هفتهنامه یالثارات در گزارشی تحت عنوان از سرنوشت اصلاحطلبان عبرت بگیرید، نوشت:حکایتی بود؛ امثال ما برای نقد عصر اصلاحطلبی، کار راحتی داشتیم و ناسزاهایی که دوم خردادیها به هم میدادند، به رخشان میکشیدیم!
اگر «کارگزاران» علیه «مشارکت» حرفی زده بود، اگر «همبستگی» علیه هر دوی اینها، اگر «مجمع روحانیون» علیه هر سهشان، و اگر «سازمان مجاهدین» علیه همهشان، ما این همه حرافی و و جنگ و نزاع را، با هم و مکمل هم و همه را یکجا، نشان دوم خردادیها و ایضاً مردم میدادیم و بحق نتیجه میگرفتیم که اصلاحطلبان، بنا به روایت خودشان، اصلاً و ابداً کارنامه درخشانی ندارند و به درد دولتمردی و سکانداری نمیخورند.
ما آن روزها در این باب به دو نکته مختصر و مفید بسنده میکردیم. یک: دوم خردادیها که بیش از کار، با هم منازعه میکنند، حتماً لیاقت مسندنشینی ندارند. مردم از مسئولان، کار و خدمت می خواند، نه بزن بزن! دو: دوم خردادیها که خودشان پته کارنامه خودشان را روی آب میریزند، بنا به اعتراف خودشان، چاره ای نداریم الا اینکه قبول کنیم نمره کلیت جریان اصلاحطلبی، منفی است.
مـتاسفانه در جبهه اصولگرایی، برخی چیزها که میبینم و بعضی چیزها که میشنویم، مثل تلنگری است برایم و مرا یاد دوران ماضی که به اختصار، اشاره رفت، میاندازد. بگذار واضحتر سخن بگویم. بیم از این دارم که فردایی دیگر و در نقد کلیت جریان اصولگرایی، هیچ لازم نباشد که منتقدین، از جیب خودشان، چیزی رو کنند!
وقتی که ما اصولگرایان، همدیگر را بیمحابا، بدون تقوی و بعضاً با تهمت و دروغ و جوسازی و شانتاژ تخریب میکنیم، جای این «بیم» برایم محفوظ است. نکند که روزی از پس امروز، مثلاً در مقطع انتخابات ریاستجمهوری دوره بعد – که خیلی هم دور نیست! همان بلایی برسرمان بیاید که بر سر دوم خردادیها آمد! آن روز، حضرات منتقد، برای اینکه ثابت کنند اصولگرایان، هیچ کدامشان، شایسته دولتمردی نیستند، میدانید چه کار راحتی پیش رو دارند؟! کار راحتشان این است: دعوای امروز ما را سند سند و خروار خروار جلوی چشممان میگذارند و به ما طعنه خواهند زد که «شما وقتی خودتان، همدیگر را شایسته و لایق نمیدانید، مردم چگونه و چرا باید به شما اعتماد کنند؟!
ما آن روزها در این باب به دو نکته مختصر و مفید بسنده میکردیم. یک: دوم خردادیها که بیش از کار، با هم منازعه میکنند، حتماً لیاقت مسندنشینی ندارند. مردم از مسئولان، کار و خدمت می خواند، نه بزن بزن! دو: دوم خردادیها که خودشان پته کارنامه خودشان را روی آب میریزند، بنا به اعتراف خودشان، چاره ای نداریم الا اینکه قبول کنیم نمره کلیت جریان اصلاحطلبی، منفی است.
مـتاسفانه در جبهه اصولگرایی، برخی چیزها که میبینم و بعضی چیزها که میشنویم، مثل تلنگری است برایم و مرا یاد دوران ماضی که به اختصار، اشاره رفت، میاندازد. بگذار واضحتر سخن بگویم. بیم از این دارم که فردایی دیگر و در نقد کلیت جریان اصولگرایی، هیچ لازم نباشد که منتقدین، از جیب خودشان، چیزی رو کنند!
وقتی که ما اصولگرایان، همدیگر را بیمحابا، بدون تقوی و بعضاً با تهمت و دروغ و جوسازی و شانتاژ تخریب میکنیم، جای این «بیم» برایم محفوظ است. نکند که روزی از پس امروز، مثلاً در مقطع انتخابات ریاستجمهوری دوره بعد – که خیلی هم دور نیست! همان بلایی برسرمان بیاید که بر سر دوم خردادیها آمد! آن روز، حضرات منتقد، برای اینکه ثابت کنند اصولگرایان، هیچ کدامشان، شایسته دولتمردی نیستند، میدانید چه کار راحتی پیش رو دارند؟! کار راحتشان این است: دعوای امروز ما را سند سند و خروار خروار جلوی چشممان میگذارند و به ما طعنه خواهند زد که «شما وقتی خودتان، همدیگر را شایسته و لایق نمیدانید، مردم چگونه و چرا باید به شما اعتماد کنند؟!