سردار علی فضلی به جماران گفت: نخستین فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)، از نخستین روزهای آغاز دفاع مقدس در اغلب عملیات ها حضور داشته و خاطرات جالبی از نفوذ کلام امام در قلب رزمندگان دفاع مقدس و تأثیر آن در پیروزی های این رزمندگان و بعضا حل اختلافات میان آنها دارد.
همزمان با چهلمین سالروز دفاع مقدس و به مناسبت سالروز فرمان امام در ۱۴ آبان ماه سال ۱۳۵۹ برای شکستن حصر آبادان، در گفت و گویی با جانشین معاونت هماهنگ کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سعی کرده ایم این خاطرات را مرور کنیم؛ که شاه بیت این خاطرات رجزخوانی امام برای شکستن حصر آبادان است. البته نکات دیگری مثل دخالت نظامیان در امور سیاسی هم در این گفت و گو مطرح شد.
شما این بحث هایی که می شود در خصوص اینکه اطلاعات درست یا کامل جبهه ها به امام داده نمی شد را قبول دارید؟
خیر؛ قبول ندارم. چون دلیلی ندارد که اخبار جبهه و جنگ را به نایب امام زمان(عج) حتی کم و زیاد بگویند. درست است که امام آن موقع آقای بنی صدر را به عنوان فرمانده کل قوا هم منصوب کرده بودند ولی اخبار جبهه و جنگ به امام می رسید.
ما یک وقتی سومار بودیم و مشاهدات ما از تردد و تحرک عراقی ها زیاد بود. آنها می آمدند مین گذاری می کردند و ما هم آن طرف می رفتیم و مین گذاری می کردیم و ستون کشی های عراقی ها را می دیدیم. ما بارها به سمت شهر مندلی در رفت و آمد بودیم و تحرکات عراقی ها را می دیدیم. برادران عزیز ژاندارمری هم در پاسگاه ها مستقر بودند. لیکن تیپ یک لشکر ۸۱ ارتش هم در منطقه سومار، در فاصله ای با مرز، گسترش پیدا کرده بود.
برادران حرف های ما را خیلی نمی پذیرفتند و وقتی به آنها مراجعه می کردیم می فرمودند که ما هیچ شواهد و قرائنی را نمی بینیم دال بر اینکه حادثه بزرگی رخ خواهد داد. ما جنگ ندیده بودیم ولی برداشتمان این بود که حوادثی در راه است و این ستون کشی ها بی حکمت نیست.
چگونگی اطلاع امام از تحرکات نظامی عراق در آغاز جنگ
برادر عزیز ما آقای محمدعلی عبادی، فرمانده سپاه سومار و اهل نفت شهر است و من هم جانشین ایشان و فرمانده عملیات سپاه در آنجا بودم. تعدادی از برادران گچساران هستیم و تعدادی از برادران خرم آباد هم آمدند. برادر عبادی بومی منطقه است و قلم روانی هم دارد. شاید سه یا چهار روز قبل از ۳۱ شهریور، یک گزارش چند صفحه ای از مشاهدات، تحلیل و برآوردهایمان نوشتیم و به همراه برادر عبادی به تهران آمدیم.
آن روز مرحوم حاج حسین آقای پروین مسئول حفاظت بیت مکرم حضرت امام بودند. به واسطه ایشان و رفاقتی که با ایشان داشتیم امکان هماهنگی و رساندن این نامه میسر شد و ما نامه را به جماران آوردیم تا به دفتر امام تقدیم کنیم. اتفاقا همان روز هم شهید رجایی برای دیدن امام آمده بودند و مستقیم نامه را به ایشان دادیم. رونوشتی از نامه را برای آقایان بنی صدر، شهید بهشتی، مقام معظم رهبری، آیت الله هاشمی رفسنجانی، مرحوم آقای منتظری، آقا مرتضی رضایی(فرمانده وقت سپاه) و شهید تیمسار فلاحی تقدیم کردیم.
شاید گزارش های دیگری هم آمده باشد. به ویژه بعد از عزل بنی صدر که امام عظیم الشأن ما مستقیم فرماندهی کل قوا را عهده دار هستند همه گزارش ها مستقیم می آید و ما بارها در توفیق دیدار حضرت امام اشراف ایشان به موضوعات جبهه را مشاهده می کردیم و امام نکات کلیدی را می فرمودند. مثلا یک وقتی در سال ۶۴ سالروز ولادت آقا علی بن موسی الرضا(ع) بود و فرماندهان سپاه با امام دیدار داشتیم. من صف سوم یا چهارم نشسته بودم. در آن مقطع عملیات عمده ای در جبهه نداشتیم و عملیات های محدود داشتیم. ظفرها، قدس ها، عاشوراها را داشتیم.
برادر محسن گزارشی را خدمت امام ارائه کردند و بعد امام بیاناتی را داشتند که چند جمله از آن دقیقا در ذهن من حک هست و مابقی در صحیفه و اسناد قابل دسترسی است. امام فرمودند: «[رزمندگان] به نبرد بی امان خود و مقاومت تا سقوط صدامیان ادامه دهند؛ و با وحدت و انسجام کامل در صفوفی به هم پیوسته امان را از آنان سلب نمایند؛ و خدای ناکرده غرور از پیروزی ها باعث سستی در تکلیف یا بی دقتی در برنامه ها نگردد».(صحیفه امام، جلد ۲۰، صفحه ۳۳)
سردار در یکی از فیلم های موجود از ملاقات های شما با امام، رزمنده ها شما را روی دوش به داخل حسینیه جماران می برند. علتش این بود که شما واسطه دیدار با امام بوده اید؟
همین جور است. توصیف این عزیزان رزمنده کار سختی است. ما به دفعات عشق ورزی بچه ها با امام را می دیدیم. وقتی در اردوگاه ها و حوالی عملیات ها برای صحبت با رزمنده ها می آمدیم محبتشان را به نحوی می رساندند. شاید فیلم هایی هم گرفته شده باشد ولی خیلی جاها اصلا امکان ثبت و تصویربرداری نبود. گاهی بچه ها ما را مورد محبت قرار می دادند. یک صحنه هم در جماران اتفاق افتاده که بچه ها روی دوش می گیرند که در واقع سپاسگزاری آنها را می رساند از اینکه روزی آنها شده دیدار با امام را داشته باشند.
ماجرای فایل صوتی از اعتراض سپاهیان به محسن رضایی
امیدوارم فردای قیامت ما شرمنده امام، همسر بزرگوار امام، فرزندان دلبند امام، شهید آقا مصطفی و حاج احمد آقا نباشیم. حاج احمد آقا حلقه وصل بودند و برای این دیدارها بیشترین زحمت را می کشیدند. مرحوم آیت الله توسلی، برادر عزیزمان حاج آقای انصاری و حاج آقای آشتیانی زحمت هماهنگی برای این دیدارها را تقبل می کردند و من صمیمانه از آنها قدرشناسی و قدردانی و به روح بلند خاندان عظیم الشأن امام هم سلام و درود خدا را ارزانی می کنم.
ما در خاطره ها داریم که امام توزیع یک روزنامه را در جبهه ها ممنوع کرده بود. همچنین اخیرا رسانه های خارجی یک فایل صوتی از جلسه سپاه تهران با آقای محسن رضایی منتشر کرده اند. ضمن بیان خاطراتی در این خصوص، برای ما بفرمایید که مسائل سیاسی چقدر در جبهه ها مطرح بود؟
رزمنده ها وقوف به مسائل سیاسی را تکلیف و وظیفه خودشان می دانستند. اما ما رزمندگان دخالت در مسائل سیاسی را بنا بر فرموده امام برای خودمان نهی کرده بودیم و در واقع مسائل و خطوط سیاسی در جبهه جایگاه جدی ندارد؛ که فرض کنید مثلا آنجا افراد در دسته بندی های سیاسی قرار گرفته باشند. رزمنده ها برای خدا و معامله با خدا آمدند و هرگز در ذهنشان جانبداری از اشخاص، گروه ها و جناح ها مطرح نبود.
روزنامه ای که گفتید را یادم نمی آید. اگر چیزی در اسناد هست که مستندا باید به آن ورود پیدا کرد که من بی خبر هستم.
سپاه هرگز در سیاست دخالت نمیکند
به نظر شما در مقطع فعلی سال ۹۹ رویکرد نیروهای نظامی به مسائل سیاسی باید چطور باشد؟ آیا انتقاداتی که در این زمینه می شود را قبول دارید؟
رویکرد سیاسی فرق نکرده است. آگاهی ما نسبت به مسائل سیاسی افزایش پیدا کرده و تسلط و اشراف به مسائل سیاسی در داخل و خارج از کشور وظیفه و تکلیف است. اما شاید نکته شما دخالت سیاسی باشد. ما هرگز در سیاست دخالت نمی کنیم. چون امام عظیم الشأن ما نهی کرده اند و نایب امام زمان، مقام معظم رهبری هم ما را منع کرده اند در مسائل سیاسی ورود پیدا نمی کنیم و بنای ورود نداریم. چون ما متعلق به هیچ گروه، جناح و حزبی نیستیم و متعلق به مردم، اصل نظام و ولایت هستیم. بنابر این باید مراقبت کنیم که خدای ناکرده کسی از این فرآیند سوء استفاده نکند؛ ان شاء الله.