این قلعه به «قلعه جنی» در میان ساکنین منطقه شهرت دارد و اگر شب هنگام بخواهید به دیدن این قلعه بروید، هیچکس به شما کمک نخواهد کرد، زیرا اهالی منطقه، بر این باور هستند که جنها در این قلعه زندگی میکنند.
در ساعاتی که خورشید از جزیره دور میشود و تاریکی حکم فرما میشود، این قلعه به محیطی وهمانگیز تبدیل میشود. صداهای چاه آبی نزدیک به قلعه و وزش باد، بر ترسناکی این محیط افزوده است.
این ساختمان نه چندان بزرگ در اصل پاسگاه هنگ مرزی بوده و سربازان و درجه داران ژاندارمری در این قلعه حضور داشتند. اما اواسط دهه ۴۰ بود که این قلعه با توجه به گزارشات مکرر مشاهده جن، تخلیه شد و تا امروز هم به همین صورت رها شده است.
داستانهای ترسناک بسیاری از محلیها نقل میشود که این قلعه در محاصره جنها میباشد و نباید به آن وارد شد
پرسنل پاسگاه اعتقاد داشتند که قلعه در تصرف اجنه است. مخصوصا شبها که صدای خش خش و همهمه از داخل و اطراف قلعه شنیده میشد. یکی از وقایع نقل شده مربوط به چهار سربازی است که باید شب را در پاسگاه میگذراندند و تا صبح، به نوبت سر پست رفته و کشیک میدادند. مشخص نیست در آن شب خاص چه بر سر چهار سرباز حاضر در پاسگاه آمد که صبح روز بعد که کارکنان وارد پاسگاه میشوند با صحنهای مواجه میشوند که هرگز انتظارش را نداشتند، هر چهار سرباز روی زمین افتاده بودند، بدنشان کاملاً سرد و صورتهایشان کاملاً وحشتزده و سیاه شده بود. از آن لحظه به بعد دیگر کارکنان پاسگاه حاضر نبودند لحظهای در آنجا بمانند.
در ساعاتی که خورشید از جزیره دور میشود و تاریکی حکم فرما میشود، این قلعه به محیطی وهمانگیز تبدیل میشود. صداهای چاه آبی نزدیک به قلعه و وزش باد، بر ترسناکی این محیط افزوده است.
این ساختمان نه چندان بزرگ در اصل پاسگاه هنگ مرزی بوده و سربازان و درجه داران ژاندارمری در این قلعه حضور داشتند. اما اواسط دهه ۴۰ بود که این قلعه با توجه به گزارشات مکرر مشاهده جن، تخلیه شد و تا امروز هم به همین صورت رها شده است.
داستانهای ترسناک بسیاری از محلیها نقل میشود که این قلعه در محاصره جنها میباشد و نباید به آن وارد شد
پرسنل پاسگاه اعتقاد داشتند که قلعه در تصرف اجنه است. مخصوصا شبها که صدای خش خش و همهمه از داخل و اطراف قلعه شنیده میشد. یکی از وقایع نقل شده مربوط به چهار سربازی است که باید شب را در پاسگاه میگذراندند و تا صبح، به نوبت سر پست رفته و کشیک میدادند. مشخص نیست در آن شب خاص چه بر سر چهار سرباز حاضر در پاسگاه آمد که صبح روز بعد که کارکنان وارد پاسگاه میشوند با صحنهای مواجه میشوند که هرگز انتظارش را نداشتند، هر چهار سرباز روی زمین افتاده بودند، بدنشان کاملاً سرد و صورتهایشان کاملاً وحشتزده و سیاه شده بود. از آن لحظه به بعد دیگر کارکنان پاسگاه حاضر نبودند لحظهای در آنجا بمانند.
اما تخلیه پاسگاه نظامی با گزارشاتی از این دست کار سادهای نبود و افسران مافوق به راحتی زیر بار تخلیه و جابجایی پاسگاه نمیرفتند و ترس اهالی پاسگاه ژاندارمری برای آنها بیمعنی بود. رؤسای وقت ژاندارمری پس از مدتها مقاومت، وقتی دیدند ترس و وحشت کارکنان پاسگاه تمامی نداشته و روز به روز هم به آن افزوده میشود بالاخره به بهانه قدیمی شدن قلعه با جابجایی و نقل و انتقال پاسگاه موافقت میکنند.
از آن سالها تا به امروز داستانهای زیادی از خاطرات قلعه جنی نقل شده که معلوم نیست کدامش راست و کدامش زائیده افسانه و تخیل است. تعدادی از کسانی که به قلعه جنی مراجعه کردهاند مخصوصاً در نیمههای شب، تجربههایی از حضور خود در آنجا تعریف میکنند که با عقل جور در نمیآید. مثلاً اینکه اشخاصی را در آنجا دیدهاند، یا اینکه عنوان میکنند جو قلعه بسیار سنگین بوده و موجوداتی از حضور آنها در قلعه اصلاً خوشحال نبوده اند. مطالب متناقض عنوان شده در خصوص قلعه جنی کیش آنقدر زیاد و تکراری است که دیگر خیلیها آن را کاملاً باور کرده و هر چقدر هم ادله منطقی برایشان آورده شود باز هم فایدهای نداشته و از باورشان چیزی کم نمیشود.
داستانهای مرتبط با قلعه جنی و پاسگاه ژاندارمری کیش باعث شده افراد ماجراجو و علاقمند به گردشگری وحشت که دوستدار ترشح آدرنالین بالا برای بدنشان هستند بتوانند در کنار لذت بردن از تفریحات کیش سری هم به جاذبه گردشگری وحشت کیش بزنند. قلعه جنی کیش قلعهای کوچک و مخروبه بوده که در جاده جهان و در مسیر رفتن به کشتی یونانی قرار دارد. نکته قابل توجه اینکه اگر تصمیم گرفتید شبانه سری به قلعه وحشت بزنید و هیچ کس در این مسیر شما را همراهی نکرد، تعجب نکنید، چون بومیان منطقه، بر این باورند که جنها هنوز هم در این قلعه زندگی میکنند!