگر برای این کشور باشند.
این خواننده به همراه همسرش، آلودگیِ هوای تهران را بهانه کردند تا دلیلی برای رفتنشان به ترکیه داشته باشند.
در عین حال این زوجِ به گمانِ خودشان باهوش، تلاش کردند تا راههای پشت سرشان را هم خراب نکنند و همچنان بتوانند راههای درآمدیشان در ایران را هم داشته باشند. آنها در گفت و گوهایشان گفتهاند که ایران کشور خوبی نیست و برای آنها ارزش لازم را قائل نمیشود.
بیایید فرض را براین بگیریم که حق با رهنما و همسرش است. خب اگر آنها میخواهند در کشور بهتری زندگی کنند، حق انتخابشان پابرجاست. اما آیا این رفتاری درست است که ایران را برای کسب درآمد بخواهی و ترکیه یا هر کشور دیگری را برای خرج کردن آن درآمد در نظر بگیری؟ در نهایت هم بگویند که ایران کشور بدی است و در فلان کشور قدر ما را میدانند!
اگر کمی با دقت به حرفهای مانی رهنما و همسرش در ویدیوهای منتشر شده از آنها دقت کنیم، میبینیم که آنها تنها با هدفِ تبلیغات برای جاذبههای گردشگریِ ترکیه به آنجا رفتهاند و هدف اصلیشان کسب درآمد است. پس آلودگیِ هوای تهران بهانهای بیش نیست.
کسانی مانند مانی رهنما، شاید بهتر است که به جای این حرفها و واکنشهای یک بام و دو هوا، تصمیم نهایی و درستی بگیرند. اگر کشور ترکیه یا هر کشور دیگری بیشتر از وطنشان برایشان احترام و ارزش قائل است، خب آنجا را برای زندگی انتخاب کنند. به هیچ عنوان درست نیست که رهنما و همسرش از یک سو ترکیه را برای مردم ایران تبلیغ کنند و از سوی دیگر چشم به درآمدهای داخلیشان داشته باشند.
به گزارش تسنیم، نقطه عطف کارهای هنریِ او آشنایی و همکاری با بابک بیات بود. از نخستین آثار او خواندن تیتراژ فیلم «مرسدس» به کارگردانی مسعود کیمیایی بود که این فیلم محصول سال ۱۳۷۶ بود.
رهنما در سال ۱۳۷۷ آلبوم «مرسدس» و در سال ۱۳۷۸ آلبوم «فصل پرواز» را به آهنگسازی بابک بیات منتشر کرد. از دیگر آثار او میتوان به آلبومهای «بغض» (خواندن دو قطعه در این آلبوم)، «آخرین غزل»، «کجا به خنده میرسیم» و «من و تو» اشاره کرد.
در کارنامه هنریِ مانی رهنما آثار درخوری وجود دارد که به راستی کیفیتِ برخی از آنها بسیار بالاست.
اما باید بپذیریم که مانی رهنما در یک دهه اخیر دیگر در میان خوانندگان پرطرفدار نبود و نیست. او هم مانند بسیاری از هم نسلانش دیگر آثارِ پرمخاطبی تولید و منتشر نمیکرد. در عین حال دیگر هم نتوانست آثارِ ماندگارِ گذشتهاش را تکرار کند و موفقیتی در آثارِ چند سال گذشتهاش نداشت.
البته این به معنایِ کم کاری یا بیکاریِ رهنما نبود. او همواره آثار جدیدش را تولید و منتشر میکرد، اما دیگر خبری از استقبال و دیده و شنیده شدن نبود.
به راستی کدام یک از علاقهمندان به موسیقی به یاد دارند که مانی رهنما در طول سال چندین و چند کنسرت در تهران و شهرستانها برگزار کرده باشد؟
رهنما و آوازش دیگر از مُد افتاده است و کمتر کسی سراغ آثار او میرود.
شاید کم توجهیِ مخاطبان موسیقی به آثار رهنما باعث شد که او به سمت حاشیه برود. رهنما در سالهای گذشته تلاش میکرد تا با ایجاد حاشیه و استفاده از مسائل حاشیهای کمی دیده و یا شنیده شود.
ازدواج مانی رهنما با با صبا راد مجریِ برخی از برنامههای صدا و سیما، به دیده شدنِ رهنما اندکی کمک کرد. اما این مسئله هم چندان دوامی نداشت و خیلی زود برای مخاطبان تکراری شد.
در نهایت رهنما به همراهِ همسرش تصمیم گرفت تا به ترکیه مهاجرت کند.
توجه داشته باشید که در سالهای اخیر بسیاری از چهرههایِ پرمخاطبِ اینستاگرام به دعوتِ بنگاههای گردشگری به ترکیه مهاجرت کردند تا با حضورشان در این کشور، مردم را برای سفر کردن و یا حتی مهاجرت کردن به این کشور ترغیب کنند.
رهنما و همسرش هم با اینکه مخاطبانِ چندانی در اینستاگرام ندارند، اما میتوانند گزینههای خوبی برای جلب توجه به سمت ترکیه و جذب گردشگر برای این کشور باشند.
این خواننده به همراه همسرش، آلودگیِ هوای تهران را بهانه کردند تا دلیلی برای رفتنشان به ترکیه داشته باشند.
در عین حال این زوجِ به گمانِ خودشان باهوش، تلاش کردند تا راههای پشت سرشان را هم خراب نکنند و همچنان بتوانند راههای درآمدیشان در ایران را هم داشته باشند. آنها در گفت و گوهایشان گفتهاند که ایران کشور خوبی نیست و برای آنها ارزش لازم را قائل نمیشود.
بیایید فرض را براین بگیریم که حق با رهنما و همسرش است. خب اگر آنها میخواهند در کشور بهتری زندگی کنند، حق انتخابشان پابرجاست. اما آیا این رفتاری درست است که ایران را برای کسب درآمد بخواهی و ترکیه یا هر کشور دیگری را برای خرج کردن آن درآمد در نظر بگیری؟ در نهایت هم بگویند که ایران کشور بدی است و در فلان کشور قدر ما را میدانند!
اگر کمی با دقت به حرفهای مانی رهنما و همسرش در ویدیوهای منتشر شده از آنها دقت کنیم، میبینیم که آنها تنها با هدفِ تبلیغات برای جاذبههای گردشگریِ ترکیه به آنجا رفتهاند و هدف اصلیشان کسب درآمد است. پس آلودگیِ هوای تهران بهانهای بیش نیست.
کسانی مانند مانی رهنما، شاید بهتر است که به جای این حرفها و واکنشهای یک بام و دو هوا، تصمیم نهایی و درستی بگیرند. اگر کشور ترکیه یا هر کشور دیگری بیشتر از وطنشان برایشان احترام و ارزش قائل است، خب آنجا را برای زندگی انتخاب کنند. به هیچ عنوان درست نیست که رهنما و همسرش از یک سو ترکیه را برای مردم ایران تبلیغ کنند و از سوی دیگر چشم به درآمدهای داخلیشان داشته باشند.